يك سال تجربه آموزش غيرحضوري (1)
محمد داوري
از اسفند سال 98 تا اسفند سال 99 نظام آموزشي ما در معرض يك چالش جديدي قرار گرفت كه كرونا اين چالش را ايجاد كرد و نظامي كه اصلا آمادگي نداشت مجبور شد آموزش غيرحضوري را در دستور كار خود قرار دهد. تجربه يك ساله آموزش غيرحضوري در ابعاد و از زواياي مختلف قابل تامل و بررسي است و اين تامل و نقد و بررسي ميتواند به بهبود آموزش غيرحضوري كه معلوم نيست تا چه زماني ادامه دارد و از طرفي حتي ميتواند با عادي شدن شرايط به عنوان آموزش مكمل مورد استفاده قرار گيرد نيز مفيد است. يكي از ابعاد و شايد مهمترين آن مواجهه دستگاه آموزش و پرورش و ساختار سازماني و مديريتي اين وزراتخانه است كه بسيار عريض و طويل بوده و در قالب 32 اداره كل و بيش از 700 منطقه آموزش و پرورش كار ستادي و مديريتي و پشتيباني بيش از 110 هزار مدرسه را برعهده دارد و حدود يك چهارم پرسنل اين وزارتخانه مسووليت و ماموريتهاي مربوطه را برعهده دارند. اين مجموعه در مرحله نخست اصلا آمادگي براي آموزش غيرحضوري را نداشتند و تصور ميكردند كه كرونا تهديد جدي براي كودكان و نوجوانان نبوده و مدارس ميتوانند با رعايت يك سري از قواعد و مقررات بهداشتي به كار خود ادامه دهند در حالي كه با علني شدن وجود كرونا نخستين واكنشها از سوي والدين و بيشترين نگراني از سوي خانوادهها متوجه دانشآموزان شد و مدارس برخلاف تصور نخستين جايي بودند كه به تعطيلي كشانده شد و با توجه به ماهيت سازماني مدارس و عدم امكان اجبار براي والدين و دانشآموزان عملا آموزش غيرحضوري از همان اوايل اسفند 98 آغاز و يا دقيقتر آموزش حضوري عملا تعطيل شد. مسوولان و مديران آموزش و پرورش كه مانده بودند چه كنند هر روز يك حرفي ميزدند و دستورالعملهاي متفاوت و گاهي متناقضي را صادر ميكردند در حالي كه هيچ كدام چاره كار نبود و مدارس با اختيار و نظر مديران و پرسنل و بر اساس خواست والدين، آزمايش و خطا خود را اداره كردند تا اينكه تعطيلات نوروز 99 فرصت تنفسي بود تا چارهانديشي شود. چارهاي كه براي آن سيستم متمركز و سنتي و فرسوده، چشم به يك منجي خارج از سيستم دوخته بود تا براي آموزش غيرحضوري چارهاي بينديشد. چارهاي كه برايش همراه اول پيشقدم شد و با قراردادي 15 ساله متعهد شد بدون دريافت هزينه سامانهاي را براي كل كشور طراحي و راهاندازي كند تا آموزش غيرحضوري در آن بستر انجام شود تا در آينده با بهرهبرداري از آمار بالا و وسوسهبرانگيز برايش سودآور باشد. سامانهاي كه به صورت مخفف «شاد» ناميده شد تا شبكه آموزش دانشآموزي شود. شبكهاي كه عملا در سال تحصيلي گذشته چندان به كار نيامد و مدارس با استفاده از شبكههاي اجتماعي مرسوم و بيشتر خارجي و سامانههاي بخش خصوصي و بسياري هم به پشتوانه نمرات نوبت اول امتحانات خرداد را به صورت غيرحضوري و نيمهحضوري و برخي هم حضوري برگزار كردند و سال را به پايان رساندند. انتظار ميرفت با هشدارهايي كه داده شده بود، آموزش و پرورش خود را از هر لحاظ براي آموزش غيرحضوري آماده كند و از فرصت تابستان نهايت استفاده را به عمل آورد و با توجه به اينكه از خرداد 99 فردي به عنوان مشاور وزير و مسوول سامانه شاد ابلاغ گرفته بود اين انتظار بيشتر بود كه كار شتاب گيرد. اما اعلام شروع سال تحصيلي جديد از نيمه دوم شهريور به صورت نيمهحضوري نشان از آن داشت كه مسوولان آموزش و پرورش باز هم مانند اسفند 99 تصورشان بر عادي شدن مدارس بوده و چندان آمادگي براي آموزش غيرحضوري را ندارند كه همان دو هفته كافي بود تا پرونده آموزش حضوري حداقل براي يك سال تحصيلي بسته شود چون باز هم اين والدين و دانشآموزان بودند كه حاضر نشدند سلامت خود را به خطر بيندازند و ترجيح دادند در خانه بمانند. آموزش و پرورش هم به سرعت تلاش كرد سامانه شاد را ارتقا دهد و به مدارس هم براي استفاده نكردن از ساير سامانهها و شبكههاي اجتماعي فشار وارد نكند و براي حل مشكلات زيرساختي و سختافزاري و نرمافزاري هم از دولت به ويژه وزارت ارتباطات كمك خواست و فشار بيشتري بر همراه اول وارد كرد تا هر چه سريعتر به نياز مدارس پاسخ دهد. اما همه اين تلاشها پس از گذشت يك سال به سطحي نرسيده است كه نگرانيها برطرف شده باشد.