به جا مانده از شبي كه آتزوري خنديد
فرش قرمز زير پاي مانچو!
اميد مافي
مخوفترين آتزوري كه اين شبها به زخمهاي روي ساز خاموش بدل شده، دستپخت اوست. ارتش شكستناپذيري كه با 10 پيروزي پياپي و البته 10 كلينشيت چشمهاي منتقداني را كه مدتهاست شمشيرها را از رو بستهاند از حدقه درآورده. تيم دوستداشتني مانچو كه پس از تار و مار كردن تيم ملي فوتبال تركيه اين بار سوييسيهاي پرادعا را با 3 گل بدرقه كرد تا زودتر از ديگر رقيبان جواز صعود به دور بعد را دريافت كند و با طيب خاطر به تماشاي ديگر مصافها بنشيند. تيمي كه در شب مهتابي المپياكو در مركز رم صداي نظم هستي را به گوشهايمان رساند و جواب كريخواني تفنگچيهاي جنگل سوخته را با 3 گل دلربا داد، قشون قابل ستايشي است كه ميتواند پس از سالها از ايتالياي واقعي رونمايي كند و سينما پاراديزوي جديدي را در قاب چشمها بنشاند. آن شب كنار نيمكت آتزوري مردي رژه ميرفت كه غريبه با كاتناچيوي لعنتي نه به ساخت ديوار بتني فكر ميكرد و نه قصد داشت سر از دالانهاي خاموش درآورد. روبرتو مانچيني ۵۶ ساله با آن پيراهن سفيد اتو كرده لبخندهايش كمي سوز داشت، درست مثل چكاوكي كه در ابتداي فصل سرد ميخواند. مانچو گرچه پاي ورقهاي دوئل پراضطراب را بيهيچ حرفي امضا كرد و 3 شاخه گل كنارش كشيد اما در روياهاي خود به دوردست ميانديشيد. به اينكه چگونه بايد ستارههاي سرزمين چكمه را به سمت و سوي چكاد رهنمون كند و با فتح اروپا فرش قرمز زير پاي خود و بچههايش بگستراند. دستيار زبده اسون گوران اريكسون بزرگ در لاتزيو حالا دو دهه پس از آن روزهاي متلاطم آرامتر قدم برميدارد و به خلق نقشي جديد ميانديشد. نقشي كه هيچ تشابهي با كاراكتر او در اينترميلان، منچسترسيتي و حتي زنيت سنت پترزبورگ نداشته باشد. او كه از حمايت ششدانگ تيفوسيها برخوردار است و ژورناليسم ورزشي را نيز كمي تا قسمتي همراه خود كرده از همين امروز به پايكوبي در واپسين روز يورو ۲۰۲۰ ميانديشد و ميخواهد به ذلت توپچيهاي كالچو در پهنه سبز پايان دهد و بياجازه به كوچههاي ريسهبندي شده و چراغاني سرك بكشد. كاتوليك كوچك كليساي آن سوي ماركه كه با رداي دستيار كشيش به آيين عشاي رباني قدم ميگذارد از همان نوجواني با روياي ساختن برج و بارويي مستحكم زندگي ميكرد. اينگونه شد كه وقتي ناقوسها در پهندشت آرزوهايش به صدا درآمدند، مانچو خام نفسهاي باد در مراتع سبز با نمايشهاي منحصر به فرد خود دريچهاي رو به روشنايي ميگشود. از چهاردهم مه ۲۰۱۸ تا اين لحظه زمان زيادي نميگذرد و مهاجم زيرخاكي در قامت سرمربي توانسته از لبان سوتهدلان آتزوري توت بچيند و با خندههاي رسيدهاش، سكوها را به همراهي تهييج كند.
مردي كه تمام وقتش در اردوگاه لاجورديها سپري ميشود و مدتهاست نامهاي براي فدريكا معشوقه جداشدهاش ننوشته، عزم خود را جزم كرده تا ايتالياي مه جبين را به ضيافت پولكها و اكليلها ببرد و هماي سعادت را روي شانههاي مانوئل لوكاتلي و ديگر سوگليهايش بنشاند. او اهل باختن قافيهها و دل سپردن به مرثيههاي خاك پوك نيست. اگر روزي روزگاري رفيق فابريك سينيشا ميهايلوويچ و شاگرد ابدي اريكسون پير همراه با مردانش اروپا را قال گذاشت و كمانها را به علامت قهرماني آتزوري در يورو تا انتها كشيد نه حيرت كنيد و نه حرفهايي كه از جنس نگفتن است را بر زبان بياوريد لطفا!