از كاركردها تا ناكارآمدي روابط عموميها
علي پورسليمان ٭
اشاره به جايگاه روابط عمومي در يك سازمان از بديهيات است و به همان مقدار كه اين مساله امري بديهي مينمايد در وزارت آموزش و پرورش و زيرمجموعههاي آن امري غريب و حتي مهجور است. روابط عمومي پل واسط ميان مديريت يك سازمان با محيط است. اين محيط هم شامل كاركنان و زيرمجموعه آن ميشود و هم در يك نگرش سيستمي شامل افكار عمومي جامعه نيز ميشود.
در واقع، در اين يادداشت ميخواهيم اين دو پارامتر يعني عوامل دروني و بيروني سازمان آموزش و پرورش را مورد ارزيابي و نقادي قرار دهيم. آيا روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش تاكنون توانسته است بر اساس يك تئوري يا مانيفست مشخصي ارتباط دوسويهاي با بدنه وزارت آموزش و پرورش (صف) برقرار كند. معلمان تا چه ميزان از اهميت يا كاركرد روابط عمومي وزارتخانه يا در سطح پايينتر (منطقه يا ناحيه) آگاه هستند؟
به نظر ميرسد معلمان در سطح منطقه يا ناحيه اساسا دايره يا بخشي مانند روابط عمومي را نميشناسند و كاركرد اين بخش براي آنان و حتي ارباب رجوع ناشناخته است.
كمتر ديده شده است كه در اداره يا ناحيه از افراد متخصص يا خبره در رشته روابط عمومي استفاده شود. هر چند وضعيت حقوق و مزايا و نيز شرايط كاري موجب ميشود تا نيروهاي متخصص يا كاردان در مدارس انگيزهاي براي كار يا فعاليت در اين بخشها نداشته باشند.
در ادارات يا نواحي براي ارتباط ميان مديريت و معلمان معمولا بخشهاي ديگري مانند ارزيابي و رسيدگي به شكايات و... فعال هستند يا مديران ترجيح ميدهند كه خودشان و از طريق حضور در مدارس با معلمان ارتباط برقرار كنند.
اين ميتواند به اين معنا باشد كه نه مديران و نه معلمان در اين سطح روابط عمومي را جدي نميگيرند. اما در سطوح مياني و فوقاني وضعيت متفاوتتر ميشود. در اين سطوح و بر اساس تجارب و مشاهدات، روابط عموميها به كاركردهايي نظير محورهاي زير ميرسند:
تبليغات، كنترل و فرماندهي ، ارشادكردن و هدايتگري معلمان و مردم ، همهچيز را بيعيب و نقص نشان دادن ، با اينكه ساختار بروكراتيك وزارت آموزش و پرورش از يك وضعيت تمركزگرا و بالا به پايين رنج ميبرد اما در روابط عمومي برخلاف ساير بخشها نبايد چنين وضعيتي حاكم باشد.
در روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش، اخبار و مطالب موضوعبندي و طبقهبندي شده و طبق گفته مسوولان اين بخش، به صورت مستمر و منظم به اطلاع وزير و ساير مسوولان ميرسد. اگر اين ادعا درست باشد يا وزير و ساير مسوولان فرصت مطالعه اين بازخوردها را داشته باشند بايد وضعيت و حتي جايگاه اين مسوولان بايد به گونه ديگري باشد.
اما چرا اينگونه نيست؟
چرا جوابيههايي كه بعضا از سوي روابط عمومي و به نقل از مسوولان مربوطه به رويت همكاران فرهنگي و معلمان ميرسد اكثرا با واكنش منفي آنان روبهرو ميشود؟
به عنوان مدير يك رسانه غيردولتي و فراگير تاكنون جوابيههاي مختلفي در سايت سخن معلم درج شده است اما كمتر ديده شده است كه معلمان از پاسخ مربوطه رضايت داشته باشند.
از سوي ديگر، مطالعه محتواي اين جوابيهها نشان ميدهد كه سازمان آموزش و پرورش مخاطبان خود و به ويژه معلمان را يك عده افراد ناآگاه يا غيرمطلع و مغرض ميپندارد و ترجيعبند مشترك اين جوابيهها غالبا اين عبارت بوده است:
«اظهارات سراسر كذب و غيرواقع».
حال پرسش اين است كه بهرهگيري از چنين عباراتي كه مصداق «خشونت كلامي» است تا چه حد ميتواند در اعتمادسازي ميان مديريت و كاركنان در سازمان كارا و اثربخش باشد؟
فقدان پاسخگويي يا ارسال جوابيه از سنخي كه گفته شد تا چه حد ميتواند در تقريب نگرشها و فرآيند اقناعسازي موثر باشد؟
در حال حاضر دو رسانه، معلمان و وزارت آموزش و پرورش را به يكديگر متصل ميكنند كه اولي پرتال وزارت آموزش و پرورش و دومي نشريه نگاه است. تحليل محتواي پرتال وزارت آموزش و پرورش مبين اين مدعاست كه غالب مطالب سايت وزارت آموزش و پرورش از نوع اخبار و بيان ديدگاههاي مسوولان اين وزارتخانه است و كمتر به جنبه «تحليل» پرداخته ميشود. در پرتال وزارت آموزش و پرورش، بخشي به نام «ديدگاه» وجود دارد كه غالبا ديدگاه مسوولان و مديران در آن منعكس ميشود و اثري از ديدگاه منتقدان به چشم نميخورد. مسوولان روابط عمومي در سخنان خود به رتبه بالاي اين سايت در رنكينگ داخلي و جهاني اشاره ميكنند و اين در حالي است كه اين رتبه تناسبي با ميزان بازديدهاي مطالب و صفحات ندارد. در پرتال وزارت آموزش و پرورش اصولا برخي بخشها تعطيل است مانند بخش حمايت قضايي از كاركنان و اين در حالي است كه در آموزش و پرورش و از نظر معلمان اين بخش مهم و حايز اهميت است. در نشريه نگاه با روي كارآمدن دولت تدبير و اميد، به نظر ميرسد كه تحولي در محتواي مطالب و رويكردها رخ داده است اما از نظر معلمان اين كافي نيست، ضمن آنكه مشكلات ديگري در اين بخش مانند فقدان توزيع مناسب و فراگير يا به موقع و... وجود دارد.
به نظر ميرسد از پتانسيل قابليتهاي اين نشريه آنگونه كه شايسته است استفاده نميشود و اين نشريه هنوز نتوانسته است تفكرات كليشهاي قبلي در ميان افكار عمومي معلمان مانند «وزير نامه بودن» را تحليل يا تعليق كند. فرآيند حاكم در روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش بايد تابع گردش آزاد اطلاعرساني باشد و گزينش يا حذف غيرمنطقي مطالب و اخبار بايد به حداقل خود برسد. اين از نخستين و بديهيترين اصول براي جلب اعتماد مخاطبان است. به نظر ميرسد روابط عمومي نتوانسته است با آسيبشناسي اين وضعيت در جهت «روانسازي دادهها» حركت كند، هر چند مسوولان اين بخش دخالت برخي بخشها و افراد غيرمتخصص را از عوامل موجده بر ميشمارند كه اين وضعيت با توجه به تعدد رسانهها و عصر حاكميت سازمانهاي مردمنهاد، امري غيرمنطقي و از نوع «توجيه» مينمايد.
٭مدير سايت سخن معلم