• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4762 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۶ مهر

شبكه‌سازي جهاني؛ رمز بقاي گروه‌هاي تروريستي در 70 سال اخير

چرا داعش نابود نمي‌شود؟

مترجم: هديه عابدي

 

گروه تروريستي داعش به آرامي در بخش‌هايي از عراق و سوريه مشغول بازيابي و تجديد قواست اما اين اولين ‌باري نيست كه پس از تجربه نزديك به  مرگ خود، اين گروه خود را بازيابي مي‌كند. سلف آن يعني القاعده عراق نيز پس از شكستي كه در سال 2007 و  2008 متحمل شد، توانست خود را بازيابي كند. داعش مقاومت خارق‌العاده‌اي از خود نشان داده است. تقريبا نيمي از گروه‌هاي تروريستي در همان سال اول تاسيس نابود مي‌شوند  اما داعش توانسته با وجود مبارزه عليه ائتلاف بين‌المللي كه با هدف نابودي اين گروه تشكيل شد، نزديك به دو دهه دوام بياورد.
شايد از اين مقاومت تعجب كنيد اما اصلا مساله تعجب‌آوري نيست. در دهه‌هاي اخير ثابت شده كه شكست گروه‌هاي شبه ‌نظامي با شبكه‌هاي بين‌المللي گسترده‌اي از متحدين، وابستگان و حاميان كار دشواري است؛ اين همان چيزي است كه داعش در تمام اين سال‌ها براي خود جمع كرده است. ائتلاف‌سازي داعش در جهان به اين گروه كمك كرده كه دامنه فعاليت و نفوذ خود را در روزهاي خوب خود گسترش دهد و در روزهاي بد نيز با جلب‌توجه جهان به گروه‌هاي وابسته‌اش فشار روي خود را كاهش دهد. بنابراين بدون شكست دادن كل اين شبكه نمي‌توان هسته اصلي گروه را به‌ طور كامل نابود كرد.
در سال‌هاي اخير ارزش ائتلاف‌سازي در رقابت‌هاي ژئوپليتيكي ميان كشورها به دفعات مورد تاكيد قرار گرفته است. حالا مشخص شده كه ائتلاف‌سازي براي گروه‌هاي شبه‌نظامي بي‌وطن نيز به همان اندازه حائز اهميت است. تفاوت بين يك گروه تروريستي داراي متحدان ايدئولوژيك و يك گروه تروريستي بدون چنين متحداني مي‌تواند  مانند تفاوت بين بقا و شكست باشد. جنگ حاضر براي شكست داعش به خوبي اين مساله را ثابت مي‌كند.

معتقدين  به  سلاح
ما با بررسي رفتار گروه‌هاي شبه ‌نظامي طي 70 سال اخير توانسته‌ايم همه ائتلاف‌هاي شناخته ‌شده ميان گروه‌هاي مسلح  از سال 1950را شناسايي كنيم. با استفاده از طيف گسترده‌اي از اطلاعات متن ‌باز، توانستيم دفعات، موقعيت و محتواي همكاري ميان اين گروه‌ها را شناسايي كنيم. آيا اين گروه‌ها با يكديگر تجهيزات، مواد يا پول مبادله  مي‌كردند؟ آيا  حملات را با يكديگر هماهنگ مي‌كردند؟ يا اينكه همكاري آنها صرفا شفاهي بوده، به وعده و بيانيه عمومي محدود مي‌شده و تبادل فيزيكي در كار نبوده است؟ نتايج به دست آمده كه جامع‌ترين گزارش از شبكه‌هاي  جهاني تروريست‌ها، شورشيان و سازمان‌هاي مسلح است، چندين الگوي مهم را نشان مي‌دهد. نخست اينكه از سال 1950 تا 2016 گروه‌هاي شبه ‌نظامي توانستند نسبت به آنچه تصور مي‌شود، شبكه‌هاي بسيار گسترده‌تري براي خود توسعه دهند. ما توانستيم نزديك به 15 هزار مورد همكاري بين 2613گروه مختلف را شناسايي كنيم  و خط بطلاني  بر اين باور عمومي بكشيم كه گروه‌هاي مسلح عمدتا در انزوا فعاليت مي‌كنند.  دوم اينكه اين شبكه‌ها به مرور زمان دامنه فعاليت خود را گسترش داده‌اند و نه تنها از نظر تعداد نفرات بلكه از حيث گستره جغرافيايي نيز بزرگ‌تر شده‌اند. تعداد ائتلاف‌هاي فعال به تدريج از اواخر دهه 1960 تا اوايل دهه 1980 ميلادي رشد كرده و از حدود 50 ائتلاف به حدود  175رسيده است. اين اتفاق زماني رخ  داده كه موجي از مبارزه با استعمارگري اروپا را فرا گرفته و جنبش‌هاي كمونيستي نيز در غرب اروپا، امريكاي لاتين و جنوب شرق آسيا گسترش پيدا كرده است. پس از يك وقفه كوتاه در اواخر دهه 1980بار ديگر روند ائتلاف‌سازي توسعه پيدا كرد و در سال 2010 به اوج خود رسيد. بخش عمده‌اي از اين موج اخير را پيوند ميان گروه‌هاي تروريستي منطقه  خاورميانه تشكيل داده است؛ گروه‌هايي كه عمدتا با انگيزه مقابله با حضور نظامي امريكا در افغانستان و عراق با يكديگر همكاري مي‌كنند. بسياري از اين گروه‌ها  با يكديگر كالاهاي منقول مثل سلاح، مهمات  و ديگر تجهيزات  مبادله كرده و تلاش‌هايي براي قاچاق منابع به عراق و افغانستان با هدف مقابله با نيروهاي ائتلاف  بين‌المللي انجام  داده‌اند. 
براي گروه‌هاي شبه‌ نظامي اين قبيل همكاري‌ها ضامن بقا محسوب مي‌شود. گروه‌هايي كه شبكه‌هاي قدرتمند و پرجمعيت‌تري دارند در روزهاي سخت مي‌توانند به متحدان خود تكيه كنند اما آنهايي كه در انزوا فعاليت مي‌كنند، مجبورند خودشان گليم‌شان را از آب بيرون بكشند. البته داده‌هاي ما نشان مي‌دهد همه ائتلاف‌ها با يكديگر برابر نيستند. بسياري از آنها عمر كوتاهي دارند و خيلي زود با سركوب دولت از هم مي‌پاشند. اما ديگر ائتلاف‌ها، نظير آنچه داعش به وجود آورده، مقاومت بيشتري از خود نشان داده‌اند.
با قدرت گرفتن داعش در سال 2013 شبكه ائتلافي آن گسترش يافت و اعضاي اين شبكه از تنها 3 عضو در سال 2013 به بيش از 30 عضو در سال 2016 رسيد. از سال 2013 تا 2015 داعش توانست از بودجه قابل توجه خود براي جنگ(كه در اوج آن به 6/2ميليارد دلار مي‌رسيد) براي ارسال سلاح و ديگر تجهيزات لازم به متحدان خود استفاده كرده و ظرفيت‌هاي آنها را بالا ببرد. حاميان اين گروه در اروپا و كشورهاي همسايه هم در زمينه اعزام جنگجو و هم در پولشويي و مخفي كردن پول به داعش كمك كردند. وابستگان اين گروه در آسيا نيز جنگجو فرستادند و پول‌هاي خود را در اختيار داعش قرار دادند. متحدان اين گروه در سراسر جهان در زمينه ارسال سلاح، فناوري و اطلاعات به داعش كمك كردند و در عين حال با انجام حملات تروريستي، چهره مخوفي از داعش را به جهان عرضه كردند و توانستند تا حد زيادي مساله زوال داعش را از ذهن‌ها پاك كنند. وقتي در سال 2015 نبرد داعش با ائتلاف امريكا شدت پيدا كرد  و منابع مالي اين گروه محدود شد، تبادل سلاح و تجهيزات براي داعش سخت‌تر شد. در نتيجه اين امر، داعش روابطي را براساس اعلام بيعت و قول و قرارهاي شفاهي آغاز كرد. اين امر به گروه اجازه داد ردپاي خود را در جهان گسترش داده و با وجود شكست در ميدان نبرد عراق و سوريه «برند» خود را حفظ كند.
آنچه باعث دوام اين ائتلاف‌ها شده اين است كه بنيان آنها براساس يك ايدئولوژي افراطي مشترك است. ايدئولوژي مشترك به ويژه دين مشترك در روزهاي سخت براي حفظ ائتلاف بسيار مهم است. بدون آن ائتلاف‌ها با افزايش فشار نظامي از هم مي‌پاشند چراكه گروه‌ها به تعهدات خود پشت مي‌كنند و به بقاي خود در كوتاه‌مدت بيشتر اهميت مي‌دهند. روابط ميان گروه‌هاي شبه‌ نظامي براساس ايدئولوژي مذهبي مشترك براي آنها چند فايده دارد. باعث مي‌شود اين گروه‌ها به جامعه بزرگ‌تري از هواداران و مقاماتي دسترسي داشته باشند كه به اين ايدئولوژي پايبند بوده و آن را اجرا مي‌كنند. يكي از مهم‌ترين نگراني‌ها در مورد هر ائتلافي اين است كه يكي از طرف‌ها به صورت يكجانبه بيعتش را بشكند. دين مي‌تواند جامعه دروني از ناظران متشكل از امام، روحاني يا كشيش را در اختيار گروه‌ها قرار دهد. اين افراد اختيار دارند همكاري بين گروه‌هاي هم‌كيش را پاداش داده و هرگونه خيانت را مجازات كنند. هم القاعده و هم داعش براي مشروعيت بخشيدن به آرمان خود و جذب شريك، دست به دامان علماي برجسته سلفي مي‌شدند. وابستگي ايدئولوژيك بدان معناست كه اگر شريك يك گروه بخواهد شبكه را ترك كند در ميان حلقه‌هاي افراطيون بدنام مي‌شود و تا سال‌ها اين ننگ بر پيشاني‌اش باقي مي‌ماند.
عقايد مذهبي مشترك سطح اعتماد را نيز بين طرف‌ها بالا مي‌برد. اهداف و جهان‌بيني‌هاي مشترك باعث مي‌شود گروه‌ها بيشتر به تعهدات خود پايبند بمانند و از شركاي خود حمايت كنند حتي اگر اوضاع بر وفق مراد نباشد. براي مثال رابطه ميان داعش و انصار بيت‌المقدس در مصر را در نظر بگيريد. هر دو گروه به ‌شدت تحت فشار قرار داشتند (داعش از جانب ائتلاف جهاني و انصار از جانب نيروهاي نظامي مصر). قاعدتا در چنين شرايطي اين اتحاد نبايد حفظ مي‌شد اما علماي مذهبي وابسته به اين گروه‌ها در مصر، انصار را راضي كردند از داعش حمايت كند و آنها نيز به تعهدات خود پايبند ماندند. در نتيجه اين گروه توانست از داعش سلاح و حمايت تبليغاتي دريافت كند و جايگاه خود را در ميان اعضاي خارجي خود بالا ببرد. از آن سو داعش نيز توانست در مصر جاي پاي خود را سفت و در ميان تندروهاي اين كشور اعتبار كسب كند.
داعش به ويژه در استفاده از دين براي تقويت شبكه‌هاي خود و كسب موفقيت بيشتر در گسترش نفوذش در جهان مهارت خاصي از خود نشان داده است. اگرچه دولت خودخوانده‌اي كه در عراق و شام تشكيل داد، عمر كوتاهي داشت اما همين كه توانست افراط‌گرايان را به هدف هميشگي خود يعني تشكيل يك  خلافت اسلامي در قلب خاورميانه حتي براي مدتي كوتاه برساند به اين گروه اعتبار خاصي در ميان پيروانش داد و باعث شد، شبكه گسترده‌اش در سايه قدرت نظامي قابل توجهي كه داشت مقاومت زيادي از خود نشان دهد.
درسي كه ماندگاري داعش و ديگر گروه‌هاي تروريستي موفق در 70 سال اخير به ما مي‌دهد اين است كه كشورها نبايد قدرت ايدئولوژي مشترك را دست‌كم بگيرند حتي اگر از نظر نظامي بر آنها برتري دارند و براي مقابله با آنها ائتلاف تشكيل مي‌دهند. نابودي شبكه شبه ‌نظاميان مستلزم سرمايه‌گذاري و صرف منابع قابل توجه براي بي‌اعتبار كردن آنها  و كم كردن جاذبه ايدئولوژيك آنهاست. اين كار بايد حتي پيش از تبديل اين شبكه‌ها به يك تهديد جدي انجام شود. اگر اجازه دهيم ايدئولوژي مشترك شبه‌نظاميان رشد كند و پر و بال بگيرد آن وقت شكست دادن اين گروه‌ها براي دولت‌ها بسيار سخت‌تر مي‌شود.
منبع:  فارن افرز

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون