• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4892 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱۴ فروردين

هر چه آن خسرو كند شيرين بود

نيوشا طبيبي

مثل هر سال، سازندگان فيلم‌ها و سريال‌ها محصولاتي ويژه نوروز توليد كردند. امسال به دليل كرونا و از رونق افتادن سينماها و محدوديت‌هاي اعمال شده، پلت‌فرم‌ها رونق بيشتري داشتند. سريال‌هاي متعددي كه از رسانه‌هاي مختلف براي پخش استفاده مي‌كنند، عموما -  به جز چند استثناي انگشت شمار، كيفيتي بسيار نازل‌تر از گذشته داشتند. اين فاجعه - يعني سقوط پله پله كيفيت آثار صوتي و تصويري از چند سال پيش آغاز شده. روندي معكوس نسبت به آنچه در سال‌هاي مياني دهه شصت تا هفتاد در جامعه ايراني به وقوع پيوست. در آن سال‌ها، در عرصه موسيقي و فيلم و سريال‌هاي تلويزيوني چنان آثاري توليد شدند كه سليقه مخاطب ايراني را به كلي دگرگون ساختند. تاثير اين آثار بر تربيت فرهنگي دست‌كم يك نسل هنوز باقي است. اما روند معكوسي كه از اوايل دهه هشتاد آغاز شده و در دهه نود سرعت و فزوني گرفته است، اكنون و در آستانه دهه‌اي جديد، به سقوطي كامل مبدل شده.
ترديدي نيست كه در همه جاي دنيا، سرمايه‌گذاري روي توليدات فرهنگي سودآور، به حيات اين حوزه تداوم مي‌دهد. پس مذمت سود محوري و سرمايه محوري در حوزه فرهنگ و هنر، سخني گزاف و ادعايي غيرواقعي است. مي‌توان آثاري با كيفيت آفريد و از درآمد بسيار خوب آن منتفع شد. نمونه‌هاي فراواني را مي‌توان از سينماي هنري و آثار تلويزيوني همان سال‌هاي طلايي به عنوان مثال و شاهد ذكر كرد. كارهايي كه مشخصه‌هاي يك اثر هنرمندانه و متفكرانه و با كيفيت را با خود داشتند و ضمنا مورد پسند عده زيادي از مردم قرار مي‌گرفتند. چنين بود كه معيارهاي آن نسل رشد و ارتقا پيدا كردند. 
آيا چشمه ذوق و ابتكار اهل هنر خشكيده است؟ آيا امروز شرايط به وجهي است كه نمي‌توان كارهايي خوب و قابل قبول در سينما و تلويزيون و حوزه موسيقي ساخت؟ تصور مي‌كنم كه دلايل ديگري به جز خشكيدن خلاقيت و مانند اينها وجود داشته باشد. 
در آثاري كه به نمايش درمي‌آيند يا در حوزه موسيقي يك حس سهل‌انگاري موج مي‌زند. هردوي اين حوزه‌ها تحت تاثير فضاي مجازي و لشكر و طرفداران اين و آن آوازخوان يا بازيگر هستند.
جداي از فضاي مجازي و تاثير غيرمعمول و غيرمتعارف آن بر فضاي فرهنگي و هنري ايران، بسياري از چهره‌هاي معروف اين عرصه با خيال راحت هر «محصولي» را روانه «بازار» مصرف فرهنگي و هنري مي‌كنند. به عبارت ديگر، سهل انگاري و راحتي خيال از تداوم تسلط‌شان بر بازار، آنها را در اين عرصه جسور كرده. نمونه‌هاي فراواني را مي‌توان مثال زد. نام‌هايي كه روزگاري نشان كيفيت يك اثر هنري بوده‌اند يا احترام به شعور مخاطب در محصول‌شان ديده مي‌شده. مهران مديري و همايون شجريان از شاخص‌ترين اين نام‌ها هستند. آنها مي‌توانند بگويند: «آنها كه راضي نيستند، آثار ما را نبينند يا گوش نكنند...»، اما نكته مهم همان تاثيري است كه اين آثار در افت سطح سليقه ما مخاطبان مي‌گذارد. از سويي ديگر، ما مخاطبان متوجه مي‌شويم كه در ساخت يك اثر هنري چه ميزان بي اعتنايي به شعور مخاطب وجود دارد. مي‌شود تصور كرد كه كارگردان با اين پيش فرض كه «مخاطب نمي‌فهمد» يا «همين است كه هست من فلاني هستم - پس هر چه آن خسرو كند شيرين بود!» كار را توليد كرده است.  مجموعه‌هاي «دراكولا» و «خوب، بد، جلف» از آن دسته‌اي هستند كه مي‌توان آنها را مصداق توهين به شعور مخاطب تلقي كرد. در دراكولا كارگردان سعي كرده است كه با كمترين هزينه حجم زيادي تصوير توليد كند تا زمان هر اپيزود را به اندازه لازم برساند. در «خوب، بد، جلف» هم همين شيوه به كار گرفته شده است. در «خوب، بد، جلف» جذابيت شخصي پژمان جمشيدي و اميرمهدي ژوله، مخاطبان را همراه مي‌كند ولي دراكولا از اين امتياز هم بي بهره است.
متاسفانه نبود نقد روشن و بي پرده، نقدي كه معتدل و روشن و منصفانه باشد، عرصه را براي عرضه هر چيزي در اين بازار، آماده‌تر كرده. نقدها با احتياط نوشته مي‌شوند، نامي از كسي برده نمي‌شود مبادا كه به لشكر طرفداران بربخورد يا هنرمندي برنجد. همين فضا كساني را به اين نتيجه مي‌رساند كه: «هر چه آن خسرو كند شيرين بود!»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون