• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4879 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۳ اسفند

زيارت دماوند كوه

اسمعيل كهرم

واحد بخش‌ خان اهل بلوچستان است و ساحل درياي مكران. از روساي طوايف نوبنديان است. اين نوبنديان را پدرش بنا نهاد. وقتي از دنيا رفت برادر بزرگ واحد بخش‌خان يعني بخش خان رييس طايفه شد. اهالي به او پدر مي‌گفتند وقتي در 53 سالگي مرحوم شد صدها ماشين جنازه‌ او را تشييع كردند. راه‌ها بند آمد و گورستان گنجايش آن همه مشايعين را نداشت. اكنون واحد بخش خان بزرگ طايفه است، فقط 50 سال دارد و چه وظيفه‌اي بر عهده اوست كه وقت سر خاراندن ندارد. ولي هر سال و همه سال دست زن و بچه و نزديكان را مي‌گيرد، يك كاروان كوچك راه مي‌اندازد و به قول خودش به زيارت دماوند مي‌آيد. «من وقتي كه از دور دماوند را مي‌بينم، حس مي‌كنم كه بچه‌ها ساكت شده‌اند. يك حالت زيباي روحاني بر همه ما حاكم مي‌شود. همه در آرامش به كوه نگاه مي‌كنيم. چند نفري دعا مي‌كنيم و وقتي كه سير نگاه كرديم به آرامي به طرف رينه راه مي‌افتيم. از رينه بهتر و نزديك‌تر مي‌شد دماوند را ديد. واحد بخش‌خان يك ايراني غيور و وطن‌پرست است. به ايراني بودنش مي‌بالد. مي‌گويم خان در دماوند چه مي‌بيني كه هر ساله بايد او را زيارت كني؟ نگاهم مي‌كند. عجب چهره مردانه‌اي سبيل‌هاي افراشته. موهاي بلند كه بر اطراف افشانده و ريش زيباي توپي. قدش هم به اين چهره مي‌آيد. به خصوص با آن لباس فاخر بلوچي، تمام هويتش را با خود به كوه دماوند مي‌برد. مي‌گويد:«در دماوند چه مي‌بينم؟ اصل و ريشه‌ام را، هويتم را، ايراني‌ بودنم را، ايران را، با صلابت، پايدار، زيبا، سرد و گرم چشيده. منحصر‌به‌فرد.» از نوبنديان حدود 2000 كيلومتر راه را طي مي‌كند كه اصالت و هويتش را ببيند. خوشا به هميت واحد بخش خان. يادم آمد كه يكي از دانشجويانم كه همسرش يك فوتباليست عضو تيم ملي ايران است، يك پيراهن تيم ملي ايران را كه اعضاي تيم ملي آن را امضا كرده بودند، برايم هديه آورد. ديدن پرچم كشورم مرا خوشحال و منقلب كرد. مادرم گفت:«خانم ايران را به خانه من آورديد. اكنون مردم براي ديدن پيراهن قاب شده تيم ملي كشورشان به خانه من مي‌آيند. سابقا براي ديدن خودم مي‌آمدند»! به راستي اگر بخواهيم نماد و سمبلي براي ايران عزيزمان را به خاطر آوريم از دماوندكوه نمادي برجسته‌تر و شايان‌تر سراغ داريم؟ چندي قبل در جشن تيرگان در رينه يكي از مقاماتي كه صحبت مي‌كردند، فرمودند!«در ضمن طبق نقشه تقسيمات كشوري كوه دماوند متعلق به استان مازندران است و نه تهران.»  عجب، چرا نماد دوام و آزادگي ايرانيان را مي‌خواهند در بند يك محدوده يا يك استان كنند؟ راستي چرا ما نمي‌خواهيم ايراني فكر كنيم؟ آيا واحد بخش‌خان سهمي از دماوندكوه ندارد؟ فرزندانش نبايد نسبت به اين كوه ايراني عرق علاقه و وطن‌دوستي داشته باشند؟ به قول يك فرهيخته گيلاني كه گفت:«من يك گيلاني نيستم كه در ايران زندگي مي‌كنم، من يك ايراني هستم كه در گيلان هستم.» دماوندكوه يك پديده بي‌نظير ايراني است كه در يك محدوده جغرافيايي قرار گرفته. اين موقعيت اصلا مهم نيست كه كجاست. مهم اين است كه در ايران است. هر گونه احساس مالكيت و محدود كردن حيطه حضور دماوند مانند اسير كردن يك پرنده زيبا و آزاد است.حقيقت آن است كه دماوند يك كوه بيمار است. معدنكاوي در دامنه‌ها، چرا در قسمت‌هاي پايين دماوند، احداث جاده تا منطقه گوسفندسرا، كوهنوردي‌هاي چند هزار نفره كه موجب فرسايش خاك شده، لگدمال شدن گياهان و فرسايش لايه‌هاي خاك، رها كردن تن‌ها زباله توسط كوهنوردان لاابالي و... همه و همه موجب شده كه دماوند مورد بي‌مهري از طرف ما ايراني‌ها قرار بگيرد. آنچه مشخص است اينكه آيندگان ما قدر اين نعمت را و نه نصيحت را بهتر خواهند دانست.  بنده پيش‌بيني كردم كه اگر با اين سرعت از بدنه كوه دماوند برداشت شود(روزي 500 كاميون پوكه) تا 200 سال ديگر اثري از كوه دماوند نخواهد ماند. اظهارنظرهاي متفاوت شد و بنده متهم به گزافه‌گويي، مبالغه و... شدم. من به ياد دارم كه درياچه اروميه با تمام 167 كيلومتر درازا و حدود 40 كيلومتر پهنا چگونه خشك شد كه شد. آينده دماوندكوه در دست ماست. همه ما ايراني‌ها. دماوند بزرگ‌تر از آن است كه سرنوشت آن به دست يك يا دو استان باشد.  همه ايران بايد اهميت دماوند را درك كنند و براي نگهداري از آن بكوشند؛ عشقي كه واحد بخش خان دارد بايد به همه فرزندان ايران منتقل شود.  من وقتي كه مي‌بينم در جشن تيرگان حدود 7000 نفر در رينه جمع مي‌آيند، دلم قرص مي‌شود كه دماوند همراه با ايران جاودانه است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون