• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4964 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۸ تير

رسانه‌ها چه مي‌توانند بكنند؟ مقدمه‌اي بر پيشگيري سوانح رانندگي

براي مقايسه عرض مي‌شود در كشوري مثل انگلستان تنها حدود يك ميليون و يكصد هزار موتوسيكلت وجود دارد كه آن هم در بسياري از شهرها امكان تردد ندارند و بيشتر در پيست‌ها براي تفريح و مسابقه استفاده مي‌شود. اما در ايران حداقل حدود 12 ميليون موتوسيكلت تردد مي‌كنند كه عموما نيز براي تردد شهري است كه بسيار خطرآفرين است.
چهارم: در ايران نيمي از قربانيان سوانح رانندگي يعني حدود 9 هزار تن مربوط به خودروهاي سواري (اعم از راننده و مسافر) است كه اصلاح اين بخش نيز نيازمند آموزش بيشتر، خودروهاي با كيفيت‌تر و سرمايه‌گذاري وسيع‌تر براي جاده‌ها و نظارت است و شايد هزينه اقتصادي و پيچيدگي‌هاي بيشتري نسبت به موارد پيشين داشته باشد. 
پنجم: علت اصلي مرگ در سوانح رانندگي در ايران ضربه به ناحيه سر است. آمار 1398 منتشر شده در رسانه‌ها مي‌گويد دليل كشته شدن افراد، 38.5 درصد ضربه به سر، 30.9 درصد شكستگي‌هاي متعدد، 7.5 درصد به دليل خونريزي و 16.4 درصد به دليل علل اشتراكي (موارد داراي بيش از يك علت)، 6.7 درصد ساير موارد بوده است. از اين روي توصيه مكرر به رعايت نكات ايمني كه هزينه چنداني ندارد نظير پوشيدن كلاه ايمني، بستن كمربند، رعايت سرعت و... مي‌تواند تاثير بسزايي در كاهش كشتارهاي ناشي از سوانح رانندگي داشته باشد و در اين خصوص نيز نقش رسانه‌هاي بين و آشكار است. 
ششم: بيشترين تعداد قرباني و مصدوم سوانح (يعني 70 درصد قربانيان) جمعيت زير 50 سال به ويژه جمعيت 15 تا 30 سال است كه ضمن خسارت جدي به جمعيت جوان و فعال كشور، بسياري از مصدومان بازمانده اين حوادث تلخ بايد ده‌ها سال را با شرايط رنج‌آور پيامدهاي مصدوميت پشت سر بگذارند. اين بخش از جمعيت قابليت آموزش‌پذيري بالايي دارد و آمار گواهي مي‌دهد كه بايد آموزش و اقناع را جدي‌تر گرفت. همچنين فراموش نكنيم آموزش از سنين كودكي، كودكستان و مدرسه و محيط خانواده آغاز مي‌شود.
هفتم و مهم: نيازمند رويكرد هوشمند (اسمارت) براي كنترل سوانح هستيم و چه بسا رويكرد هوشمند از صرف افزايش جريمه كه تاثير زيادي هم نداشته است، بسيار مفيد‌تر باشد. چنان كه آمار نشان مي‌دهد، با هزينه كم اما هدايت هوشمندانه ظرفيت‌هاي آموزشي، نظارتي و رسانه‌اي مي‌توان بخش بزرگي از سوانح را كاهش داد و اين بخش نيازمند تكنولوژي‌هاي بسيار گران و دور از دسترس در صنعت خودرو‌سازي يا نظارت يا تحميل هزينه فراوان به مردم نيازمند نيست. ديدگاهي وجود دارد كه براي اصلاح 80 درصد مشكلات، 20 درصد هزينه نياز هست و براي اصلاح 20 درصد نهايي، نيازمند 80 درصد هزينه هستيم. لذا در اين مرحله با رويكرد هوشمندانه، مي‌توان با هزينه بسيار كم بخش بزرگي از سوانح را كاهش داد.
نيازمند عزم ملي و جنبش پيشگيري از سوانح و كاهش قربانيان در سراسر كشور  
به ياد بياوريم كه در شرايط فعلي 90 درصد آمار قربانيان مربوط به كشورهاي در حال توسعه يا توسعه نيافته است و كشورهاي توسعه يافته به رغم برخورداري از صنعت آمد و شد بسيار پر حجم توانسته‌اند ميزان قربانيان را به حداقل ممكن كاهش داده و اينك كشورهايي نظير سوئد براي به صفر رساندن قربانيان تلاش و برنامه‌ريزي مي‌كنند. در هر حال براي اصلاح وضع موجود نيازمند عزم همگاني و جنبش پيشگيري از سوانح و كاهش قربانيان در سراسر كشور با همكاري همه مراكز مسوول، مردم، نهادهاي مدني هستيم و رسانه‌ها مي‌توانند در اين مسير نقش مهمي ايفا كنند. اگر بيداري عمومي صورت پذيرد و هر يك از مراكز مسووليت‌هاي خود را به درستي به انجام برسانند و شهروندان نيز رعايت لازم را داشته باشند، كاستن از قربانيان سوانح به ميزان معني‌دار دور از دسترس نخواهد بود. همه بايد دست در دست هم دهيم و نهادهاي مدني نيز با هدف كاستن از قربانيان سوانح شكل گيرد و جامعه و مسوولان به هدف‌گذاري مشخصي براي كاستن از خسارات انساني بپردازند. وقتي سانحه‌اي بيش از جنگ به ملتي خسارت وارد مي‌كند چرا نبايد به اندازه جنگ جدي گرفته شود؟ مگر مردم هويت و آينده ميهن نيستند؟ 
 اما رسانه‌ها  در  تغيير  رفتار مردم  و  مسوولان  چه  مي‌توانند  بكنند؟
استراتژي محسوس‌سازي:   نيازمند باز كردن زمينه‌هاي همكاري ملي در تراز يك فاجعه ملي هستيم و در اين مسير ضروري است كه نقش راهبردي رسانه به ويژه در اين گونه بحران‌ها به رسميت شناخته و رسانه بخشي از سياستگذاري سلامت عمومي و پيشگيري از سوانح بوده و بازوي تاثيرگذار و ثقل آگاهي و اهتمام و اعتماد افكار عمومي قرار بگيرد. فاجعه را به وسعت فاجعه بايد نشان داد. اين خالي كردن دل‌ها نيست، بلكه بيدارسازي، و قانونمند كردن عبور و مرور و پيشگيري از سهل‌انگاري است. اگر باور داريم كه حفظ مردم از اوجب واجبات است، نيازمند آن هستيم خسارت‌هاي جاني و ملي وارد شده به كشور از طريق سوانح رانندگي و پيامدهاي آتي را با همه وسعتش يكجا با مردم در ميان بگذاريم؛ به تصريح و نه به تلويح! آنگاه از مردم، طلب همكاري كنيم. قطعا ارائه آمار مكتوب و شفاهي به تنهايي كافي نيست، نيازمند آن هستيم مردم و مسوولان به چشم خود عمق و ابعاد عريان فاجعه را از دريچه تلويزيون و رسانه‌هاي گروهي ببينند، همان‌گونه كه از ابعاد سقوط يك هواپيما، لحظات پر اضطراب و صدها قربانيان و خسارات آن يك جا با خبر مي‌شوند. 
تغيير در  رويكرد، مفاهيم  و ادبيات: 
الف - موضوع صيانت از «جان» انسان‌ها بايد مورد توجه دائمي رسانه‌ها باشد و هيچ ملاحظه‌اي نبايد مانع پرداختن به آن شود. بالاخره بايد روزي در اين كشور، منزلت والاي «جان» را فهميد و به ويژه به مسوولان و گروه‌هاي مرجع فهماند و با مردم در اين خصوص صريح‌تر و قوي‌تر سخن گفت. شايد بتوان گفت مصيبت اصلي در حل نشدن بسياري از مشكلات كشور همين نكته باشد. وقتي «جان» شهروندان ارزش خودش را نداشته باشد، چگونه حقوق ديگر به رسميت شناخته خواهد شد؟ 
ب- مطالعات متفاوت در كشورهاي توسعه يافته تكنولوژيك توصيه مي‌كنند، بهترين كمپين براي تغيير رفتار شهروندان، كمپين‌هايي است كه از پيام‌هاي اقناعي به ويژه با مختصات احساسي و عقلاني بهره مي‌گيرند و چه بسا اين كمپين‌ها از كمپين‌هاي متكي به پيام صرفا آموزشي موثرترند و البته اين كمپين‌ها بايد در بلندمدت و مستمرا دنبال شوند. شايد در محيطي نظير ايران نيازمند مطالعات مختص خود و آميخته‌اي از پيام‌هاي اقناعي باشيم.
ج- عموما در سوانح، به برخورد دو خودرو يا دو وسيله نقليه اشاره مي‌شود. حال آنكه براي افزايش آگاهي و تغيير رفتار مردم پيشنهاد مي‌شود در گزارش سوانح، به جاي خودرو از راننده خودرو يا عنصر انساني نام برده شود. مثلا به جاي گزارش برخورد كاميون با موتوسيكلت از برخورد خونين يا برخورد مرگبار راننده كاميون با موتورسوار استفاده شود و عنصر انساني در خبر نه تنها حذف نشده بلكه برجسته شود تا هم بار عاطفي بيشتري داشته باشد و هم ابعاد فاجعه را روشن‌تر كند. چرا كه فقط پاي اشيا در ميان نيست كه پاي جان انسان در ميان است. مراقب باشيم خبرهاي سوانح و حوادث، خبرهايي براي سرگرمي نيست و بايد ابعاد انساني، عاطفي، آموزشي و پيشگيرانه و تحليلي آن اولويت باشد. اساسا بايد براي روزنامه‌نگاري سوانح و بحران بر اساس نيازها و فرهنگ كشور در مراكز آموزشي و پژوهشي دانش روزآمد و تدابير جامع‌تري اتخاذ شود.
د- در توصيه‌هايي كه سازمان‌هاي پيشگيري از سوانح رانندگي در كشورهايي نظير انگلستان به رسانه‌ها ارائه داده‌اند، تغيير در ادبيات گزارش سوانح مورد تاكيد قرار گرفته است. و بر اين اساس با توجه به آنكه كلمه تصادف به عنوان حادثه‌اي تلقي مي‌شود كه غير منتظره و گويي غير قابل پيشگيري است از رسانه‌ها خواسته شده است به جاي كلمه «اكسيدنت» به معني اتفاق از كلمه «كرش» يا «كوليژن» به معني برخورد استفاده كنند. اين دو كلمه بار معنايي قوي‌تر و منفي‌تري داشته و برخوردهاي همراه با خشونت و تخلف را يادآور مي‌شوند. كسي كه با حالت خواب‌آلود يا نامتعادل با خودرويي نامطمئن و بدون رعايت ضوابط اقدام به سفر مي‌كند، ديگر آنچه رخ مي‌دهد صرفا يك تصادف غيرمنتظره نيست بلكه رخدادي قابل پيش‌بيني است. در زبان فارسي نيز با توجه به آنكه كلمه تصادف يا تصادم، بار معنايي منفي و نهي‌كننده كافي ندارد، شايسته است سردبيران رسانه‌ها با همكاري فرهنگستان زبان و ادب فارسي يا متخصصان ادبيات و همچنين پليس راهور كلمات مناسب‌تري را به تحريريه‌ها پيشنهاد بدهند تا با بهره‌گيري از آن كلمات حامل ادبيات اقناعي‌تر و موثرتري براي مخاطب ايراني باشند. 
هـ - پيشنهاد مي‌شود، در گزارش سوانح در حد ممكن مختصات انساني و فضاي برخورد براي مخاطب به تفصيل ترسيم شود و عنصر عاطفه نيز در ادبيات خبر لحاظ شود. نبايد كلمه عابر را بدون وجوه انساني به كار برد. به‌ طور مثال در سانحه‌اي مرگبار راننده خودروي سواري، زن جواني را به همراه فرزندش خردسالش زير گرفت. نه آن كاميوني با دو عابر تصادف كرد. 
و- پوشش قوي و حرفه‌اي با گزارش مختصات برخورد، زمان، مكان و محيط برخورد، خودرو يا خودروهاي درگير در سانحه و سرعت آنها، گزارش پليس از علت تخلف، سوابق تخلف و آمار سانحه در آن مكان، دلايل تكرار سانحه در هر نقطه و منطقه و به ويژه تمركز بر ابعاد و پيامدهاي انساني سانحه همراه با مختصات جنسيتي، سني، تحصيلي، شغلي و... راننده و سرنشينان و قربانيان و مصدومان، با ذكر جزييات در حد مقدور مي‌تواند در ذهن مخاطب تاثيرگذارتر باشد.
 ز - در مكان‌هاي حادثه خيز نيز آمار تلفات سال‌هاي گذشته در ابتداي همان مكان نصب شود. مثلا در اين مكان در سه سال گذشته 100 نفر كشته شده‌اند.
ح - ارائه آمار كلي سوانح، ميزان افزايش يا كاهش آن و بررسي عوامل موثر بر آن مورد توجه مستمر قرار بگيرد و به ارائه سالانه آن اكتفا نشود. 
ط - مطالبه پيگيرانه براي اتخاذ رويكرد سيستميك و هوشمند از مراكز و مسوولان ذي‌ربط در وضع قوانين، رعايت استانداردهاي جاده يا و خودرويي و ايمني، ارتقاي آموزش، انجام پژوهش‌هاي لازم و دوره‌هاي بازآموزي براي همه عناصر موثر در پيشگيري از جمله رسانه‌ها بر اساس آخرين دستاوردهاي جهان و پياده‌سازي دقيق سياست‌ها به همراه مطالبه از مردم براي رعايت اصول پيشگيري به شكل مستمر مدنظر باشد.
ي - در موضوع خبرنگاران و هر گونه اعزام‌هاي دسته‌جمعي نظير سربازان، معلمان، دانشجويان و...، ترسيم و مراعات پروتكل‌هاي حمايتي در مسير ماموريت ازجمله اعزام خودروهاي حامي و هشدار در پيش و پس از خودروي جمعي ضرورتي مضاعف مي‌يابد. همچنين هر گونه ماموريت اجباري تا اصلاح وضع موجود بايد منتفي و ماموريت‌ها كاملا داوطلبانه باشد و حقوق حمايتي مضاعف براي همه اقشاري كه لازمه شغل‌شان فداكاري بيشتر است ازجمله خبرنگاران و خانواده‌هاي ايشان در صورت وقوع هر گونه سانحه پيش‌بيني شود.
اميد است با عنايت به خداوند منان و اهتمام رسانه‌ها به اقدامي موثر و مستمر، شاهد كاستن از ارتفاع و عمق اين فاجعه انساني در ميهن‌مان باشيم.
يادآوري 
 الف: آمارها گرد شده و تقريبي است و بر اساس آخرين آمار تا سال 1398 در ايران (پيش از كرونا) و 2020 در جهان ارائه شده است.
ب: اين يادداشت يك يادداشت مقدماتي است و ان‌شاء‌الله با يادداشت‌هاي ديگري تكميل و به‌روزرساني خواهد شد. تاكيد اصلي يادداشت بر نقش رسانه‌ها و ابعاد كمپين‌هاي رسانه‌اي در پيشگيري از سوانح است كه در حوزه مطالعات نگارنده قرار دارد. بخش‌هاي ديگر يادداشت فهم ضمني نگارنده از مطالعات مختلف است. نگارنده، تخصصي در حوزه سوانح و پيشگيري ندارد و بايد كارشناسان امر ساير بخش‌هاي يادداشت را بررسي كارشناسي كنند. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون