اسحاق جهانگيري و سيدحسن خميني از لزوم توجه به نقش و جايگاه ملت گفتند
چراغ سبز اصلاحات
دستراستيها و محافظهكاران ميگويند اگر رييسي بيايد، مشكل هميشگيشان كه همانا «وحدت» است و دستيابي به اجماع كامل جهت معرفي كانديداي واحد كنار خواهد رفت و حتي هيچ بعيد نيست بيدردسرتر از عبور از اين مرحله، به روياي انتخاباتي خود براي تصاحب كرسي رياست قوه مجريه و سكانداري «پاستور» رنگ واقعيت بزنند. اصلاحطلبان اما جز مشكل اجماع و معرفي كانديداي واحد كه البته چندان هم ميان آنان جدي نيست، يك چشم به ملت دوختهاند و ميدانند كه بايد هر آنچه در توان دارند براي جلبنظر شهروندان، ترغيبشان به مشاركت و حضور پاي صندوقهاي انتخابات به كار بگيرند و همزمان چشم ديگرشان به نحوه مواجهه حاكميت و مشخصا شوراي نگهبان است كه آيا به آن كانديداي مطلوب و واحد جريان اصلاحات چراغ سبز نشان ميدهند يا نه.
1400، نه 92 است، نه 96
با اين همه اما اصلاحطلبان نيز در اين انتخابات اوضاعي به جهات مختلف متفاوت از ادوار گذشته دارند. سال 92 وقتي محمدرضا عارف اصلاحطلب و حسن روحاني ميانهرو در ميدان رقابت بودند، آنها 8 سال تجربه تلخ رياستجمهوري احمدينژاد را پشت سر داشتند و هنوز خاطره فراموشناشدني شكست در انتخابات رياستجمهوري 84 برايشان زنده و كاملا ملموس بود. سال 96 نيز در حالي بيدردسر به اين تصميم رسيدند كه اسحاق جهانگيري اصلاحطلب را در قامت كانديداي پوششي حسن روحاني ميانهرو به ميدان بفرستند و پيش از روز سرنوشت او را از بازي خارج كنند تا با اجماع آرا براي روحاني، مسير 4 ساله دولت او را نيز هموار كنند كه باتوجه به دستاوردهاي برجامي و غيربرجامي دولت يازدهم، پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان مستحكم و قدرتمند بود و كمتر كسي به جد نسبت به ميزان مشاركت نگراني داشت. از آنسو در حالي كه در آستانه انتخابات 92 ترديد نداشتند كه راه پيروزي، از اجماع كامل ميگذرد، در جريان انتخابات 96، پشت كانديدايي ايستاده بودند كه همزمان رييسجمهوري وقت بود و اگر كسي را جز او به ميدان انتخابات ميفرستادند، عجيب مينمود.
حالا اما اوضاع حتي از اين منظر نيز براي اصلاحطلبان متفاوت است. حالا البته عمده نگراني اصلاحطلبان، همچنان ميزان مشاركت سياسي و انتخاباتي شهروندان و بسيج تام و تمام پايگاه اجتماعي اين جريان سياسي است و در درجه دوم نيز دلواپس آنند كه مبادا شوراي نگهبان به هيچ يك از گزينههاي مطلوب آنان تاييديه حضور در انتخابات ندهد و الگويي شبيه به دوره يازدهم يا همان رقابت درونگفتماني اصولگرايان با اصولگرايان را در ذهن داشته باشند. با اين همه اما آنطور كه علي صوفي، دبيركل حزب پيشروي اصلاحات و از جمله اعضاي «جبهه اصلاحات ايران» به تازگي نسبت به آن هشدار داده، معضل تعدد كانديداها نيز ميتواند براي جريان اصلاحات مشكلساز شود. چه آنكه ديگر اوضاع و فضا شبيه به انتخابات 4 سال گذشته نيست كه رييسجمهوري وقت، كانديداي اصلي آنان بود. اين انتخابات، انتخاباتي است كه به هر حال، فصل تغيير دولت و شخص رييسجمهوري فرارسيده و كليد پاستور به هر تفسير دست به دست خواهد شد؛ حال چه از دستان حسن روحاني ميانهرو به دست يكي از چند كانديداي احتمالي اصلاحطلب برسد، چه به دست يكي از دهها كانديداي احتمالي اصولگرا.
با وجود اين اما اگر رييسي در جمع اصولگرايان در جايگاهي قرار گرفته كه حضورش، دستكم اغلب رقباي همفكر و اصولگرايان مدعي كانديداتوري رياستجمهوري را از ميدان رقابت خارج ميكند، در جمع اصلاحطلبان نيز چند نفري هستند كه به باور ناظران، تحليلگران و حتي برخي از همين كنشگران اصلاحطلب، حضورشان به معناي كنارهگيري خودخواسته ديگر كانديداهاست؛ چهرههايي كه شايد شاخصترينشان سيدحسن خميني، اسحاق جهانگيري و البته محمدجواد ظريف باشند. آنچه اما بازي را يك گام ديگر سادهتر ميسازد، آن است كه ظريف به كرات احتمال كانديداتورياش را رد كرده و با اين حساب، اجماع اصلاحطلبانه نيز آسانتر خواهد بود.
جهانگيري يا سيدحسن خميني؟
اسحاق جهانگيري و سيدحسن خميني البته هرگز نهتنها هيچ اظهارنظري درباره كانديداتوري خود در انتخابات پيشرو نداشتهاند، بلكه آنچه اينسو و آنسو و به نقل از برخي نزديكان و منابع خبري درباره آنان شنيدهايم، حكايت از آن دارد كه يا تمايلي به حضور ندارند يا دستكم هنوز به تصميمي قاطع در اين باره نرسيدهاند كه بيايند يا نه. با اين همه هر دو در قامت چهرههايي موثر بر فضاي انتخابات، ميزان كنشگري سياسي-جناحي خود را افزايش داده و در حالي كه اسحاق جهانگيري پس از انتشار اخباري درباره توقف فعاليت ستادهاي انتخاباتي مقدماتياش، چند هفتهاي است كه اينجا و آنجا مشغول سخنرانيهايي با طعم انتخابات و سفرهايي با حال و هواي جلب نظر رايدهندگان است، سيدحسن خميني نيز هر از گاه ميزباني يكي از احزاب و تشكلهاي سياسي اصلاحطلب را برعهده گرفته و در جمع اين و آن حزب و دسته اصلاحطلب سخنراني ميكند. چنانكه طي روزهاي گذشته علاوه بر ميزباني از الياس حضرتي، دبيركل حزب اعتمادملي در يك نشست غيررسمي، رسما ميزبان اعضاي ارشد انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها به دبيركلي محمود صادقي و شوراي مركزي حزب مردمسالاري به دبيركلي مصطفي كواكبيان بوده است.
ايران براي همه ايرانيان
اما آنچه يادگار امام در ديدار دوم كه جمعه گذشته با حضور دبيركل و جمعي از اعضاي شوراي مركزي حزب مردمسالاري در حسينيه جماران برگزار شد، چه گفت، محل تامل است. او ابتدا با اشاره به حديثي از اميرالمومنين (ع) گفته است: «جامعه متعلق به همه است و كسي نسبت به ديگري اولويت ندارد. اينگونه نيست كه اگر من به شما حق سخن ميدهم در حق شما لطف ميكنم؛ بلكه اگر جلوي حقت را بگيرم، دارم به شما ظلم ميكنم.» او همچنين با بيان اينكه طول ۴۰ سال گذشته هر جا متن جامعه وارد شد، همه مشكلات داخلي و خارجي را از سر گذراندهايم، به نمونههايي از حضور مردم در جنگ تحميلي يا انتخابات دوم خرداد 76 اشاره كرد و در ادامه يادآور شد: «از من و شما به تنهايي هيچ كاري برنميآيد. اگر همه آمدند و يك نفر بيان اين قاطبه ملي شد، همه كار ميتوان كرد. هيچ راهي براي برونرفت از مشكلات وجود ندارد، جز اينكه قاطبه ملت اراده كند.» او البته چنانكه اشاره شد، صحبتي درباره حضور يا غيابش در انتخابات نكرده اما گفته است: «همه جريانهاي خارجي و داخلي اين را ميفهمند كه وقتي يك موج اجتماعي قوي بلند شود، اصلا مهم نيست اين موج پشت چه كسي باشد، چراكه هر فرد يك قطره برآمده از آب است؛ از همين رو بدنه اين يخ كه مردم هستند مهم است. هر كس دلش به حال ايران، فرزندان و نسلهاي آيندهاش ميسوزد بايد شرايط يك انتخابات بسيار پرشكوه را فراهم كند.» او ميگويد: «اگر سرمايههاي اجتماعي كم شده بايد آن را برگردانيم. بايد تنگنظريها را كنار بگذارند.»
يادگار امام همچنين با اشاره به ابراز نگراني مصطفي كواكبيان از كنار گذاشته شدن بند (ل) وصيتنامه امام مبني بر «جلوگيري از ورود نيروهاي مسلح در احزاب و گروههاي سياسي» در جريان انتخابات پيشرو گفت: «همه هويت جمهوري اسلامي، قانون اساسي و برخي فصلها و بندهاي آن مثل ولايت فقيه و حقوق مردم است كه مردم به خاطر امام به آن راي دادند. لذا وصيت امام وصيت يك پدر نيست كه فوت كرده و از ميان ما رفته است؛ بلكه وصيت امام امضاي قانون اساسي است، وصيت امام ميثاق مردم است. من هم مطمئن هستم رهبر معظم انقلاب خلف شايسته امام نسبت به امام و وصيت امام و خط امام معتقد هستند و نميگذارند سست شود.»
از خودگذشتگي براي ايران و ايرانيان
همزمان با انتشار اين سخنان اما اسحاق جهانگيري نيز در سخناني هم از مردم گفت، هم از اهميت مشاركت سياسي و انتخاباتي مردم. معاون اول رييسجمهوري با بيان اينكه ترديدها ناشي از آن است كه مردم فكر ميكنند رايشان اثري ندارد و اختيارات دولت و رييسجمهوري كم است، تاكيد كرد كه «اينطور نيست. راي تاثير دارد و رييسجمهوري هم بستگي به فردي دارد كه انتخاب ميشود. در دوران مختلف رييسجمهوري داشتيم كه از اختيارات خود استفاده كرده و توانسته كار را پيش ببرد و توانسته مشكلاتي را حل كند.» او با بيان اينكه براي اصلاح امور آن هم در شرايط دشوار كشور، راهي جز مشاركت بالا وجود ندارد، يادآور شد: «مشاركت حداكثري موجب ميشود در همين جنگ اقتصادي، پيامي به دنيا داده شود كه مردم با تمام ظرفيت پاي كار هستند. در اين صورت با كمترين هزينه ميتوانيم دشمن را به عقب برانيم و فشارها را از روي ملت برداريم.» به گفته جهانگيري، مقام معظم رهبري گفتهاند بايد انتخابات رياستجمهوري سال آينده پرشور برگزار شود. بنابراين دستگاههاي حاكميتي و دولت بايد شرايطي را به وجود بياورند كه همه گروهها و جريانات اين احساس را داشته باشند كه هم در بين كانديداها، نامزد مورد نظر خودشان وجود دارد و به او راي ميدهند و هم اينكه نامزدي دارند كه قادر است مسائل كشور را حل كند. اگر اين شرايط را به وجود بياوريم مردم حتما در انتخابات شركت ميكنند. مردم بايد به نظام و كشور خود خوشبين و دلگرم شوند.
علامت مثبت اصلاحات
جهانگيري فعال شدن اصلاحطلبان و تشكل «جبهه اصلاحات ايران» را علامتي مثبت از جانب اين جريان سياسي خواند و تاكيد كرد كه «علامتهاي مسوولان برگزاري انتخابات به جريانات سياسي هم بايد مثبت باشد.» جهانگيري گفت: «به عنوان دلسوز نظام كه حاضرم از زندگي خودم براي نظام و ايران بگذرم، فكر ميكنم امروز هيچ كاري واجبتر از اين براي ايران نيست كه كاري كنيم مردم به نظام و كشور خود خوشبين و دلگرم شوند و يك انتخابات باشكوه را برگزار كنند و دشمن را از وارد كردن فشار به ايران مايوس كنند. همه بايد اين كار را انجام دهيم. هر آدم ملي و هر طرفدار نظام بايد اين كار را انجام دهد.» او همچنين درباره علت ادامه حضورش در دولت دوازدهم نيز گفت: «با توجه به جريان سياسي كه در آن بودم، بيشتر از همه مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني، بعد آقاي خاتمي و سپس دوستان اصلاحات و همچنين آقاي روحاني اصرار كردند كه وارد انتخابات رياستجمهوري ۹۶ شوم. طبيعي است كه نميتوان با مردم بازي كرد و به آنها بگوييم راي بدهند و بعد ما بگوييم نميخواهيم باشيم و خود را كنار بكشيم.» او گفت: «كنارهگيريام از دولت مسوولانه و جوانمردانه نبود.»