اربعين چيست؟
علي صارميان
زينب (س) پيامبري است كه از خون حسين (ع) برخاسته؛ هرچند كه فاطمه (س) است و بر اين يتيمان علي (ع). رسالتي كه از شرر دمشق، خاك سرخ سيادت ميسازد و كاخهاي اموي را در آسياب عقيده خرد ميكند. امامت يك زن، رسالت يك پيامآور، سالاري يك ستاره كه در شام عاشورا به صحرا دميده است. بهترين مردي كه بوده؛ رفته است؛ حسين(ع). بهترين زني كه بوده بر مزارش گريسته است؛ زينب(س).
آيا ما ميتوانيم زير اين تصوير خيس، چشمان خود را از خواب بشوييم. هر كس پرچم افراشته يك اعتقاد است. ما مدتهاست فكر ميكنيم پوچي هم پرچمي است. پوچي نه گريه است و نه لبخند. پوچي يك عكس فوري برقي از خود است در بدترين شرايطي كه غافلگير شدهايم. اما گذشتن از گريههاي زبون و لبخندهاي راضي به ظلم؛ انساني را ميطلبد كه از شكست لشكر برادر؛ راه جاودانهاي از دمشق به عراق بكشد تا هيچ ستمگري طمع پيروزي بر مظلومان در سر نپرورد.
اربعين چهلمين روز بلوغ عشق است. انگور را مي ميكند و سالك را عارف. اربعين، يك طريقت است. يك زمان ضمني براي پالوده شدن آب گلآلود است. تهنشين شدن خاك و طراوت آبي كه به لبها نرسيد. اينك زينب (س) بعد از چهل روز به خاك برادر رسيده است. زني كه حلقوم ظلم نتوانست، استواري عليگونهاش را بشكند. اربعين درونمايه اساطيري بازگشت گمشدگان است. اين شگفتي عظيم ايمان كه يك جابر نابينا براي بدني لگدكوب اسبان، دست بر خاك و ني و خيزان ميكشد و يارش را مييابد و آنان كه چشم و چشمبندي و سرمه و بصيرت دارند؛ غرق در ظلم ميشوند كه آن كه بر منبر است، حق نيست. اين مزار پرخار حسين است كه حق است. اربعين پاسداشت حق انسان براي رجوع به كسي است كه حق است ولو سرش بر ني و تنش در بيابان بيكفن افتاده باشد.
يك لشكر آمد و در كمتر از چند ساعت تمام مردان يك خانوادهاي كه ميگفت؛ بازگشت به جاهليت و رسومش، اسلام محمد (ص) نيست را نابود كرد. جز چند زن و كودك به جا نماند. آنها را نيز به اسارت به پيش خليفه بردند. سر حسين (ع) را به عنوان نماد اعتراض، فرسنگها بردند تا درس عبرت شود. هزاران تريبون حسين (ع) را منكوب كرد.
اربعين از يك گراميداشت ساده شروع شد. يك پيرمرد نابينا به اسم جابر خود را كشانكشان به چهلم حسين (ع) رساند، گفت: همه درباره تو بد ميگويند اما حقيقت اين است كه تو بر حق بودي. تو درست ميگفتي. من قلبا با تو هستم.
زينب(س) كه عليالظاهر بايد نماد شكست حسين(ع) ميبود، در جواب خليفه كه گفت ديديد كه شكست خورديد؛ گفت ما شكست نخوردهايم. به زودي خواهي دانست.
چهلم يا اربعين، آغاز بازگشت جامعه مرعوب و ترس خورده و خندان از فاجعه است، به كسي كه بر حق پافشاري كرد و زير سم سوران بدنش كوفته شد.
اربعين بيابان محل دفن شهيد كربلا را از كاخ خليفه مهمتر كرد. سلام بر آن جانهاي پاك و آن پرچم زخمي بازگشته كه نشانه پيروزي حق بر شمشير بود. راه حسين و خانوادهاي كه اگر نبود؛ هيچ از راه محمد و توحيد و اينكه خداوند شريكي ندارد، نميماند. چهلم حسين(ع)؛ نشان داد كه جسمها نيستند كه شكست و پيروزي را نشان ميدهد. روح حقيقت است كه از تالاب خون به سلامت به گرد جسم شكست خورده برميگردد و بر شريكان خودخوانده خدا پيروز ميشود.