• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4896 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۸ فروردين

سطوح دروغ

عباس عبدي

دروغ كلمه مشتركي است كه حالات يا سطوح گوناگوني دارد. دروغ، يعني آگاهانه خلاف واقع گفتن است. دروغ با اشتباه فرق دارد. ما به خيلي از پرسش‌ها پاسخ غلط و اشتباه مي‌دهيم و نه دروغ. دروغ هنگامي است كه پاسخ صحيح را مي‌دانيم و آگاهانه نادرست بگوييم. آنچه كه براي جامعه خطرناك است، دروغگويي است. اشتباه را مي‌توان و مي‌بايد تصحيح كرد ولي دروغ‌گو كوششي براي تصحيح ندارد چون مي‌داند دروغ است. با اين مقدمه مي‌خواهم چند سطح دروغ را از يكديگر تفكيك كنم. اولين و پايين‌ترين سطح دروغ هنگامي است كه مي‌دانيم مخاطب ما از حقيقت ماجرا مطلقا اطلاعي ندارد و هيچ راه متعارفي هم براي اطلاع از حقيقت براي ديگران وجود ندارد. براي مثال قصد مسافرت داريم ولي اگر كسي بپرسد كه سفر مي‌روي به دروغ بگوييم كه خير. او راهي به ذهن ما ندارد كه بداند آيا دروغ مي‌گوييم يا راست؟ سطح بالاتر دروغ هنگامي است كه مخاطب به گزاره ما شك مي‌كند و احتمال دروغ مي‌دهد. مثل دانش‌آموز تنبلي كه علت انجام ندادن تكاليف خود را بيماري اعلام مي‌كند كه به‌طور معمول فرض بر دروغ بودن ادعاي او است، مگر آنكه خلافش ثابت شود! در اين موارد مي‌توان با قدري پرسش و پاسخ واقعيت ماجرا را نيز دريافت.  سطح بالاتر، دروغي است كه مخاطب آگاه به دروغ بودن آن است، ولي دروغگو گمان مي‌كند كه او نمي‌داند. مثلا فردي مرتكب جرم شده و نزد پليس و دادگاه انكار مي‌كند، و گمان مي‌كند كه آنان از واقعيت امر خبر ندارند، در حالي كه آنان به دليلي، سند معتبر يا فيلمي از ارتكاب جرم او را دارند. دروغگو در اين مرحله هنگامي كه با سند مواجه مي‌شود، به يك باره فرو مي‌ريزد و شرمنده دروغگويي خود مي‌شود. 
سطح بعدي دروغي است كه مي‌دانيم مخاطب اطمينان عرفي دارد كه ادعاي ما دروغ است، ولي در هر حال جا براي انكار كماكان وجود دارد. اگر پرونده‌هاي قتل‌ها را پيگيري كرده باشيد، از اين نوع دروغ در دادگاه‌ها زياد ديده مي‌شود. ولي با اين حال هميشه يك احتمال وجود دارد كه ادعاي طرف دروغ نباشد، حتي اگر اين احتمال ضعيف باشد. 
سطح بعدي دروغ چنين است كه مخاطب ما يقين دارد كه آنچه مي‌گوييم دروغ است، و ما هم مي‌دانيم كه او آگاه از ماجرا است و جالب است كه ديگران هم مي‌دانند واقعيت چيست و هيچ چيز غير آشكاري وجود ندارد و حقيقت بر همه آشكار است، با اين حال دروغگو به چشم ديگران زل مي‌زند و با اعتماد به نفس كامل، دروغ مي‌گويد و حتي تعجب مي‌كند كه چرا حقيقتي به اين آشكاري ناديده گرفته مي‌شود. در واقع به اينها نمي‌توان دروغگو گفت. البته اين افراد مراحل قبلي دروغ را نيز به راحتي طي مي‌كنند و بيان دروغ براي آنان حتي ساده‌تر از بيان راست براي مردم عادي است. ولي اين سطح از دروغ را بايد به گونه ديگري توصيف كرد. شخصا در جريان آخرين پرونده‌ام، موجودي را كه چنين دروغ‌هايي مي‌گفت بارها تجربه كردم. اين نوع رفتار را بايد در قالب مشهور «چشم دريده» و گستاخ و بي‌شرم توصيف كرد. فقط كساني مرتكب اين رفتار مي‌شوند كه هيچ خط قرمز اخلاقي آنان را محدود نمي‌كند. هيچ حس اخلاقي ندارند و فاقد وجدان هستند. مشكل فقط آنان نيستند. در جامعه‌اي كه چنين افرادي با طرد كامل اجتماعي مواجه نشوند، آن جامعه حتما ايرادات اساسي دارد. اين موجودات را بيشتر بايد در ميان قدرتمندان يا سياستمداران پيدا كرد. مردم عادي آنقدر بي‌شرم و بي‌وجدان و قدرتمند نيستند كه چنين نوع گفتاري را پيشه كنند.  شكل‌گيري اين رفتار و گفتار در جامعه به منزله سقوط اخلاقي آن جامعه است. به ويژه هنگامي كه به صورت آشكار در فضاي عمومي رخ دهد. جامعه‌اي كه دروغگويي جرم محسوب نشود، سهل است كه دروغگو جايزه بگيرد، آخر و عاقبت خوبي در انتظارش نيست. آن هم دروغ در اين حد كه جز با بي‌شرمي قابل توصيف نيست. در كشورهاي توسعه‌يافته دستگاه‌هاي دروغ‌سنج هست كه با اتصال آن به نقاطي از بدن، اگر فرد دروغ بگويد، از طريق تغييرات ضربان قلب يا علايم ديگر، دستگاه اعلام دروغگويي مي‌كند. ولي كساني كه به اين حد از چشم‌دريدگي و بي‌شرمي برسند، به‌طور قطع دستگاه دروغ‌سنج را نيز به زانو در مي‌آورند زيرا مرز ميان راست و دروغ براي آنان برچيده شده است. جامعه‌اي كه فاقد چنين مرزي باشد، روي آرامش را نخواهد ديد، زيرا دروغگويي مقرون به‌صرفه‌ترين رفتاري مي‌شود كه بايد انجام داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون