• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4958 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱ تير

زوال دموكراسي امريكا

فريد زكريا

جو بايدن، رييس‌جمهوري امريكا، در نخستين سفر خارجي‌اش مدام جمله «امريكا بازگشته است» را تكرار كرد. اين جمله توصيف چيزي است كه او به آن دست يافته است؛ بازگرداندن نقش ايالات متحده امريكا به عنوان كشوري كه مي‌تواند دستوركار جهاني را تعيين كند، همكاري‌هاي بين‌المللي را موجب شود و جلوي رفتارهاي ناهنجار بين‌المللي را بگيرد. بنابراين با توجه به جمله بايدن بايد گفت كه ديپلماسي امريكا بازگشته است اما آيا خود امريكا هم برگشته است؟ اين سوال سختي است كه بايد به آن پاسخ داد. 
نفوذ امريكا همواره بر مبناي تركيبي از استفاده از قدرت و مدنظر قرار دادن هدف انجام شده است. بايدن با دو دستاورد عمده سفر اخيرش را آغاز كرد؛ نخست اينكه دولت او واكسيناسيون در امريكارا با سرعت انجام داد و امريكا نخستين كشور بزرگي بود كه وارد دنياي پساكرونا شد. دوم اينكه او يك لايحه رفاهي بسيار مهم را براي بازسازي اقتصاد آسيب ديده امريكا به واسطه همه‌گيري به اجرا گذاشت. 
اما ايجاد رفاه براي رهبري جهان كفايت نمي‌كند. دونالد ترامپ تا پيش از همه‌گيري كرونا يك اقتصاد شكوفا را رهبري مي‌كرد اما نظرسنجي‌ها نشان داده است كه ملت‌هاي جهان نه براي او احترامي قائل بودند و نه به نقش امريكا در رهبري جهان احترام مي‌گذاشتند. 
تيم جو بايدن كارش را با تمركز روي موضوعاتي شروع كرد كه متحدان امريكا روي آن توافق داشتند. موضوعاتي نظير تقويت روابط بين كشورهاي آزاد، مبارزه با تغييرات آب و هوايي، مواجهه با اقدامات روسيه در اشكال مختلف و ورود به چالش رويارويي با چين. بسياري از كشورها با رفتار ترامپ در حمله به ناتو اعضايش مشكل داشتند. 
ملاقات بايدن با پوتين، چنانكه برخي رسانه‌ها توصيفش كرده‌اند، ديدار دو ابرقدرت نبود. روسيه ابرقدرت نيست. اقتصاد روسيه در ميان 10 اقتصاد برتر جهان نيست و در بسياري از حوزه‌ها دچار ركود و زوال است. اما اين كشور با يازده منطقه زماني مختلف، يكي از بزرگ‌ترين زرادخانه‌هاي هسته‌اي در جهان را در اختيار دارد و يك قدرت بزرگ نظامي است كه در شوراي امنيت سازمان ملل نيز حق وتو دارد. روسيه تحت رهبري ولاديمير پوتين نشان داده است كه براي ايفا كردن نقش مخرب در صحنه بين‌المللي بسيار اشتياق دارد. الحق بخشي از خاك اروپا به خاك خود براي نخستين‌بار از سال 1945، به راه انداختن كمپين‌هاي حمله سايبري در سطحي گسترده و تعقيب و ترور مخالفان خود حتي اگر در خارج از خاك روسيه زندگي كنند، از جمله اقدامات خرابكارانه روسيه بوده است. 
بايدن ملاقاتش با ولاديمير پوتين را به شكلي حرفه‌اي و با مهارت تمام مديريت و كاري كرد كه پوتين بايدن را «فردي بسيار باتجربه» و «سياستمداري حرفه‌اي و متعادل» توصيف كند. توصيفي كه درست نقطه مقابل ترامپ قرار مي‌گيرد. پوتين پس از ديدارش با ترامپ، او را «فردي دم‌دمي‌مزاج» كه «در لحظه تصميم مي‌گيرد» توصيف كرده بود. به‌رغم رفتار نرم‌خويانه ترامپ در قبال پوتين، ممكن است رييس‌جمهوري روسيه ترجيح دهد با رييس‌جمهوري منطقي طرف باشد تا كسي كه يك شومن غيرقابل پيش‌بيني است. البته واشنگتن هم بايد درك كند كه رفتارش در قبال روسيه نبايد مملو از خصومت بي‌پايان باشد، بلكه روابط با روسيه به گونه‌اي باشد كه در چارچوب آن مشكلات مورد بحث و مداقه قرار مي‌گيرند و درباره‌شان مذاكره مي‌شود تا بتوان آنها را مديريت كرد. 
مهم‌ترين خبري كه از نشست پوتين و بايدن منتشر شد به موضوع فضاي سايبري مربوط بود. مشكل حملات سايبري، جرايم سايبري و بدافزارها بيش از اندازه حاد شده است. با اين حال دولت‌ها هنوز يا نتوانسته‌اند يا نخواسته‌اند درباره اين مشكل دست به اقدام بزنند. وقتي كره‌شمالي در سال 2014، حمله گسترده و مخربي را عليه كمپاني سوني صورت داد تا اين شركت بزرگ را به خاطر يك فيلم كمدي درباره كيم جونگ اون، مجازات كند، هفتاد درصد كامپيوترهاي اين شركت نابود شد اما دولت امريكا در واكنش به اين اقدام، صرفا دست روي دست گذاشت. 
بايدن سياست را در اين حوزه به‌طور قابل توجهي به جلو پيش برد و براي اولين‌بار نشان داد كه ايالات متحده مايل است از ظرفيت‌هاي سايبري قابل توجه خود براي پاسخ به حملات سايبري روسيه استفاده كند. بايدن ليستي از 16 سيستم حياتي را كه حمله به آنها از نظر امريكا خط قرمز محسوب مي‌شود به پوتين داد و تاكيد كرد پاسخ امريكا در حمله به اين 16 سيستم به گونه‌اي خواهد بود كه مي‌تواند خطوط انتقال نفت روسيه را فلج كند. بايدن و پوتين در نهايت رسيدن به يك نقشه راه هستند. اين چرخش سياست احتمالا ادامه خواهد داشت. 
سفر اخير بايدن سفيري بود كه اهداف كم‌ اهميت اما واقع‌گرايانه‌اي داشت كه بيشترشان هم محقق شد. طبق نظرسنجي كه موسسه تحقيقاتي Pew انجام داده امريكا بار ديگر به عنوان يك نيروي سازنده در جهان شناخته شده و ميزان محبوبيت آن در سراسر جهان به طرز شگفت‌انگيزي افزايش يافته است. 
اما همه ماجرا تا اين حد مثبت نيست. يك جنبه از قدرت امريكا همچنان رو به زوال است و آن بخش به نقش امريكا به عنوان الگوي دموكراسي در جهان مربوط مي‌شود. در پژوهشي كه از آن سخن به ميان آمد، 57 درصد پاسخ‌دهندگان گفته‌اند كه ديگر امريكا را الگوي دموكراسي در جهان به حساب نمي‌آورند. جوانان در سراسر جهان بسيار بيشتر در خصوص نهادهاي دموكراتيك در امريكا دچار شك و بدبيني هستند. 
در واقع خيلي‌ها متعجب شده بودند كه دنيا همچنان براي بازسازي و ترميم شكست‌هاي دموكراسي، نگاهش به امريكاست. البته اين نگاه نشان‌دهنده ظرفيت‌هاي امريكا براي تصحيح روندها بود. اما تصور كنيد اگر بعد از آن رسوايي، حزب جمهوري‌خواه به جاي اينكه نيكسون را محكوم كند، از او استقبال و دلجويي و اصرار مي‌كرد كه نيكسون هيچ خلافي مرتكب نشده و حتي قانوني تصويب مي‌كرد تا از اشتباهات خطير نيكسون حمايت كند، چه اتفاقي مي‌افتاد؟ تصور كنيد كه اگر كساني كه از حزب جمهوري‌خواه اخراج مي‌شدند كساني بودند كه از نيكسون انتقاد كرده بودند!
زوال دموكراسي امريكا، واقعي است. اين يك پيام يا مشكل تخيلي نيست. تا زماني كه بتوانيم اين مشكل را رفع كنيم، مطمئن نيستم بتوانيم بگوييم «امريكا بازگشته است». 
منبع: واشنگتن‌پست
مترجم: آرمين منتظري

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون