• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4927 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۵ ارديبهشت

تل‌آويو به دنبال اشغال غزه است

آرمين منتظري

 

نوار غزه، باريكه‌اي كه يك سرش به صحراي سينا مي‌رسد، همواره يكي از ريشه‌هاي اختلافات ميان رژيم صهيونيستي و فلسطيني ‌بوده است. پس از شكست نيروهاي امپراتوري عثماني از بريتانيا در جنگ جهاني اول، دولت وقت بريتانيا در ۲۵ آوريل ۱۹۲۰ ميلادي كنترل نوار غزه را به همراه ديگر سرزمين‌هاي فلسطين برعهده گرفت و با تشكيل يك سيستم حكومتي تحت عنوان قيموميت بريتانيا بر فلسطين به كنترل نوار غزه و ديگر سرزمين‌هاي فلسطيني پرداخت. پس از سال ۱۹۴۸ و تاسيس رژيم صهيونيستي در بخشي از سرزمين‌هاي تحت قيموميت بريتانيا و تصرف نوار غزه توسط ارتش مصر، پيمان صلح موقت ميان اسراييل و مصر، اردن، سوريه و لبنان به امضا رسيد كه بنابر مفاد آن نوار غزه تحت كنترل مصر قرار گرفت. اين عهدنامه تا آغاز جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ و شكست اعراب دوام داشت تا اينكه در اين جنگ نوار غزه تحت اشغال نظامي نيروهاي اسراييل درآمد. اما در سال 2005 و زماني كه اسراييل به‌شدت درگير شهرك‌سازي بود، فشارهاي بين‌المللي موجب شد نيروهاي نظامي خود را از نوار غزه خارج كند. بنابراين كنترل اين منطقه دراختيار نيروهاي حماس قرار گرفت و يك سال بعد حماس در جريان يك انتخابات سراسري در نوار غزه پيروز شد و كنترل اين منطقه را در‌اختيار گرفت. بنابراين كاملا بديهي است كه براي سال‌ها، نوار غزه يكي از موارد اختلافي ميان اعراب و اسراييل بوده است. حتي اتحاد جماهير شوروي نيز در برهه‌اي از زمان از آرمان فلسطين دفاع مي‌كرد، اما بعد از فروپاشي، مسكو ديگر علاقه‌اي به دفاع از فلسطين نشان نداد.
امروز، نوار غزه بيشترين تراكم جمعيتي در نسبت با مساحت را در دنيا دارد و مردمش نيز در فقر بسيار شديدي روزگار مي‌گذرانند. در حال حاضر دو جريان سياسي حماس و جنبش جهاد اسلامي بر غزه تسلط دارند و هر دو همكاري نزديكي نيز با هم دارند. اگر از نقطه نظر ايستادگي در مقابل اسراييل به مساله بنگريم بايد اذعان كرد كه امروز غزه آخرين دژي در فلسطين است كه در آن به شكلي سازمان يافته در مقابل اشغالگري اسراييل، مقاومت سازمان‌يافته صورت مي‌گيرد. 
نيروهاي مقاومت در غزه از توانايي نظامي متعارف براي رويارويي با نيروي زميني رژيم صهيونيستي برخوردار نيستند اما زرادخانه‌هاي غني موشك‌هاي كوتاه‌برد آنها موجب شده بتوانند از نواحي مرزي خود به راحتي خاك اسراييل را هدف قرار دهند. نيروهاي مقاومت در غزه حتي موشك‌هاي با برد بلندي نيز دراختيار دارند كه مي‌تواند تل‌آويو و بين‌المقدس را نيز هدف قرار دهد. اگرچه در حال حاضر حماس و جهاد اسلامي در سطح منطقه از حمايت چندان زيادي برخوردار نيستند اما ايران در طول سال‌هاي گذشته نشان داده كه همواره در كنار گروه‌هاي مقاومت فلسطيني ايستاده است. شايد به نحوي بتوان گفت كه ايران در حال حاضر تنها حامي حماس در منطقه محسوب مي‌شود. از سوي ديگر حضور ايران در سوريه و همچنين ارتباطات نزديكي كه با حزب‌الله لبنان در دره بقاع دارد، در كنار هم زنجيره‌اي از نيروهاي مقاومت در مقابل اسراييل را شكل داده است. بنابراين اسراييل، غزه‌‌اي‌ها را تهديد اوليه خود به حساب مي‌آورد. اما چرا؟ نخست اينكه حماس و جهاد اسلامي در غزه از توانايي موشكي زيادي برخوردارند و مي‌توانند به راحتي قلب رژيم صهيونيستي يعني حيفا، تل‌آويو و بيت‌المقدس را هدف قرار دهند و دوم اينكه اسراييل قصد دارد توانايي شبه‌نظاميان مستقر در غزه را براي حمله به اسراييل تضعيف كند. از اين جهت است كه اسراييل گاه و بيگاه حملاتي را عليه غزه صورت مي‌دهد.  از سوي ديگر غزه كه آخرين خط مقاومت فلسطيني‌ها محسوب مي‌شود در درجه نخست به دنبال حفظ حيات و موجوديت خود است. تنها در اين صورت است كه مي‌شود اسراييل را مجبور كرد حضور حماس را در نوار غزه به رسميت بشناسد. يكي از راه‌هاي وادار كردن اسراييل اين است كه نوار غزه به عنوان تهديدي براي موجوديت اسراييل مطرح شود. بنابراين دقيقا از همين منظر است كه توانايي موشكي حماس اهميت پيدا مي‌كند، چراكه اين توانايي موجب مي‌شود غزه علاوه بر وجه نظامي، از منظر سياسي نيز اهميت پيدا كند. اما در اين ميان پارادوكس غم‌انگيزي كه برقرار است، تلاش غزه براي حيات از يك‌سو و نياز فلسطينيان ساكن در اين ‌باريكه براي رويارويي با اسراييل از سوي ديگر است. در واقع مردم اين منطقه دو كار دشوار را بايد همزمان انجام دهند.  البته اسراييل طي سال‌هاي اخير نشان داده كه هيچ علاقه‌اي ندارد غزه را به عنوان يك منطقه فلسطيني‌نشين به رسميت بشناسد. چه اينكه در اين صورت توانايي حماس و جهاد اسلامي براي رويارويي با تل‌آويو افزايش خواهد يافت. بنابراين سياست اسراييل در نوار غزه براي سال‌ها، حفظ وضع موجود بود. البته اگر اسراييل بتواند دست به اشغال نوار غزه مي‌زند و جمعيت آن را متفرق مي‌كند. اما اشغال غزه، نيازمند يك حمله گسترده و همه‌جانبه است كه مشخص نيست پاياني داشته باشد. 
اگرچه باريكه غزه كوچك است اما از نقطه نظر نظامي و انجام عمليات توپخانه‌اي منطقه‌اي وسيع محسوب مي‌شود. نكته ديگر اينكه غزه از تراكم جمعيتي بسيار بالايي برخوردار است و نمي‌توان منطقه جنگي و منطقه شهري را در آن مجزا كرد. علاوه بر اين، نيروهاي مقاومت در غزه از توانايي نظامي بالايي براي انهدام تانك‌هاي اسراييلي برخوردارند و نيروي زميني و توپخانه‌اي اسراييل براي اشغال غزه كار دشواري پيش رو خواهد داشت. بنابراين هر چند اسراييل ممكن است تمايل داشته باشد نوار غزه را اشغال كند اما براي اين كار بايد بهاي بسيار سنگيني بپردازد. در نتيجه، وضعيت موجود، يعني حملات گاه و بيگاه موشكي حماس به اسراييل و حملات نيروي هوايي اسراييل به ساختمان‌ها، كارخانه‌ها، ساختمان‌هاي‌ اداري و مراكز نظامي حماس همچنان ادامه خواهد يافت. استراتژي ديگر اسراييل هم ورود سريع نيروي زميني به غزه، حمله و سپس بازگشت سريع خواهد بود. 
و اما در درگيري‌هاي اخير غزه، نكته‌اي ديده مي‌شود كه نسبت به گذشته متفاوت است. به‌طور معمول در گذشته كشورهاي عربي بيانيه‌هاي تندي عليه حملات اسراييل به غزه صادر كرده‌اند، اما اين‌بار، تاكنون نسبتا ساكت بوده‌اند. حتي برعكس، سفير عربستان در سازمان ملل متحد حمله موشكي حماس و جهاد اسلامي عليه شهروندان اسراييلي را محكوم كرد. در آن سوي ماجرا، يك مبلغ مشهور در امارات متحده عربي به نام وسيم يوسف با انتشار يك توييت حمايت كامل از اقدامات اسراييل را اعلام كرد. البته در بسياري از كشورهاي عربي هر دو بيانيه مورد اعتراض قرار گرفتند اما اين واقعيت كه اين اظهارنظرها در‌نهايت در كشورهاي عربي اجازه انتشار يافتند نشان مي‌دهد كه اعراب در سياست‌هاي‌شان درخصوص غزه تا حدودي تجديد‌نظر كرده‌اند. 
در حال حاضر غزه به لحاظ نظامي در انزوا است و اعراب نيز حمايت خود را از مردم اين منطقه دريغ ‌كرده‌اند. اين تحولات به لحاظ رواني اثرگذار هستند و در درگيري نظامي، مسائل رواني از اهميت خاصي برخوردارند. از سوي ديگر هم اسراييل تهديد مي‌كند با هدف ايجاد تغييرات در غزه، قصد دارد مديريت اين منطقه را به كلي تغيير دهد. بنابراين به نظر مي‌رسد برنامه‌اي براي اشغال اين ‌باريكه در جريان است، چراكه تنها با اشغال غزه است كه مي‌توان مديريتش را تغيير داد. اما چنانچه اسراييل تصميم به اشغال نوار غزه بگيرد، احتمالا كشورهاي عربي مجبور خواهند شد در مواضع خود تجديد‌نظر كنند. سخن اين است كه تاثير رواني اشغال غزه توسط اسراييل بسيار بيشتر از تاثير حملات گاه و بيگاه تل‌آويو به اين منطقه است.  اگر تاثيرات رواني نتواند رويكردهاي نظامي را تغيير دهد، هيچ چيز ديگري نمي‌تواند. مردم غزه محاصره شده‌اند و جاي ديگر براي رفتن ندارند، مشغوليت اسراييل به شهرك‌سازي‌ها موجب شد فلسطيني‌ها كنترل غزه را به دست بگيرند، غزه هنوز از حمايت ايران برخوردار است، اسراييل به‌شدت درخصوص تلفات دادن در جنگ با حماس آسيب‌پذير است و جنگ شهري نيز تلفات به دنبال خواهد داشت. از سوي ديگر حملات هوايي اسراييل به غزه نيز تلفات غيرنظامي زيادي در پي خواهد داشت. مجموعه اين عوامل موجب شده اسراييل به‌شدت از جانب غزه در مخصمه قرار بگيرد و وقتي دشمني به ويژگي‌هاي اسراييل در مخصمه قرار بگيرد، ممكن است دست به هر كاري بزند. حتي اگر آن كار حمله‌اي همه‌جانبه براي اشغال نوار غزه باشد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون