• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4853 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۱ بهمن

در سوگ چپ‌پای تکنیکی فوتبال ایران

مردي كه تا آخرين نفس براي مرگ و آبي‌ها كري خواند

ابوالفضل نجيب

آنچه به برانگيخته شدن خاطره جمعي در واكنش به مرگ فرد و همزمان به همدردي و تاثر و تاسف منجر مي‌شود، در پيوند با لحظه‌ها و خاطراتي است كه با شور، هيجانات، احساس همگاني،تبعات و تاثيرات خوش، رضايت‌مندي و غرور و... روح جمعي ارتباط مستقيم دارد. به تعبيري مرگ پديده‌هاي اجتماعي تداعي‌كننده است. آنها شايد بي‌آنكه حتي بدانند يا ضرورت و الزامي به فهم روانشناسانه و جامعه‌شناسانه اين مهم احساس كنند، ناخواسته خود را به هويت جمعي بدل مي‌سازند و ارتقا مي‌دهند. منزلت و جايگاهي كه براي بسياري حتي با اعمال اراده و استفاده از سازوكارهاي رسانه‌اي و تبليغاتي و گاه صرف هزينه‌هاي سنگين نيز ميسر نمي‌شود. اين تلاش‌ها چنانچه تجربه نشان داده اغلب با بي‌اعتنايي و دافعه جمعي و بعضا منجر به واكنش‌هاي آشكار و پنهان و چه بسا دور از انتظار مي‌شود. 
اين بي‌اعتنايي در مورد برخي به تحمل‌ناپذيري و عكس‌العمل‌هاي دفعي و متقابل چون حسادت‌هاي پنهان و آشكار و در شكل افراطي گاه به كينه‌توزي و انتقامجويي در قالب تصميم‌هاي شتابزده مي‌انجامد. از اين حيث جامعه نيز به لحاظ پيچيدگي، بسيار به انداموارگي فرديت انساني شبيه است. به همان سان كه نمي‌توان فرديت انساني، روح جمعي را نيز نمي‌توان به محاط درآورد. 
تجربه تاريخي نشان داده، رسوخ به قلوب فردي و روح جمعي تابع هيچ قاعده و قانونمندي جز تمايل جمعي به پذيرش محبوبيت خودجوش نيست. از اين زاويه تاثر و تاسف جمعي در واكنش به مرگ فرد به نوعي مي‌تواند اداي دين باشد به كساني كه توانسته‌اند به نياز و خاستگاه‌هاي روحي و رواني جامعه پاسخ دهند‌ و همزمان موقعيت فردي خود را به خاطره و عواطف و احساسات جمعي ارتقا بخشند. تفاوت مرگ انسان‌هايي اين‌چنين را كم و بيش همين واكنش جمعي معين و معلوم مي‌كند. 
در تاريخ اين مرز و بوم به نمونه‌هاي فراواني در پيوند و اثبات اين قاعده و ادعا مي‌توان اشاره كرد. از ظهور كرونا در ايران تاكنون براساس آمار دولتي قريب 60 هزار نفر و بنا برآمار واقعي بيش از دو نيم برابر اين تعداد و بيش از يك ميليون در سراسر جهان به كام مرگ رفتند. از ميان اين قربانيان معدود افرادي تداعي‌كننده خاطره جمعي و واكنش روح جمعي بودند. در ايران و بعد از ظهور كرونا شايد درگذشت استاد شجريان به دليل ابتلا به سرطان و حالا درگذشت نابهنگام مهرداد ميناوند به دليل ابتلا به كرونا تا اين زمان بيشترين واكنش را در خاطره جمعي و در فوتبال دنيا برانگيخته است. اين در حالي است كه ميناوند سال‌هاي مديدي است در حاشيه فوتبال حضور دارد. نسل علاقه‌مندان به فوتبال و باشگاه پرسپوليس كه تازه در حال پوست انداختن است علي‌الظاهر خاطره و چيزي از دوران فوتبالي او به ياد ندارد. واكنش‌ها اما چيزي از اين شكاف زماني و بود و نبود او در ميادين فوتبال نشان نمي‌دهد. آنچه براي هواداران باشگاه مهم است، قلبي است كه مهرداد در پرسپوليس و حافظه جمعي هواداران باقي گذاشت و تا زمان مرگ با غم‌ها و شادي‌ها، پيروزي‌ها و شكست‌هاي هواداران همچنان تپيد. در حافظه نسل نوعي من و حداقل از اواخر دهه 40 تا امروز بسياري بازيكنان به پرسپوليس آمدند و با وجود تاثير و افتخارات، در نهايت رفتند. بسياري براي كسب شهرت و مهيا شدن فرصت‌هاي بهتر آمدند. به همين دليل وقتي به مقصود رسيدند، رفتند. بسته به كم و زياد بودن در خانواده پرسپوليس به همان نسبت ياد آنها كم رنگ يا محو و فراموش شدند. اما آنها كه هنوز و حتي پس از گذشت چند دهه در خاطره و حافظه هواداران ماندگار و به بخشي از خاطرات و كارنامه پرسپوليس تبديل شدند، محدود بودند. از نسل اول و دوم پرسپوليس مي‌توان به نام‌هايي چون حسين كلاني، همايون بهزادي، جعفركاشاني، ابراهيم آشتياني، مهراب شاهرخي، صفر ايرانپاك، رضا وطنخواه، علي پروين، هادي طاوسي و... اشاره كرد و بودند از نسل‌هاي بعد كه هنوز با ياد و خاطرات‌شان عشق به رنگ و باشگاه تداعي مي‌شود. از ميان آن نسل ميانه مهرداد بي‌گمان يكي از نام‌هايي است كه بعد از دوران حرفه‌اي فوتبال و بعد از اينكه غايب بزرگ كري‌هاي دربي خواهد بود، نام و خاطرش همچون هادي نوروزي در خاطره جمعي هواداران فوتبال به خصوص هواداران پرسپوليس باقي خواهد ماند. اما به معناي مصادره نام و افتخاراتي كه مهرداد براي تيم ملي كسب كرد، نخواهد بود. 
آن بخش از محبوبيت مهرداد بي‌ترديد در خاطره علاقه‌منداني كه فوتبال بخش جداناشدني زندگي‌شان محسوب مي‌شود و در عرصه‌هاي جهاني ترجيح‌شان بيش ازتعلق به رنگ باشگاه معطوف به افتخارات جهاني و برانگيخته شدن غرور ملي است همچنان محفوظ است.كسي در قدرداني آنها نسبت به مهرداد ترديد ندارد. واكنش‌هاي بي‌رنگ به درگذشت مهرداد نشان از قدرشناسي و مهم‌تر همدردي با خانواده پرسپوليس دارد. اما براي هواداران فوتبال همان اندازه كه غرور ملي، عرق باشگاهي بخشي از دغدغه و تعلقات آنها را تعريف مي‌كند. آنچه در واكنش به درگذشت او شاهد هستيم بخش مهم آن معطوف به همين تعلقات است.
 بابت اين عواطف و تاثر و تاسف مضاعف نه مي‌توان بر كسي خرده گرفت و نه مي‌توان ناديده‌اش انگاشت. اين حس و حال كم و بيش در همه جاي دنيا به رسميت شناخته مي‌شود. فاصله و تفاوت را مي‌توان با همين مناسبات معمول حاكم بر جامعه يادآور شد. در اينكه هر انساني فارغ از هر وابستگي و تعلق عاطفي به نوعيت انساني در نسبت نزديكي و خاطرات و تعلق خاطر شخصي از فقدان همنوع خود متاثر مي‌شود. با اين قاعده بديهي است بيشترين تبعات و تالمات روحي و عاطفي ازآن خانواده و نزديكان است. از اين منظر مهرداد عضوي از يك خانواده بزرگ بود. طبيعي است فقدان او براي ديگراني كه در همسايگي اين خانه بزرگ در مقام دوست و رقيب و آشنا و حتي بچه محل بودند، اگرچه تاثرانگيز اما به درجاتي متفاوت باشد. مهرداد تا زماني كه لژيونر نشد در اين خانواده ماند و شريك غم‌ها و شادي‌هاي خانواده‌اي بود كه نقش مهمي در رقم زدن آن داشت. تا زماني كه به ضرورت دنياي حرفه‌اي از خانواده جدا و به اروپا رفت. او حتي با رفتن به اروپا از حيث افتخاراتي كه براي خانواده بزرگ پرسپوليس كرد، فصل جديدي براي هواداران باشگاه گشود. مهرداد با كسب افتخارات باشگاهي در ليگ‌هاي اروپايي موفق‌ترين لژيونر ايراني شد. حاصل حضور او در تيم اشتوگراتس اتريش يك عنوان قهرماني در ليگ، يك عنوان قهرماني در جام حذفي و دو قهرماني در سوپر جام اتريش و... و دو سال حضور پياپي در ليگ قهرمانان اروپا بود. او با انجام 10 بازي در بالاترين سطح باشگاه‌هاي اروپا از ركوردداران محسوب مي‌شود. مهرداد دو هفته با كرونا و در سخت‌ترين شرايط براي زنده ماندن جنگيد. مي‌شود با شناختي كه از روحيه شوخ‌شنگي و همزمان عشقي كه به باشگاه پرسپوليس داشت، او را در جدال با مرگ و عشق همزمان به فوتبال و پرسپوليس در آخرين لحظات زندگي اين‌گونه تصوير و در حافظه جمعي ثبت كرد، مردي كه تا آخرين نفس‌ها براي مرگ و آبي‌ها كري خواند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون