• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4882 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۷ اسفند

نگاهي به رويكرد بين‌رشته‌اي به آب

سواد و سوادآموزي آبي

مهتا بذرافكن

آب تركيب شيميايي شگفت‌انگيز و يك منبع اكولوژيكي، مولفه اصلي براي آينده پايدار سرزمين‌هاست. در اهداف توسعه سازمان ملل تا سال 2030 همه دولت‌ها بايد دسترسي به آب سالم و بهداشتي براي همه مردم را ممكن سازند، اما گزارش‌ها نشان مي‌دهد چالش اصلي نه در كمبود آب، بلكه در مديريت پايدار و يكپارچه است كه توزيع‌ عادلانه را با قدرت، ثروت و ناكارآمدي و فساد سيستماتيك درگير كرده است. عامل مهم اين چالش مديريتي نيز درك ناقص و نادرست قدرت سياسي و تصميم‌گيرندگان و مصرف‌كنندگان در مورد منابع آب است. البته اين امر بزرگ‌ترين مخاطره براي هر سرزمين است، چرا كه در دنياي آينده و با چالش تغييرات اقليمي، رشد جمعيت و مساله بقا، آب نقش تعيين‌كننده‌اي در سرنوشت ملت‌ها داشته و تبديل به كانون منازعات و مناقشات سياسي و اجتماعي خواهد شد. در نتيجه فهم درست منابع آب و برطرف كردن چالش‌هاي مديريت آن با رويكرد بين‌رشته‌اي براي همه مردم ضمانت‌كننده آينده‌اي پايدار خواهد بود. توزيع و مصرف آب تابع تصميمات درست سياستگذاران در بخش قانونگذاري، اقتصاد آب، تكنولوژي، مشاركت و آموزش شهروندان است و هر بخش از اينها نيز به بخش‌هاي مختلف دانش وابسته‌اند. از اين رو حل مسائل آب بايد مبتني بر دانش و درك روشن از منابع آب و روابط بين‌رشته‌اي آن به منظور شناسايي چالش‌ها و فرصت‌ها در بستر محلي، ملي و جهاني باشد. سواد آبي و سوادآموزي آب به معناي درك منابع آبي به عنوان چيزي فراتر از يك كالا و آموزش رابطه متقابل انسان با منابع آبي است. منابع آب بيش از هرچيز قرباني فهم و درك و ارتباطند. عدم درك آب به اين علت است كه همپاي مدرنيزاسيون جوامع، رويكرد اجتماعي و فرهنگي سنتي جوامع به آب از دست رفته و آب تبديل به يك كالاي مهم در جهت مصرف‌زدگي شده است. البته وقتي صحبت از سواد آبي مي‌شود، منظور فقط تهيه جزوات آموزشي براي مردم نيست؛ منظور رفع نياز دانشي همه سطوح است. به ويژه اينكه بسياري از آسيب‌ها و فجايع غيرقابل جبران زيست‌محيطي و اجتماعي نه توسط مردم، بلكه توسط سيستم حكمراني آب رقم خورده است. در سرزمين ما آب را كه به‌طور تاريخي مساله‌اي ذاتا اجتماعي و محور معيشت است، به يك مساله صرفا مهندسي تقليل داده‌اند و بخش اجتماعي آب نيز در مديريت منابع آب و پروژه‌هاي آبي جايگاهي ندارد. بودن پيوست مطالعات اجتماعي در پروژه‌ها نيز زينتي است. فقر سواد آبي موجب شده مهندساني كه به اجتماعي بودن آب چندان اعتقاد ندارند؛ مطالعات اجتماعي پروژه‌هاي آبي را براي تصميم‌گيري ضروري ندانسته و آن را به نمايشي صرفا براي خالي نبودن عريضه تقليل داده‌اند. چالش‌هاي اجتماعي و اقتصادي زيادي چون تخريب جوامع، مهاجرت‌هاي سرگردان به حاشيه شهرها، از بين بردن منابع طبيعي و جنگل‌ها، از بين بردن زمين‌هاي كشاورزي و خشك كردن تالاب‌ها و رودخانه‌ها و... در حين انجام پروژه‌هاي انتقال آب و سدسازي‌هاي بي‌امان؛ جوامع را به قرباني‌هاي نه چندان با اهميت پروژه‌هاي بزرگ حوزه آب و صنعت تبديل كرده و اينها نتيجه بارز نقص دانش و نگرش حكمرانان آب به ديگر حوزه‌هاي علمي است. درك اينكه منابع آب ذاتا به فرآيندهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي، تعصبات محلي و قومي و منازعات و مناقشات گره خورده و چيزي فراتر از هيدرولوژي و مهندسي است براي حكمرانان آب يك ضرورت بنيادي است. اينكه حكمرانان و تصميم‌گيرندگان آب درك كنند كه تصميمات‌شان بايد با دانش بين‌رشته‌اي تاييد شود؛ بنيان سوادآموزي آب براي مديريت پايدار آبي بوده و غفلت از اين امر آينده آبي سرزمين را مبهم و ناپايدار خواهد كرد. سوادآموزي آبي در سطوح مختلف و با اهداف و رويكردهاي متنوع و مناسب لازمه همه سياستگذاري‌هاي حوزه آب است. البته آموزش به روش‌هاي قديمي چندان گره‌گشا نخواهد بود. آموزش بايد مبتني بر متد «چهار سي به معناي تفكر انتقادي، ارتباط، همكاري، خلاقيت» Four Cs: critical thinking, communication collaboration and creativity باشد و اين متد براي هر نوع آموزشي در دنياي آينده و حال حاضر ضروري است. مهم‌ترين هدف اين نوع آموزش، توانايي كنار آمدن با تغيير، يادگيري چيزهاي جديد و حفظ توازن و تعادل در وضعيت‌هاي ناآشناست. بخشي از برنامه‌هاي آموزشي بايد مبتني بر نوع نيازهاي هر سطح تدوين شود، بديهي است دانش آبي و مسووليت در قبال آن براي يك كشاورز، يك زن خانه‌دار شهري و يك سياستمدار فرق دارد، هرچند همه سطوح بايد با آب و فرآيندهاي آن آشنا شده و رابطه متقابل آن را با جامعه پيرامون‌شان درك كنند. ذكر اين نكته ضروري است كه بايد سوادآموزي آبي به عنوان يك محور حياتي سياستگذاري عمومي در قالب آموزش مداوم و يك فرآيند ديده شود، نه يك پروژه با كارفرماهاي متعدد. كشورهاي جهان حتي در مناطق فقير چون كنيا و نيجريه از چند سال قبل به آموزش آبي در همه سطوح در جهت سازگاري با كم‌آبي روي آورده‌اند. سازگاري با كم‌آبي فقط سازه‌سازي، اجراي پروژه‌هاي سدسازي و انتقال آب نيست، بلكه افزايش دانش و تغيير نگرش‌هاي قبلي در مورد آب و جايگزين كردن نگرش‌هاي جديدي كه قابليت خلق فرصت‌هاي جديدي را براي مردم دارند و همچنين تكميل و اصلاح شيوه‌هاي ناقص است. بر اين اساس در برخي  كشورهاي جهان بسته جديد منابع آموزشي تهيه شده و از مدارس و انجمن‌هاي محلي شروع به توسعه دانش آب با به‌كارگيري دانش بين‌رشته‌اي؛ از هنر، دانش بومي گرفته تا مهارت‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و حقوقي با اهداف جهاني كرده‌اند. همچنين در بعضي از كشورهاي جهان برنامه‌ريزي در اين خصوص مبتني بر پژوهش بوده است. مثلا تحقيقي كه در خصوص شاخص ارزيابي سطح سواد آب شرب شهري در سي و يك مركز استان در چين انجام شده نشان داد كه نمره سواد آب نسبتا بالا است، اما نمره رفتار آب نسبتا پايين است. اين پژوهش‌ها مي‌تواند چشم‌اندازي را براي سياستگذاري در بخش آب روشن كند كه برنامه‌ها را مطابق با ضرورت‌ها تدوين كنند. اين‌گونه پژوهش‌ها در بخش روستايي و صنعت نيز بسيار مهم است و در حقيقت ارزيابي سواد آبي، راهي براي شناسايي محورهاي مهم و لازم فرآيند سوادآموزي آبي مي‌گشايد. رفتار آبي به اين معناست كه سياستگذاران درك كنند چگونه منابع آبي را طوري مديريت كنند كه به اصلاح رفتار آبي عمومي در همه بخش‌ها منجر شود. در حقيقت چالش همه جوامع «مصرف حريصانه آب» توسط بخش‌هاي مختلف است كه خود نتيجه تصميمات ناقص بالادستي است. به عنوان مثال در بسياري از جوامع شهري، 30 درصد تا 50 درصد از كل آب فرآوري‌شده براي آبياري باغچه‌هاي خانگي مصرف مي‌شود كه مردم نمي‌خواهند از آنها دست بكشند؛ سواد آبي در سطح آموزش به مردم يعني انتقال دانش براي به‌كارگيري تكنيك‌هاي كاهش مقدار آبي مصرفي براي آبياري، آموزش براي جمع‌آوري آب باران و كاهش نياز به آب شهري و استفاده از الگوي كشت و آموزش و مشاركت در حفظ منابع با استفاده درست است، اما در سطح تصميم‌گيري بحث نرخ آب، جريمه‌هاي مالي براي بدمصرفي، راه‌هاي تصفيه و بازچرخاني و ... مطرح است؛ اين يعني براي مصرف بهينه به دانش بين‌رشته‌اي در سطوح مختلف نياز است كه نتيجه آن كاهش مصرف آب شود. در بخش كشاورزي از توليد تا مصرف نيز اين امر بسيار مهم است. هدررفت آب در كليه فرآيندهاي كشاورزي از مصرف مستقيم حين آبياري گرفته تا مقدار آب مجازي در محصولات كشاورزي و منابع غذايي يك مساله جهاني است و جلوگيري از اين هدررفت در هر سطحي نيز يك ضرورت حياتي براي حفظ منابع آب و خاك است. مردم در حالي به راحتي غذا را تبديل به زباله مي‌كنند كه نمي‌دانند چگونه باعث اتلاف آب، افزايش انتشار گازهاي گلخانه‌اي و تسريع تغييرات آب و هوايي هستند و اين كار چگونه بر كل اكوسيستم تاثير منفي مي‌گذارد. از اين رو آموزش سواد آبي يعني آموزش براساس نياز مردم در سطوح مختلف براي شناخت موقعيت و مسووليت‌شان در قبال آب است. مثلا دست‌اندركاران كشاورزي در همه سطوح بايد به دانش برآورد نياز آبي قبل از كشت، تغيير الگوي كشت، تغيير نوع آبياري، نحوه مشاركت در ذخيره‌سازي آب‌هاي زيرزميني و آبخوانداري، تقويت صنايع تبديلي و تكميلي، روش‌هاي ذخيره طولاني غذا مانند خشك كردن و متناسب‌سازي توليد و مصرف غذا با توزيع عادلانه آن ياد گرفته و البته سرمايه به‌كارگيري دانش‌شان را نيز داشته باشند. در ايران مثلا نه تنها در بخش توزيع و مصرف نابرابري وجود دارد، بلكه بين سرمايه‌گذاري در «آب‌هاي سطحي و آب‌هاي زيرزميني» نيز ما شاهد نابرابري هستيم. درحالي‌كه سيستم حكمراني با دانش ناكافي در حوزه آب سرمايه‌هاي عظيمي را به بهانه اشتغالزايي خرج انتقال آب بين حوضه‌اي، سدسازي و آب شيركني براي مصرف صنايع آب‌بري چون فولاد مي‌كند، براي آب‌هاي زيرزميني كه معمولا مورد استفاده كسب و كارهاي خرد و متوسط كشاورزي و تامين امنيت غذايي ميليون‌ها نفر است خود را كنار كشيده و نجات اشتغال اين بخش را وظيفه خود نمي‌داند كه اين امر موجب هدر رفتن منابع عظيم آب‌هاي زيرزميني در بخش‌هاي مختلف كشاورزي مي‌شود. اين چالش خود مصداق بارز نقص سواد آبي در سطح حكمراني است. در اين بخش سيستم حكمراني به راهكار ناقصي مانند بستن چاه‌هاي آب كشاورزان اغلب فقير روي آورده؛ بدون اينكه مسووليت عواقبش كه دامن زدن به فقرزايي و مهاجرت روستاييان و گسترش حاشيه‌نشيني و مسائل پيچيده آن است بينديشد. سواد آبي با رويكرد بين‌رشته‌اي يعني سيستم حكمراني آب نگاهي عادلانه به كل سطوح داشته و سياستگذاري مبتني بر رانت و فساد و ناكارآمدي را پايان مي‌دهد و همان‌گونه كه دلواپس اشتغال در صنعت فولاد است، براي حفظ روستاها و زندگي روستايي نيز دغدغه‌مند است و با مشاركت در سرمايه‌گذاري در بخش‌هايي مانند صنايع تبديلي و تكميلي و اشتغال جايگزين، بدون آسيب زدن به روستاها و توليد و اشتغال، مصرف آب‌هاي زيرزميني را با مشاركت و سرمايه‌گذاري در كشاورزي پايدار كاهش دهد. در بخش مصرف نيز سواد آبي مصرف‌كنندگان براي تشخيص ميزان آب مجازي به‌ كاربرده شده در محصولات آب‌بر و كاهش مصرف‌شان تعيين‌كننده است. سواد آبي يك ضرورت حاكميتي است چرا كه براي دستيابي و تحقق اهداف توسعه‌اي در زمينه آب، بايد گام‌هايي اساسي و عملي متناسب با شرايط بومي، فرهنگي، اقتصـادي، اجتمـاعي و اقليمي به ويژه مشاركتي برداشته شود. جلب مشاركت اجتماعي مردم در حوزه آب نيز يك محور مهم سواد آبي با رويكرد بين‌رشته‌اي است. از آنجا كه مردم در مواقع فقر و خطر تصميمات شتابزده و ناصحيح مي‌گيرند، مشاركت كه در حقيقت نوعي خردجمعي است كمك مي‌كند كه دامنه تصميم‌گيري اشتباه و فاجعه‌بار كاهش و مسوولانه درمورد آنچه باقي مانده است تصميم‌گيري و برنامه‌ريزي شود. مثلا درك مساله «تقليل‌پذيري منابع آب زيرزميني» و پاسخ به آن يعني تلاش براي «پايدارسازي و حفاظت از آب‌هاي زيرزميني» نياز به رويكرد مشاركتي دارد به اين معنا كه در سطوح مختلف بايد درك شود كه منابع آب زيرزميني چون نمي‌بينيم بيشتر در معرض خطرند. پيش‌نياز اين درك، فهم اين نكته كه اين منابع بي‌انتها نبوده و از بين رفتني‌اند، است. اينكه نمايندگان مجلس ناگهان تصميم مي‌گيرند كشت برنج را در يك كشور نيمه‌بياباني درگير در تنش آبي آزاد كنند، دقيقا به اين دليل است كه آنها دركي از تقليل‌پذيري منابع آب ندارند و سوادآموزي آبي يعني تغيير نگرش همه سطوح از كلان تا خرد براي اصلاح مواضع اشتباهي كه بسيار مخاطره‌آميزند و تدوين قوانين و شيوه‌هايي كه دامنه خطر را كم كند، است. محور مهم ديگر سوادآموزي آبي عدالت اجتماعي در حوزه آب است. آب مساله‌اي است كه همه مردم به نحوي در آن درگيرند، چه مصرف‌كننده آب شرب و چه صنايع بزرگ و كشاورزي؛ اما مساله مهم عدالت در توزيع و دسترسي منابع آبي است. يكي از تنش‌زا‌ترين چالش‌هاي آب نيز اين محور است. سواد آبي در اين محور يعني اجراي عدالت در توزيع منابع آب به منظور جلوگيري از تنش‌هاي اجتماعي و مناقشات ملي و محلي از يكسو و دسترسي همه مردم به آب سالم بهداشتي از سوي ديگر است. اگر سيستم حكمراني آب و سياستگذار در اين مورد با نقص دانش روبه‌رو باشد و خود را به مهندسي و سازه‌سازي محدود كند، به زودي حاكميت با چالش‌هاي جدي مواجه خواهد شد كه امنيت را در سطوح مختلف مختل مي‌كند. 
نمونه اصلي اين مساله بحث «كولبري آب» زنان و كودكان است كه مصداق بارز ناعادلانه بودن دسترسي به آب شرب و بهداشتي است. نمونه ديگر آن وضعيت كم آبي روستاهاي استان‌هاي پر آبي چون خوزستان است كه به كانون مناقشه تبديل شده است. سواد آبي بايد نگرش‌هاي تبعيض‌آميز را از تفكر سيستمي اصلاح كرده و سپس با كمك متخصصان حوزه‌هاي مختلف و داده‌هاي معتبر، در جهت سازگاري با كم‌آبي و كاهش تنش آبي، ارزيابي جامعي در جهت كاهش نابرابري و توزيع عادلانه به عمل آورند. در نهايت، سواد آبي نبايد به پخش كردن بروشور و تبليغات و كتاب‌هاي درسي تقليل داده شود. سواد آبي داشتن دانش علمي و بين‌رشته‌اي در تمام سطوح براي شناختن منابع آب، فهم ارتباط بين دسترسي و استفاده عادلانه از آب، مشاركت در حفاظت از منابع آب و بحث و گفت‌وگو در مورد مسائل اجتماعي و فرهنگي مربوط به آب براي تحت‌تاثير قرار دادن جامعه در جهت مصرف پايدار است. مخاطرات پيامد تغييرات اقليمي و گرمايش زمين، آلاينده‌هاي نوتركيب و آلوده‌كننده آب‌هاي زيرزميني و سطحي، زيرساخت‌هاي پيري كه براي بسياري از كشورهاي جهان امكان مدرن كردن‌شان در دسترس نيست؛ زندگي در جهان آينده را سخت‌تر خواهد كرد و آب كانون تصميم‌گيري و تنش‌هاي سياسي جهاني خواهد شد. از آنجا كه دانش يك منشأ مهم قدرت است، در جهت تقويت حمايت عمومي از سياست‌هاي زيست‌محيطي در همه سطوح ابتدا بايد به دانشي مجهز شد كه اين روابط را درك كرده و به عدالت اجتماعي حول منابع آبي باور داشته باشد. در چنين شرايطي است كه مي‌توان انتظار داشت عموم مردم براي پيشبرد اهداف پايدارسازي و حفاظت از منابع آبي مشاركت كرده و غده جهالت بدخيم در حوزه آب مداوا شود. 
دكتراي جامعه‌شناسي و پژوهشگر

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون