• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4933 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱ خرداد

كلنجار با عليرضا اكبرپور در اتوبان تهران-تبريز

مي‌خواهند استقلال را نابود كنند

طرف براي بچه‌اش بستني نمي‌خرد اما از زنوزي انتقاد مي‌كند!

اميد مافي

پسر ريزنقش پس كوچه‌هاي خاكي تبريز كه ۲۵ سال پيش با تصميم ناصر حجازي از ماشين‌سازي به استقلال آمد و در كمترين زمان به برگ برنده آبي‌ها بدل شد، حالا در ۴۷ سالگي به خانه اول برگشته تا شايد بتواند فكري براي خنجرهاي فرو آمده بر جسم عشق قديمي‌اش كند و جسمش به تلاطم نُت‌هاي شادي در اوج اندوه بدل شود. در اتوبان تهران-تبريز سراغ مردي را گرفتيم كه در نگاهش چيزي مقدس‌تر از پرواز كبوتران در آسمان «ايل گلي» نيست. عشقي كه اگر پرپر شود آرزوهاي گلزن دربي‌هاي زيرخاكي دود خواهد شد و به هوا مي‌رود. اين شما و اين عليرضا اكبرپور. وقتي مصاحبه را مي‌خوانيد يك كلاه خالي كنار حرف‌هاي آقاي مربي بگذاريد.


 

با آمدن شما ماشين روشن شد اما هنوز ريپ مي‌زند و سر از لاين سبقت درنياورده!

من تيمي را تحويل گرفتم كه به واسطه كسب نتايج ضعيف اعتماد به نفس بازيكنانش به صفر رسيده بود. در وهله اول سعي كردم روحيه جنگندگي را به تيم برگردانم كه تا حدي موفق بودم. ما دو مساوي گرفتيم و در مسجدسليمان بازي برده را در دقيقه ۹۱ با شكست معاوضه كرديم. وقتي در روز روشن دو پنالتي محرز ما را نمي‌گيرند و زورشان به تيم‌هاي ته‌جدولي مي‌رسد چه كار بايد كنيم؟

حالا ديگر ماندن خيلي سخت شده. قبول داريد؟

انسان به اميد زنده است و تا آخرين لحظه بايد بجنگد. دنيا براي ماشين هنوز به آخر نرسيده. ما هم با وجود تمام مشكلات كار را دنبال خواهيم كرد. جوان‌هاي تيم بايد خودشان را به رخ بكشند تا همه بدانند حق‌شان اينجا نيست. باور كنيد فوتبال هزار و يك رو دارد و هر لحظه ممكن است اتفاق تازه‌اي بيفتد.

اما به هر حال شما داريد روي طناب قدم مي‌زنيد. ببخشيد كه رك گفتم!

اينجا خانه من است و از ماشين به سطح اول فوتبال ايران رسيدم. من به اين تيم تعصب دارم و هواداران هم اين را خوب مي‌دانند. باور كنيد اگر از ابتداي فصل تيم را تحويل مي‌گرفتم الان جاي ماشين‌سازي اينجا نبود.

بعضي‌ها معتقدند آقاي زنوزي تمايلي به حمايت از ماشين‌سازي ندارد.

آدم‌هاي كوچك دهان‌شان را باز مي‌كنند و هر حرفي را مي‌زنند. فقط يك سفر ماشين‌سازي به مسجدسليمان دويست ميليون تومان هزينه دربر دارد. اگر آقاي زنوزي نباشد چه كسي زير بار اين هزينه‌ها خواهد رفت؟ طرف براي بچه‌اش بستني نمي‌خرد آن وقت از زنوزي انتقاد مي‌كند كه چرا براي ماشين خرج نمي‌كند. واقعيت ماجرا چيز ديگري است و اين حرف‌ها بهانه است.

مي‌شود بيشتر توضيح دهيد؟

ببينيد دست‌هايي در كار است و يك عده نمي‌خواهند امثال زنوزي در فوتبال باشند و خرج كنند. براي همين صبح تا شب حرف‌هاي بي‌منطق مي‌زنند. اگر همين امروز ماشين به امان خدا رها شود منتقدان راه رضاي خدا دوزار به اين تيم كمك خواهند كرد؟ ما متخصص فراري دادن آدم‌هايي هستيم كه به درد فوتبالِ ورشكسته ايران مي‌خورند.

از استقلال هم بپرسيم. عليرضا اكبرپور دورنماي فرهاد مجيدي را در اردوگاه آبي چطور تجزيه و تحليل مي‌كند؟

رك و پوست كنده در استقلال برخي پيشكسوتان با تخريب فقط دنبال اين هستند براي خودشان جا باز كنند. براي همين حاشيه درست مي‌كنند و فرهاد را مي‌زنند. اينها مي‌خواهند استقلال را نابود كنند تا آرام بگيرند و به خواسته شوم خود برسند. البته استقلال پيشكسوتان دلسوزي مثل روشن، فريبا، عمو نصي و خيلي‌هاي ديگر دارد كه واقعا از ته دل موفقيت تيم را مي‌خواهند.

با اين وصف فرهاد به كجا خواهد رسيد؟

او اگر حاشيه‌ها را جمع كند و تمركزش را روي تيم بگذارد هم در آسيا موفق خواهيم شد و هم در جام حذفي. اما اگر فرهاد در تله تنگ نظرها گير بيفتد كارش سخت خواهد شد و جمع كردن تيم به راحتي نخواهد بود. فرهاد بايد بي‌اعتنا به حاشيه‌سازان و تخريب‌گران كار خودش را بكند و به برطرف كردن ضعف‌هاي استقلال در خطوط مختلف بپردازد.

و بالاخره تيم ملي. فكر مي‌كنيد بتوانيم از دوزخ منامه به سلامت گذر كنيم؟

با اين بازيكنان اگر به جام جهاني نرويم به فوتبال ايران خيانت شده است. بحرين و عراق اصلا در قواره ما نيستند و بايد با قدرت شكست‌شان دهيم. البته من شخصا معتقدم پس از صعود به جام جهاني بايد براي نيمكت تيم ملي نسخه جديدي پيچيده شود. اسكوچيچ مربي قابلي نيست و اگر در منامه موفق شود هم در جام جهاني عصاي دست تيم ملي نخواهد شد. اين البته نظر من است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون