• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4912 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۶ ارديبهشت

چرنوبيل، فراتر از يك فاجعه

مرتضي ميرحسيني

امروز 35امين سالروز فاجعه در نيروگاه اتمي چرنوبيل است. تا همين چند سال پيش چرنوبيل نامي مبهم و تقريبا بي‌معني براي عموم مردم دنيا بود اما بعد از پخش ميني‌سريالي به همين نام توجه بسياري را جلب كرد و حالا كمتر كسي است كه نداند ماجرا از چه قرار بوده است. از اين ‌رو نوشتن از خود حادثه ضرورتي ندارد اما بحث درباره حواشي و پيامدهاي آن هيچ‌وقت تمام يا تكراري نمي‌شود. ديويد دوك درست مي‌گفت كه حادثه چرنوبيل تاثير عميقي بر جامعه شوروي گذاشت، آنقدر عميق كه حتي پنهان‌كاري‌ها و ماله‌كشي‌هاي مرسوم در نظام‌هاي تماميت‌خواه هم براي كتمان آن كفايت نمي‌كرد. اقتدار حزب كمونيست حتي بين جمع بزرگي از طرفداران راسخ آن كم شد چون اصلا فكرش را هم نمي‌كردند كه در حكومتي تابع حزب چنين گندي بالا بيايد.«اين امر باعث شروع بحث‌هاي تند و طولاني جمهوري‌هاي اتحاد شوروي با مسكو شد، به‌ خصوص در اوكراين كه حادثه در خاك آن رخ داده بود. فاجعه پيش‌ آمده باعث هوشياري شهروندان نسبت به محيط‌زيست شد و مشكلات اقتصادي و اجتماعي عمومي را در اتحاد شوروي پررنگ كرد.» گورباچف را هم براي اجراي اصلاحاتي كه در سر داشت، مصمم‌تر كرد و سقوط اجتناب‌ناپذير نظام را جلو انداخت. البته شايد «چرنوبيل را علت فروپاشي شوروي دانستن زياده‌روي باشد اما به هر حال نبايد تاثير آن را دست‌كم گرفت.» به قول استيون ويكز، چرنوبيل به نوعي كوتاه آمدن بود: اولين‌ باري بود كه اتحاد شوروي مجبور شد سرشكستگي اجتماعي خود را در مقابل دنيا بپذيرد. واژه «پذيرش» البته حق كلام را ادا نمي‌كند چراكه همه ‌چيز مثل روز روشن بود؛ آنها- از ترس جان خودشان- از غرب كمك خواستند و پنهان‌كاري‌هاي مرموزشان برملا شد. در فاجعه چرنوبيل، مجرم اصلي حكومت شوروي بود، حكومتي كه رهبرانش- جوگير رقابت با امريكا در جنگ سرد- پذيرفته بودند مشكلات زيست‌محيطي و سلامت، بخشي از تبعات توسعه است و در قياس با فوايدي كه براي كشور دارد، بهاي چندان گزافي نيست كه نشود آن را پرداخت كرد. شاعر اوكرايني، ليوبوف سيروتا كه مي‌گويند همراه با پسر نوجوانش- از روي بالكن خانه‌اش در شهر پريپيات- شاهد انفجار رآكتور چرنوبيل بود چندي بعد در نكوهش همين باور رهبران شوروي اين شعر را نوشت:  «فراموش‌مان كردند/ و مرگمان را از آن حادثه جدا كردند./ هيچ هياتي تاج گل بر مزار ما نگذاشت/ هيچ نوازنده‌اي از اندوه دلش نسوخت./ ما را گويي كه نگراني‌اي طولاني باشيم/ كنار گذاشتند،/ ناهنجاري‌هاي ژنتيكي را مزورانه.../ اما ما، ما تاوان پيشرفت سريع هستيم/ قرباني محض آن ديگري كه بعد از ظهرها سير است و در رخوت./ مردن ما را نمي‌آزرد/ اگر مي‌دانستيم، مرگ‌مان/ مانع «اشتباهات مرگبار» بيشتر خواهد شد/ و مانع «شتاب‌زدگي»/ اما هزاران مامور شايسته/ «روان‌هاي» ما را به درصد شمارش كردند/ شرف و روان خود آنها مدت‌ها قبل از دست رفته بود/ از نااميدي خفه شديم./ از كنارمان گذشتند/ تلاش كردند از كنار حقيقت بيماري ما بگذرند/ با دروغ‌هاي زهدفروشانه‌شان./ اما هيچ‌چيز ما را به سكوت وا نخواهد داشت!/ حتي پس از مرگ، از گورهاي‌مان، به وجدان شما چنگ خواهيم زد/ تا زمين را به تابوت تبديل نكنيد.»
در پايان به اين نكته هم اشاره كنم كه همه اطلاعات اين يادداشت را از كتاب «چرنوبيل»(ترجمه شهربانو صارمي، نشر ققنوس) نقل كردم كه به نظرم براي همه كساني كه علاقه‌مند به مطالعه بيشتر درباره موضوع چرنوبيل هستند، كتاب بسيار مناسبي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون