• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4989 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۰ مرداد

آرش دادگر از وضعيت دشوار هنرمندان تئاتر مي‌گويد

در شرايط فعلي مساله هنرمند آگاهي‌بخشي نيست

روزگاري نه بي‌آبي بود و نه بي‌برقي، نه مزرعه بيت‌كوين. گيشه تعيين‌كننده نبود، اندك حمايتي بود كه به آن دلخوش بوديم و كار مي‌كرديم اما امروز همه اين مشكلات هست و آن حمايت هم نيست. آرش دادگر، كارگردان و مدرس تئاتر از شرايط دشواري سخن مي‌گويد كه هنرمندان اين رشته در آن گرفتار آمده‌اند؛ از وضعيتي كه نه امكان كار كردن هست و از سوي ديگر ديدن اين همه مساله اجتماعي، هنرمند را بي‌تاب مي‌كند تا ميان هنر خود و شرايط روز جامعه پيوندي برقرار كند. اين هنرمند تئاتر در گفت‌وگو با ايسنا از حال و روز هنرمنداني سخن مي‌گويد كه مي‌كوشند در نفس‌گيرترين لحظات هم ذهن خود را پويا نگه دارند.
دادگر مي‌گويد: در وضعيت فعلي گويي كارمان بي‌معني است، جز شرايط بد اقتصادي، توان روحي و رواني هم وجود ندارد و نبود واكسيناسيون هم كه خود دلمشغولي ديگري است. با اين همه مي‌كوشم ذهنم را به كار بيندازم و بتوانم نظريه‌پرداز باشم. ذهن، البته كار خود را مي‌كند، حتي وقتي شرايط براي اجرا فراهم نيست. اين روزها تئاتر را در شرايط امروز جامعه خودمان جست‌وجو و تلاش مي‌كنم راهكاري بيابم كه اگر چنين نكنيم، كارمنديم و نمي‌خواهم كارمند باشم. هر چند امكان اجراي تئاتر بسيار سخت شده است.
اين كارگردان با يادآوري سال‌هاي گذشته كه هنوز آثار نمايشي از حمايت دولتي برخوردار بودند، مي‌افزايد: آن زمان نه بي‌آبي بود و نه بي‌برقي، مزرعه بيت‌كوين هم نبود. ما هم به گيشه فكر نمي‌كرديم چون دولت از ما حمايت مي‌كرد، ولي امروز همه آن مشكلات هست و آن حمايت هم وجود ندارد. دادگر با اشاره به مبلغ ناچيز حمايت از آثار نمايشي كه در تعطيلات اخير كرونايي اجراي‌شان متوقف شده است، مي‌گويد: براي دو هفته تعطيلي، حمايتي 3 ميليوني در نظر گرفته‌اند، با اين همه بذل و بخشش چه كنيم؟! چگونه حساب كرده‌اند كه به اين رقم رسيده‌اند. حتي اگر فقط پول چاي و ليوان يكبار مصرف را كه ساده‌ترين وسيله پذيرايي در تمرين تئاتر است، در نظر مي‌گرفتند، بيش از اين مي‌شد، واويلا به ديگر موارد اجرا!
او ادامه مي‌دهد: مگر در تهرانِ قرمزِ كرونايي چند نمايش اجرا دارند كه حمايتي اين‌چنين اندك از آنها مي‌شود. بودجه تئاتر را صرف هيچ كرده‌اند! نه حمايتي، نه آموزشي و مديريتي كه پاسخگو نيست! اين كارگردان با اشاره به مشكلات متعددي كه براي اجراي يك اثر نمايشي در شرايط فعلي وجود دارد، مي‌افزايد: در وضعيت غريب امروز، اگر رسيدي به اين نقطه كه زنده ماندي و تلفات ندادي و حاضر شدي خطر كني و اجرا بروي؛ دولت هم حمايتي از اجرايت مي‌كند البته يك حمايت قطره‌چكاني!
دادگر در ادامه اين گپ و گفت درباره وظيفه هنرمندان در پرداخت به مطالبات اجتماعي و حقوق شهروندي توضيح مي‌دهد: ما نيز بايد مطالبات خود را داشته باشيم. منِ هنرمند، مطالباتي دارم كه هميشه خاموش مانده است. اين مدرس تئاتر با اشاره به كاركرد اجتماعي اثر هنري خاطرنشان مي‌كند: كار هنر، يادآوري است. اثر هنري كاري مي‌كند تا مخاطب چيزي را دوباره لمس كند و او را به هيجان و تفكر مي‌اندازد. كار ما اعتراض كردن نيست. ما زبان ميان مردم و حاكميت هستيم. در غير اين صورت قشري جداافتاده، بي‌خاصيت و سترون خواهيم شد. يك كاريكاتوريست با كشيدن كاريكاتوري از يكي از معضلات اجتماعي، كار خود را انجام مي‌دهد ولي كار تئاتر روي صحنه رخ مي‌دهد. كار تئاتر بيانيه دادن نيست، بلكه كار ما فشرده كردن مطالبات جمعي و ارايه آن به شكلي چند وجهي است.
دادگر با اشاره به تعطيلي مداوم تئاتر در مقطع كرونايي ادامه مي‌دهد: اين روزها صحنه از ما گرفته شده ولي مي‌توانيم ايده بدهيم. وقتي روي صحنه نباشيم، بايد فكر كنيم چگونه مي‌توانيم از صحنه ديگري بهره‌مند شويم. او، جدايي ميان رشته‌هاي گوناگون هنري را معضلي بزرگ مي‌داند و اضافه مي‌كند: بين تمام هنرها جدايي افتاده، به همين دليل بي‌تاثير شده‌ايم، زيرا هيچ گفت‌وگويي شكل نمي‌گيرد و بزرگ‌ترين ضربه را از نبود گفت‌وگو مي‌خوريم. ما به جاي گفت‌وگو، مدام مي‌خواهيم پاسخ بدهيم و به اين وسيله خود را مطرح كنيم و اين كار را با نابود كردن طرف مقابل انجام مي‌دهيم. در همين جشنواره فجر بسياري دوستان اپوزيسيون سكوت مي‌كنند چون منافعي دارند در صورتي كه در همين جشنواره هم گفت‌وگو غايب است.
دادگر در پاسخ به اين پرسش كه با اين وصف هنرمند در شرايط فعلي چه كاري مي‌تواند انجام دهد؟ توضيح مي‌دهد: كار بسيار سختي است زيرا در حال حاضر وضعيت اقتصادي ما را به نابودي مي‌كشاند. هنرمندي كه نتواند نيازهاي اوليه خود را تامين كند، يا منزوي مي‌شود يا دچار بخل. همچنانكه همين وضعيت در تيم‌هاي فوتبال‌مان هم مطرح است. الان هواداران دو تيم استقلال و پرسپوليس، سرگرم هيچ و پوچ هستند و كاري به كيفيت كار دو تيم ندارند و همان‌طور كه گفتم در نبود گفت‌وگو، دايم يكديگر را مي‌كوبيم.
او يادآوري مي‌كند: بنابراين در چنين شرايطي كار هنرمند بسيار سخت است و ممكن است به بيراهه برود. زماني گروه‌هاي هنري بر اجتماع تاثيرگذار بودند چون در گذشته مساله اقتصادي در بين نبود و از سوي ديگر جامعه از نظر ارتباطات بسيار ضعيف بود، دو روزنامه بيشتر نداشتيم. اما امروز زمانه‌اي است كه هر اتفاقي به سرعت پخش مي‌شود. در شرايط فعلي، مساله هنرمند آگاهي‌بخشي به جامعه نيست، چراكه او خود اين آگاهي را دارد بلكه كار ما، سرعت بخشيدن به اين آگاهي براي رسيدن به مقصد است. امروزه ديگر توضيح دادن كاربردي ندارد، بلكه موضوع اين است كه ما چگونه اين آگاهي را به صورت چند وجهي و در قالب يك كاتاليزور ارايه دهيم كه جامعه به درك درست‌تري از خودش برسد.


اين روزها صحنه از ما گرفته شده ولي مي‌توانيم ايده بدهيم. وقتي روي صحنه نباشيم، بايد فكر كنيم چگونه مي‌توانيم از صحنه ديگري بهره‌مند شويم. او، جدايي ميان رشته‌هاي گوناگون هنري را معضلي بزرگ مي‌داند و اضافه مي‌كند: بين تمام هنرها جدايي افتاده، به همين دليل بي‌تاثير شده‌ايم، زيرا هيچ گفت‌وگويي شكل نمي‌گيرد و بزرگ‌ترين ضربه را از نبود گفت‌وگو مي‌خوريم. ما به جاي گفت‌وگو، مدام مي‌خواهيم پاسخ بدهيم و به اين وسيله خود را مطرح كنيم و اين كار را با نابود كردن طرف مقابل انجام مي‌دهيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون