• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4925 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت

از رنجي كه مي‌بريم

طراوت واحدي

 مدت‌هاست همكاران ما (دستياران پزشكي) داد سخن از ناديده گرفته شدن و تضييع حقوق گروهي مي‌دهند. سرمايه‌هاي ارزشمند كشور كه بعد از گذراندن سال‌هاي سخت و طولاني، عده‌اي راه رفتن را انتخاب مي‌كنند و عده‌اي ديگر تنها نااميدانه شرايط را تاب مي‌آورند و اخيرا اين‌گونه غم‌انگيز به زندگي خود خاتمه مي‌دهند.  تا به حال هم صداي‌شان به جايي نرسيده كه هيچ، وضعيت هم هرروز سخت‌تر شده است. جز اين‌بار، آن هم به مدد هشتگ «من_رزيدنتم»، هرگز دغدغه دانشجويان و دستياران پزشكي، مساله جامعه نشده بود و اصلا نشنيده بودند. دستياران پزشكي بارها از فشار طاقت‌فرساي كاري، تعهدهاي بي‌پايان وزارت بهداشت و حقوق‌هاي تحقيرآميز خود گفته‌اند اما اينها جز در معدود فضاهايي كه اكثرا به پزشكان تعلق دارد بازتابي پيدا نمي‌كند. احتمالا يك علت را بايد در تصور خلاف واقع عموم مردم از پزشكان و تقليل آنها به عده‌اي كه در كنج عافيت نشسته‌اند و در فكر فرار مالياتي هستند، دانست. نظام پزشكي هم به عنوان نهاد صنفي كاركنان اين حرفه تا به حال نخواسته يا نتوانسته كه مساله بغرنج دستياري پزشكي در نظام سلامت ايران را به حوزه عمومي و قانونگذاري بياورد. وزارت بهداشت هم طبيعتا در اين وضعيت ذي‌نفع است و با ناديده گرفتن تعمدي دستياران پزشكي، آنها را به استثمار مي‌گيرد تا فقط بخش بزرگي از چرخ معيوب نظام سلامت كه بيمارستان‌هاي آموزشي هستند گردانده شود. به‌رغم همه اين بي‌مهري‌ها جامعه پزشكي ما يك‌سال و نيم است كه با همه معضلات دلاورانه و متعهدانه در برابر پاندمي كرونا نگذاشته است نظام سلامت تا الان فرو بپاشد. اما معضلات انباشت شده پيشين و نبرد هولناك كرونا حال دست به دست هم داده تا يكي‌يكي اين جوانان را به فروپاشي برساند. بار ديگر خبر خودكشي سه تن از دستياران پزشكي در هفته‌هاي گذشته و مرگ‌هاي ناگهاني كه به‌كرات در سال‌هاي اخير مي‌شنويم، اندوهي بي‌پايان نه‌تنها بر جان ما پزشكان كه بر همه آنها كه در جست‌وجوي اميد در اين روزهاي تلخ و خاكستري هستند، مي‌نشاند. كافي است هشتگ من يك رزيدنتم را جست‌وجو كنيد تا ببينيد چه بر اين جمعيت كثير خاموش مي‌گذرد. دستياران پزشكي همان‌طور كه از نام‌شان پيداست، مقيم بيمارستان هستند نه دانشجو. عمده كار بيمارستان‌هاي آموزشي توسط ايشان انجام مي‌شود. همه آنها ناچارند بعضا تا چند روز بدون لحظه‌اي استراحت و خواب كشيك‌هاي طاقت‌فرسا بدهند، آن‌هم در بيمارستان‌هايي كه با كيفيت قابل‌قبول آموزشي فاصله درازي دارد. از نبود فضاي به‌روز علمي دانشگاهي تا نمونه رفتارهايي در سطوح مختلف دستياران كه شايد تنها در پادگان‌هاي نظامي مشابهش وجود داشته باشد. عموم مردم هميشه لحظه‌اي با دستياران پزشكي مواجه‌ شده‌اند كه بعد از ساعت‌ها بيخوابي و كار طاقت‌فرسا بايد به بي‌شمار بيمار در ساعاتي محدود رسيدگي كنند، مردمي كه توقع چهره‌اي بشاش و لباني خندان داشته‌اند اما نااميد شده‌اند.  عواقب آني اين وضعيت را در انصراف‌هاي فردي و جمعي، مهاجرت و اقبال به كارهاي كازمتيك مشاهده مي‌كنيم. اينها نوك قله كوه يخ بحران دهشتناكي هستند كه با پير شدن جامعه ايراني و نياز به نظام سلامت چابك، به‌روز و پرانگيره در راه است. بحراني كه شايد فكر كردن به آن انسان را از پير شدن منصرف مي‌كند.  اگر جامعه ما به عمق بحراني كه در راه است پي ببرد، متوجه مي‌شود كه هشتگ «من_رزيدنتم» ديگر يك خواسته صنفي نيست و بايد مطالبه‌اي همگاني باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون