• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4899 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۲ فروردين

نام اين پنج نقاش را فراموش نكنيد

زناني كه هنرشان به نام مردان نوشته شد

«چرا نام نقاش‌هاي زن بزرگي در تاريخ ثبت نشده است؟» اين پرسشي است كه اغلب در زمان صحبت درباره آثار هنري بزرگ تاريخ مطرح مي‌شود و شايد بتوان به آن اين‌گونه پاسخ داد: هنرمندان زنان بزرگ براي قرن‌هاي متمادي وجود داشته‌اند اما ما به تازگي از وجود آنها مطلع شده‌ايم. به گزارش ايسنا و به نقل از ديلي‌آرت، در طول تاريخ نام بسياري از هنرمندان زن بااستعداد تحت پوشش نام مردان به فراموشي سپرده شده است. برخي از اين آثار در سال‌هاي اخير با كمك تحقيقات كارشناسان دوباره كشف شده‌اند. در ادامه با برخي از هنرمندان زني كه پس از دهه‌ها و قرن‌ها از سايه بيرون آورده شده‌اند، آشنا مي‌شويد: 
۱-  «سوفونيسبا  آنگيسولا»
«سوفونيسبا  آنگيسولا» يك نقاش ايتاليايي رنسانس بود كه در خلق پرتره مهارت داشت. او يكي از نخستين زناني بود كه تحت آموزش‌هاي هنري رسمي قرار گرفت. اين نقاش به سرعت به درجات بالاي شهرت جهاني دست يافت. نبوغ هنري او به اندازه‌اي بود كه دربار اسپانيا از او دعوت كرد تا به ملكه «اليزابت والوا» آموزش دهد و براي شاه «فيليپ سوم» نيز به عنوان نقاش دربار خدمت كند. داشتن لقب و امضا نداشتن اغلب آثارش از دلايلي بود كه روند شناسايي نقاشي‌هايش را  مشكل كرد.
نقاشي‌هاي دربار بخش اعظمي از آثار آنگيسولا را تشكيل مي‌دهد. دليل به وجود آمدن اشتباهات در تعيين هويت آثار او كاملا آشكار است: «آنگيسولا» نقاش غيررسمي دربار بود. اين به آن معناست كه بايد يك نقاش دربار رسمي هم وجود داشته باشد با اين تفاوت كه اين مقام به نقاش مرد مي‌رسد. «آلونسو سانچز كوئلو» كه بيشتر به عنوان دستيار «آنگيسولا»  فعاليت داشت به عنوان نقاش رسمي  دربار  شناخته  مي‌شد.
آتش‌سوزي قرن هفدهم دربار اسپانيا باعث از بين‌رفتن بخش اعظمي از آثار «آنگيسولا» شد. زماني كه آثار به جاي مانده از او امضا نشده پيدا شدند، با توجه به اينكه «كوئلو» به عنوان نقاش رسمي دربار حكومت «فيليپ سوم» شناخته مي‌شد، مجموعه‌اي از اسناد تاريخي سبب شدند «كوئلو» به عنوان صاحب اين آثار شناخته شود. در نتيجه تاريخدانان اغلب پرتره‌هاي درباري «سوفونيسبا آنگيسولا» را به «كوئلو» نسبت دادند؛ اشتباهي كه سه قرن طول كشيد تا  اصلاح  شد.
۲- «آرتميزيا   جنتيلسكي»
جنتيلسكي  نقاش ايتاليايي باروك بود. بدون شك شهرت هنري او و شايستگي‌هايش در سال‌هاي اخير رو به افزايش بوده است و اين افزايش شهرت، به دليل كشف امضاي او در بسياري از آثار هنري كه پيش‌تر به مردهاي اطرافش نسبت داده مي‌شد، ايجاد شده است. فوريه اخير بود كه كارشناسان يكي از آثار اين هنرمند را كه پيش‌تر به فرد ديگري نسبت داده شده بود را شناسايي كردند. يك كارشناس هنري حين مرمت اين اثر اعلام كرد امضاي «آرتميزيا» را در نقاشي پيدا كرده است. كشف هويت اصلي نقاش اين تابلو چندان غافلگيركننده نبود. در سال ۱۹۹۶، «جياني پاپي» كه يكي از كارشناسان آثار اين نقاش است، در مقاله‌اي نوشت كه در اين نقاشي ويژگي‌هاي مربوط به آثار «آرتميزيا» را ديده است. با اين حال اين اثر به يكي از شاگردان «اورازيو  جنتيلسكي» (پدر آرتميزيا) نسبت داده  شده  بود.
۳-  «جوديت  لايستر»
«جوديت  لايستر» يك نقاش هلندي در زمينه پرتره و منظره بود. اين هنرمند در قرن بيست و يكم به عنوان يكي از مشهورترين چهره‌هاي زن عصر هنر شناخته مي‌شود. «لايستر» در دوران زندگي خود نيز موفق بود. او عضو يك اتحايه هنري بود و از جمله نخستين‌ هنرمندان زني محسوب مي‌شد كه به عضويت اين اتحاديه درآمدند. «لايستر» به‌رغم دستاوردهاي هنري‌اش، دوران حرفه‌اي كوتاهي داشت كه با ازدواج كردنش به پايان رسيد. پس از آن وارد دوران گمنامي‌اش شد و در اواخر قرن نوزدهم دوباره پديدار شد. اغلب آثار «لايستر» پس از مرگش به «فرانس هالس» يك هنرمند هم‌دوره او نسبت داده مي‌شد. در حقيقت از بين ۳۳ نقاشي به‌‌جا مانده از او يا به «هالس» يا به همسر «لايستر» نسبت داده شده بود. آن دسته از آثاري كه توسط هيچ‌يك از اين دو مرد امضا  نشده بودند بي‌هويت باقي ماندند. براي ۲۰۰ سال به نظر مي‌رسيد كه «جوديت لايستر» هيچ‌گاه وجود نداشته است. فرضيه‌هاي زيادي براي توضيح شباهت بين سبك «لايستر» و «هالس» وجود دارد. برخي از موخران معتقدند «جوديث لايستر» و «فرانس هالس» همكار بوده‌اند؛ اين درحالي است كه ساير كارشناسان معتقدند اين دو آموزگار و شاگرد بودند. در هر دو صورت آثار اين دو هنرمند از نظر سبك و مضمون به يكديگر شباهت دارد و اين يكي از دلايلي است كه سبب شد روند نادرست تشخيص دادن هويت آثار «لايستر» مدت بيشتري طول  بكشد.
۴ - «ماري دنيس ويلر»
«ماري دنيس ويلر» يك پرتره‌نگار فرانسوي و از شاگردان «ژاك لويي داويد» بود. مورخان هنري تابلو نقاشي «زن جواني كه نقاشي مي‌كشد» را به او نسبت داده‌اند. براي قرن‌هاي متمادي هويت اين اثر هنري مبهم بود. اين اثر در ابتدا به عنوان يكي از نقاشي‌هاي «ژاك لويي داويد» شناسايي مي‌شد. موزه هنر متروپوليتن اين نقاشي را در سال ۱۹۵۱ خريد. در سال ۱۹۵۱ مدير اين موزه دريافت اين نقاشي نخستين ‌بار در سال ۱۸۰۱ در پاريس و در نمايشگاهي به نمايش گذاشته شد كه «ژاك لويي داويد» آن را تحريم كرده بود. به اين ترتيب «ژاك لويي داويد» از فهرست خالق‌هاي احتمالي اين اثر براي هميشه خط خورد. پس از آن بود كه فرضيه خلق شدن اين اثر توسط يك نقاش زن مطرح شد. اما پس از تحقيقاتي درباره شاگردان «ژاك لويي داويد» كارشناسان به نام «دنيس ويلر» رسيدند. با اين حال بحث درباره اين نقاشي ادامه پيدا كرد تا اينكه در سال ۲۰۱۱ يك كارشناس، فرضيه خودنگاره بودن اين نقاشي را مطرح كرد. براساس اين فرضيه نخستين خانواده‌اي كه نقاشي را خريداري كرده بود نام آن را تغيير داده است. موضوع ديگري كه فرضيه خودنگاره بودن اين نقاشي را جدي‌تر مي‌كند آن است كه خواهرش كه او هم يك نقاش بود در تابلو نقاشي تحت عنوان «دو خواهر»، «ماري دنيس ويلر» را شبيه به شخصيت زن جوان تابلو «زن جواني كه نقاشي مي‌كشد» به  تصوير  كشيده  است.
۵-  «كارولين  لوئيسيا ديلي»
«كارولين لوئيسيا ديلي» يك نقاش منظره قرن نوزدهمي اهل كانادا بود. هويت آثار او براي نخستين‌بار بعد از گذشت دهه‌ها سال مشخص شد. گالري كه خانه نقاشي‌هاي آبرنگ او بود، دهه‌هاي متوالي آثار او را به عنوان نقاشي‌هاي «جان كري ويسلون ديلي» و «چارلز ديلي» شناسايي كرده بود. روند آرام شناسايي هويت واقعي آثار اين نقاش با بازديد يكي از نوادگان او از يك مركز هنري و تشابه يكي از آثار هنري آن مركز با نقاشي‌هاي مادر مادربزرگش، بود كه آغاز شد. پس از پيگيري‌ها و انجام تحقيقات دوساله بالاخره هويت آثار حاضر در گالري مشخص شد. براساس اين تحقيقات مشخص شد نسبت دادن هويت نقاشي‌هاي «كارولين لوئيسيا ديلي» به «جان كري ويسلون ديلي» و «چارلز ديلي» كاملا  بي‌اساس  است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون