• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4965 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۹ تير

هر روز بيشتر دلتنگ عادل مي‌شويم

سندرم داد بي‌قرار

علي ولي‌اللهي

 

«خداي من گل سوم براي كرواسي زده ميشه! گل سوم براي كرواسي زده ميشه! سه - سه مساوي! ماريو پاشاليچ! ماريو پاشاليچ! معجزه‌وار كرواسي برمي‌گرده به اين مصاف! خداي من! چه هجومي! تيم زلاتكو داليچ چگونه بازگشت به اين بازي؟! اين ارسال! اين سر! تمام! تمام! سه - سه مساوي! ماريو پاشاليچ! تك‌تيراندازي كه اومد و بازي رو مساوي كرد! چه سانتر دقيقي! انگار نقاله به پاش بود! درست روي سرش! اين لمس توپ! جاي بحثي نبود! اجازه نفس كشيدن نداد! لبخند رو دوباره هديه مي‌كنه به مردم كشورش! سرديدني او! زلاتكو داليچ و كروات‌ها در مقابل سرنوشتشون ميجنگن! توي اوج نااميدي هم ميشه اميدوار بود! اين درسيه كه فوتبال ميده! و فوتبال يعني زندگي! حس و حالي عجيب و غريبي...» 
«و گل توي دروازه! سرخي روبرتو! چي شد تو اين بازي! چيه اين فوتبال اصلا؟! معجزه نيوكمپ! ۶ بر يك به نفع بارسلونا! اشك واژه كميه براي امري! اينجا توپ روي دروازه فرستاده ميشه، آفسايد هم نبود! پاس نيمار و چه توپي رو قطع كرد سرخي روبرتو! مهم‌ترين گل تاريخ عمرشو زد. بارسا ۶ پي اس جي يك!»
پاراگراف اول واكنش عباس قانع گزارشگر بازي اسپانيا و كرواسي از چارچوب يورو ۲۰۲۰ روي گل سوم كروات‌ها بود. او بيش از دو دقيقه بدون توقف با بالاترين ولوم صدا جوري كه هر لحظه احتمال مي‌رفت حنجره‌اش پاره شود داد زد و آن جملات را بر زبان آورد و مغز مخاطبان را زخمي كرد. تازه اين همه حرف‌هايي كه زد، نيست چرا كه اگر مي‌خواستيم همه آنچه قانع بعد از گل كراوسي گفت كه تا بعد از شروع مجدد بازي هم ادامه داشت بياوريم بايد نصف متن را به حرف‌هاي او اختصاص مي‌داديم. 
پاراگراف دوم واكنش عادل فردوسي‌پور روي گل ششم بارسلونا به پاري‌سن‌ژرمن در بازي معروف به معجزه نيوكمپ است. جايي كه براي نخستين‌بار در تاريخ يك تيم موفق شد در حالي كه بازي رفت را ۴ بر صفر باخته در بازي برگشت ۶ بر يك برنده شود و صعود كند. عادل بدون اينكه داد و بيداد راه بيندازد و هر كلمه را سه بار تكرار كند و از اصطلاحات عجيب و غريب مثل تك‌تيرانداز و نقاله بگويد و به مردم درس زندگي بدهد، در چند جمله شرح گل را مي‌دهد و بسياري از آنچه مي‌خواهد انتقال پيدا كند را مي‌گذارد روي دوش تصاوير تلويزيوني. جالب اينكه آن گزارش هنوز بعد از ۵ سال در خاطر هواداران فوتبال ثبت شده و جمله «چيه اين فوتبال» وارد ادبيات طرفداران اين رشته شده است. اين در حالي است كه اوج درام آن بازي چندين برابر بازي دوشنبه شب يورو بود. 
مطمئنا اگر عباس قانع گزارشگر آن بازي معروف بارسلونا پاري‌سن‌ژرمن مي‌بود تنها چيزي كه در خاطر بينندگان تلويزيوني باقي مي‌ماند، داد و هوار پيوسته يك آدم در نيمه شب بود كه بيننده را مجبور مي‌كرد صداي تلويزيون را ببندد يا خيلي كم كند. همان كاري كه اكثر تماشاگران فوتبال هنگامي كه گزارشگر بازي عباس قانع است و گلي به ثمر مي‌رسد انجام مي‌دهند، چرا كه براي قانع مهم نيست چه مسابقه‌اي را گزارش مي‌كند، چه دقيقه‌اي، چه تيمي گل زده يا به چه شكلي توپ وارد دروازه شده. او سندرم داد بي‌قرار دارد. پس داد مي‌زند و به داد زدن ادامه مي‌دهد تا خودش خسته شود. 
مدت‌هاست طرفداران فوتبال به هر شكلي كه ممكن است با گذاشتن پست‌ها و استوري‌هاي جدي، با متلك، با ساختن كليپ‌هاي شوخي و راه‌هاي ديگري كه به ذهن‌شان مي‌رسد نسبت به گزارش برخي گزارشگران تلويزيون انتقاد مي‌كنند اما مثل هميشه براي صداوسيما تنها چيزي كه ارزش ندارد نظر مردم است. جالب اينكه خود اين گزارشگران هم با اينكه صد در صد نظر مردم را مي‌دانند و به عنوان مثال خود عباس قانع حتما هزاران بار سوژه شدنش را ديده، تلاشي براي بهتر شدن انجام نمي‌دهند. 
وقتي در بازي اسپانيا كرواسي موراتا گل چهارم را به ثمر رساند قانع كه احتمالا به او گفته بودند اينقدر حرف نزن و بگذار مردم تصوير گل را ببينند، بعد از چند جمله حماسي گفت اجازه بدهيد سكوت كنم تا از زيبايي گل لذت ببريد. اما او چند ثانيه بيشتر نتوانست دوام بياورد و دوباره رشته كلام را به دست گرفت و دوباره داد زد و دوباره تماشاچيان را واداشت صداي تلويزيون را كم كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون