رودررو با مرگ
فرناز حيدري
قطاري كه از زندگي تا مرگ ميرود، دوباره و دوباره بازميگردد، باز هم خون محيطبانها بر زمين جاري است. عشق در نظر كسي كه عاشق نيست، كلمهاي خشك و توخالي است اما عمري كه بيعشق بگذرد، بيهوده گذشته و محيطبان عاشق است، چراكه اگر نبود جلوي گلوله شكارچي متخلف نميايستاد. خلأ محيطبانهاي ازدست رفته، بر تن محيطزيست سنگيني ميكند، زخمهايي كه با گذشت زمان، هر قدر هم طولاني باز تسكين پيدا نميكند، زخمي كه حتي اگر روزي تسكين پيدا كند، باز هم خون چكان است. محيطبانها دغدغه طبيعت، جان و البته معاش دارند و ميگويند كه در برخورد با شكارچيهاي متخلف دست خالي ماندهاند. در مقابل شكارچيهايي كه دوربين ديد در شب و اسلحههاي روز شكاري و حتي خودروهاي پيشرفته دارند، محيطبان است و تجهيزاتي كه مناسب نيست و اين در حالي است كه بيش از 60درصد كاركنان سازمان محيطزيست را محيطبانها تشكيل ميدهند. ضرب و شتم محيطبانان، زيرگرفتن آنها، به آتش كشيدن پاسگاههاي محيطباني، درگيري مسلحانه، قطع عضو، آسيب جدي حين حادثه رانندگي، جراحت، هجوم و تخريب اموال توسط شكارچيان غيرمجاز داستان كهنهاي است كه با پر كشيدن مجللها و هاشميها دوباره و دوباره خوانده ميشود. شغل محيطباني در ظاهر براي بسياري جذابيت دارد، برخي حتي تصور ميكنند كه همجواري محيطبانان با مواهب طبيعي دليل بر راحتي و بدون دغدغه بودن شغل آنهاست اما محيطباني، كار در شرايط سخت است. خانوادههاي محيطبانها هم در امان نيستند، بيش از 2 سال از پر كشيدن تاج محمد باشقره 41 ساله، محيطبان پارك ملي گلستان گذشته اما خانواده او هنوز موفق به دريافت مستمري ايشان نشده و همسر ايشان با سوزنزدن بر جگر در تلاش معاش براي دو فرزندش است. بيش از 8 سال از جراحت حاد ابوالفضل جلاليراد، محيطبان پاسگاه محيطباني شارلق پارك ملي گلستان گذشته اما او هنوز 57 ساچمه در بدن دارد و در 40 سالگي بيش از 100 قدم را به سختي برميدارد و همسرش خدا را واسطه قرار داده تا قضاوت كند بين شكارچي و دل سوخته او، همسر و فرزندانش. اين مردان و زنان بيادعا و دوشادوش يكديگر براي طبيعت اين سرزمين جان ميسپارند، گله نميكنند اما تمام قد پاي شرافت خود ايستادهاند. محيطباني را سراغ دارم كه حدود ۲ ميليون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق ميگيرد؛ يك ميليون آن را براي كرايه خانه، يك ميليون را براي قسط و ۵۰۰ هزار تومان را براي غذايي كه سر شيفتكاري ميخورد، هزينه ميكند و با حدود ۲۰۰ هزار تومان ميماند و خرجهايي كه شايد از توانش برنيايد. علاوه بر اين، تعداد بسياري از محيطبانان هم هستند كه از محيطزيست حقوق نميگيرند ولي محيطبان هستند. خيلي از اين افراد ۵ يا ۱۰ يا حتي بيشتر سابقه كار دارند اما اكثر آنها بيمه ندارند و وضعيتشان هم خيلي مشخص نيست. اين گروه با حقوق زير ۲ ميليون تومان و بدون بيمه، نگران امنيت شغلي خود هستند، چراكه هر لحظه مديركل استان بخواهد، ميتواند آنها را اخراج كند. با اين همه در طول دوراني كه از محيطبانان و دغدغههايشان نوشتهام، كمتر محيطباني را ديدهام كه از كوتاهيها و شكست بگويد و همين است كه وقتي پر ميكشند، تاري از وجودمان ميلرزد، به جبران زحماتي كه نه آنچنان كه بايد قدر نهاده و نه چندان كه بايد از اهميتش گفتهايم. كارشناس ارشد علوم محيطزيست