• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4862 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۱ بهمن

وقتي دستاورد ديپلماتيك اوباما به چالش بايدن تبديل مي‌شود

تكرار تاريخ در ميانمار

مترجم: گلي اصغري

سال گذشته دادگاه لاهه در جريان رسيدگي به اتهام نسل‌كشي اقليت  مسلمان روهينگيا  به دست ارتش ميانمار، نمايندگان حكومت اين كشور را احضار كرد اما هيچ يك از مقامات نظامي ميانمار در اين دادگاه حاضر نشدند. در عوض آنگ سان سو‌چي، برنده جايزه صلح نوبل در دادگاه حاضر شد و اعلام كرد،گزارش‌ها و عكس‌هاي هولناكي كه جهان از نسل‌كشي روهينگيا ديده «تصوير ناقص و گمراه‌كننده‌اي از وضعيت واقعي» بوده است. در داخل، سخنراني او را دفاع از كشورش توصيف كردند. اما در خارج اظهارات او را حمايت آشكار از ارتش اين كشور دانستند؛ ارتشي كه با وجود سوابق فجيع‌اش در زمينه حقوق بشر پيش‌تر نيز مورد حمايت سو‌چي قرار گرفته بود. ابراز حمايت او از نظاميان ميانمار در حالي است كه همان‌ها او را 15 سال در حبس نگه داشته ، جلوي رياست‌جمهوري‌اش را گرفته و تلاش‌هايش براي اصلاح قانون اساسي را چندين بار خنثي كرده بودند.

با تسليم شدن سو‌چي به نظر مي‌رسيد فرماندهان نظامي ميانمار به چيزي كه مي‌خواستند، رسيده بودند: ايستادن يكي از نمادهاي دموكراسي جهان در كنار آنها، خنثي شدن موجي از انتقادات بين‌المللي و در عين حال جلب حمايت گسترده ملي‌گرايان از كارزار ارتش عليه اقليت منفور روهينگيا. اما اين انسجام ظاهري سرپوشي بود بر شكاف‌هاي يك توافق متزلزل ميان سياستمدار يك ‌دنده‌اي مثل سو‌چي و فرماندهان ارشد ارتش براي تقسيم قدرت. سو‌چي مقابل چشمان ارتش به اين نهاد بي‌احترامي كرده و تلاش مي‌كرد از حد و حدود قانون اساسي حكومت كودتا فراتر برود. اين اقدام او به علاوه چندين اقدام ديگرش باعث خشم ارتش شده بود و در نهايت هفته گذشته مجموعه اين تنش‌ها ارتش را به نقطه جوش، يعني كودتا، رساند.
حالا هر دو طرف در موقعيت آشنايي قرار دارند. سوچي بار ديگر زنداني ارتش است و ارتش نيز قدرت مطلقه را در اختيار گرفته است. در تاريخ معاصر ميانمار، دو چيز همواره ثابت بوده: درگيري‌هاي داخلي درازمدت و مصونيت ارتش. طيف گسترده‌اي از ژنرال‌ها كه نزديك به دو دهه مردم ميانمار را مرعوب خود كردند و بر سركوب وحشيانه و جنگ‌هاي داخلي نظارت داشتند اكنون دوران بازنشستگي خود را در صلح و آرامش سپري مي‌كنند، نهادهاي عدالت بين‌المللي هيچ كاري با آنها ندارد و آنها نيز ترسي از عواقب اقدامات خود ندارند. حتي پيش از كودتا نيز ارتش بر اساس قانون اساسي كه خود با دقت بسيار زياد نوشته بود، قدرت سياسي بسيار زيادي داشت. شبكه غيرشفاف و گسترده‌اي از شركت‌ها در صنايع مختلف تحت كنترل نيروهاي مسلح قرار دارد و ارتش را در تار و پود اقتصاد ميانمار وارد كرده است. تازه اين جداي از معاملات ارتش در بخش‌هاي غيرقانوني استخراج يشم، چوب‌بري و توليد مواد مخدر است كه در مناطق مرزي كشور رونق دارد. 
به همين دليل بسياري از تحليلگران اعتقاد داشتند، ارتش به هر چه كه مي‌خواسته دسترسي داشته و نيازي به دردسرهاي اداره يك كشور نداشته است. پس چرا دست به كودتا زده است؟ ريچارد هورسي، تحليلگر سياسي مستقر در ميانمار مي‌گويد اين كودتا براي تضمين منافع راهبردي كشور نيست بلكه براي حفظ غرور و ناشي از محاسبات سياسي است.
ارتش ميانمار مدت‌هاست كه از سو‌چي نااميد شده است. سوچي سال 2015 پس از آنكه جلوي رييس‌جمهور شدنش را گرفتند براي خود عنوان جديدي به وجود آورد و خود را «مشاور دولت» ناميد. او تاكنون دو بار در انتخابات حزب وابسته به ارتش را به سختي شكست داده است. آخرين بار آن ماه نوامبر 2020 بود.  او حاضر نشده براي بحث در خصوص آنچه كه ارتش اخلال در رأي‌گيري مي‌خواند، جلسه ويژه‌اي را در مجلس تشكيل دهد وكميسيون انتخابات نيز كه نهادي مستقل است شكايت‌هاي ارتش را رد كرده است. مين آنگ هلينگ فرمانده ارتش ميانمار و رهبر حكومت نظامي اين كشور ادعا مي‌كند، مساله فراتر از شخص اوست و تلاشي براي دفاع از ملت و قانون اساسي است. رابطه بين او و سوچي كه به اندازه كافي شكراب بود در روزهاي اخير بدتر هم شده است.  ماري كالاهان،  استاديار دانشكده مطالعات بين‌الملل دانشگاه واشنگتن كه در ميانمار ساكن است، مي‌گويد مصالحه در قاموس هيچ يك از اين دو نفر وجود ندارد چراكه هر دو نسبت به ديگري احساس برتري مي‌كنند. در نهايت اما مين آنگ هلينگ نتوانست عقب‌نشيني كند. وضعيت بسيار تاسف‌برانگيزي است چرا كه لازم نبود  اوضاع به اينجا كشيده شود.
روز دوشنبه، اعضاي ارتش ميانمار وارد خانه‌هاي فعالان و سياستمداران از جمله وزراي منطقه‌اي شدند. سو‌چي بازداشت شد.  اينترنت و تلفن قطع شد و راديو تلويزيون ملي ميانمار برنامه‌هاي خود را متوقف كرد. جاده‌هاي پايتخت ميانمار با استفاده از خودروهاي نظامي و كاميون‌هاي ارتش مسدود شد. موانع سيم خاردار قرمز و نقره‌اي كه نمادي از چندين دهه حكومت نظامي در ميانمار بود بار ديگر به خيابان‌ها برگشته و سربازان پشت آن به صف شده‌اند.
ارتش براي رفع و رجوع ادعاي بي‌اساس تقلب در انتخابات اعلام كرد، انتخابات ديگري را برگزار مي‌كند اما جزييات آن هنوز مشخص نيست.  نيروهاي مسلح  در بيانيه‌اي براي برگزاري دور جديد انتخابات چندين شرط گذاشته است: توقف شيوع كرونا و بازگشت صلح پايدار به سرتاسر كشور از جمله اين شروط است اما براي كشوري كه عميقا درگير نزاع‌هاي قومي است، تحقق آن تقريبا محال است. 
عقبگرد ميانمار به حكومت نظامي براي مردم اين كشور اتفاق بسيار ناگواري است. در سطح بين‌الملل، اين مساله براي كشورهايي كه يك دهه قبل كمك كردند اين كشور به سمت دموكراسي پيش برود،بسيار سنگين‌تر است. در بين آن كشورها  امريكا سرآمد همه بود.
در سال‌هاي ابتدايي پس از تشكيل دولت دموكراتيك در سال 2011 كه پر از شور و شوق ورود دوباره ميانمار به جامعه بين‌الملل بود اين كشور به محلي براي اجراي پروژه‌هاي توسعه و سازمان‌هاي مردم‌نهادي تبديل شده بود كه خيل عظيمي از ميانماري‌هاي خارج‌نشين و كارشناسان را از نقاطي مثل سودان جنوبي و افغانستان به ميانمار مي‌كشاندند. روزانه تركيب متنوعي از بازديدكنندگان خارجي-  از سران كشورها و سلبريتي‌ها گرفته تا تاجراني كه به دنبال بازارهاي بكر مي‌گشتند-   وارد ميانمار مي‌شدند. با اينكه در آن دوران دستاوردهاي قابل توجهي نيز حاصل شد اما فرصت‌هايي نيز از دست رفت. خيرين ميليون‌ها دلار پول را وارد كشور كرده و منابع مالي لازم براي فرآيند صلحي را تامين كردند كه تاكنون نتايج مثبت چنداني نداشته است.كشورهاي خارجي پليس ميانمار را آموزش دادند اما ظاهرا اين نيروها به كودتا كمك كرده‌اند.  همچنين جامعه بين‌الملل هزينه يك سرشماري سراسري را پرداخت كرد اما اين سرشماري نيز با مسائل اخلاقي و فني روبه‌رو شد. پس از يك دوره خشونت، اقليت روهينگيا را به اردوگاه تبعيد كردند  بدون اينكه راه‌حلي  براي معضل آنها پيدا  كنند.
واشنگتن در خط مقدم اين كمك‌هاي عجولانه قرار داشت و ميانمار كه سال‌ها به عنوان يك كشور متخاصم شناخته مي‌شد، دولت اوباما تصميم گرفت روابط امريكا با اين كشور را به طور كامل احيا كند. اوباما ورود ميانمار به جاده پرپيچ و خم منتهي به يك شبه دموكراسي را جزو دستاوردهاي خود در حوزه سياست خارجي مي‌دانست. اما اكنون جو بايدن، رييس‌جمهور جديد امريكا با تحولات روز دوشنبه وارد چالش جديدي شده است. اعضاي دولت او از جمله كساني بودند كه در تدوين و اجراي سياست اوباما در قبال ميانمار نقش كليدي ايفا كردند.كرت كمپل كه نماينده ويژه بايدن در حوزه آسياست، يكي از معماران تغيير رويكرد اوباما در قبال ميانمار بود و در مهندسي همكاري دوباره امريكا با ميانمار و راه‌اندازي پروژه‌هاي تجاري بخش خصوصي در اين كشور نقشي اساسي داشت  هر چند كه  در نهايت اين پروژه‌ها با شكست مواجه شدند. آنتوني بلينكن وزير خارجه بايدن در سال 2015 به عنوان معاون وزير خارجه وقت به ميانمار سفر كرد و با مقامات اين كشور از اهميت «استمرار اصلاحات سياسي، اقتصادي و اجتماعي» به منظور اطمينان يافتن از تغييرات دموكراتيك پايدار سخن گفت اما در اقدامي كه نوعي امتيازدهي به ميزبان محسوب مي‌شد، حاضر نشد از واژه حساسيت‌برانگيز روهينگيا  استفاده كند.
بايدن در بيانيه‌اي اعلام كرده امريكا ارتش ميانمار را وادار به پاسخگويي مي‌كند و مشغول بررسي دوباره تحريم‌ها عليه اين كشور است. بخش عمده‌اي از آن تحريم‌ها در سال 2016 برداشته شده بود و رييس سابق بايدن، يعني اوباما، به خاطر آن جشن گرفته بود. با اين حال هنوز مشخص نيست پس از آزمودن تحريم‌هاي اقتصادي، افزايش همكاري‌ها، ايجاد پيوندهاي تجاري و آموزش مزاياي دموكراسي به ميانمار تا چه حد نيروهاي بين‌المللي مي‌توانند تغيير مثبت يا منفي در رفتار فرماندهان نظامي ميانمار ايجاد كنند؛ ژنرال‌هايي كه به نظر مي‌رسد تنها از منطق و محاسبات خودشان پيروي مي‌كنند. همانطور كه محاسبات امريكا تغيير كرده، وضعيت ميانمار نيز عوض شده است. سوچي كه روزگاري در واشنگتن بسيار عزيز بود و مي‌توانست هر وقت كه مي‌خواست با اعضاي كنگره تماس بگيرد اكنون منزوي‌تر از هميشه است. تصويري كه از او در جامعه بين‌الملل وجود داشت پس از حمايتش از اقدامات ارتش و بي‌تفاوتي‌اش در قبال مصائب اقليت روهينگيا و ديگر اقليت‌هاي قومي كاملا مخدوش شده است.كودتاي هفته گذشته بي‌ترديد مي‌تواند جايگاه او را بهبود بخشد اما آسيبي كه به  چهره‌اش وارد شده فراتر از اينهاست. نقش چين نيز در اين بين تغيير كرده است. چين همواره از ارتش حمايت كرده و در اين امر ثابت‌قدم بوده است اما اين حمايت در شرايطي بوده كه چيني‌ها گزينه ديگري نداشتند. فاصله گرفتن سوچي از غرب در سال‌هاي پس از اوباما باعث شده او به چين نزديك‌تر شود و اكنون پكن او را شريكي قابل اعتماد براي پيشبرد منافع اقتصادي‌اش در ميانمار مي‌داند. بي‌ثباتي ناشي از كودتا از جمله در مناطق مرزي ملتهب چين و ميانمار باعث ناراحتي پكن مي‌شود و پاسخ اين كشور اهميت زيادي در اتفاقات پيش رو خواهد داشت. در اين بين، هم در امريكا و هم ميانمار نوعي حس دژاوو (روياي صادقه) به وجود آمده است. يك بار ديگر واشنگتن نگران آن است كه ميانمار به دست چين بيفتد و دارد مزاياي تحريم‌ها را مورد بررسي قرار مي‌دهد. در ميانمار نيز ذهن‌ها به سمت سال 1990 بازگشته، زماني كه ارتش پس از پيروزي حزب سو‌چي در انتخابات، ميز بازي را به هم زد و قدرت را در دست گرفت. 
منبع: شوراي آتلانتيك

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون