• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4990 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۱ مرداد

نگاهي به «از مردمك‌ها» مجموعه شعر فرزاد آبادي

نوستالژي مرگ

معصومه داوودآبادي

 

«از مردمك‌ها» (نشر سيب سرخ) روايت مرگ و زندگي است. زندگي‌اي كه در بستر جنگ به مرگ‌هاي متفاوت تن مي‌دهد و راوي از عناصر مختلف جاري در جنگ به انتخاب مرگ‌هاي مختلف مي‌رسد. «دوستان نزديك من/ هميشه از راه دور مي‌‌آيند/ نگران نباشيد خوشبينم/ و مرگ/ همان قراري ست كه به تاخير مي‌افتد...» يا  «پسرم تو آزاد بودي هميشه انتخاب كني/ مرگ با قرص اشتباهي/ مرگ با موتور اشتباهي/ مرگ با دست دوست اشتباهي...»
المان‌ها و عناصر و تصاوير در اين مجموعه شعر، تقريبا هميشه از سه گروه واژه تبعيت مي‌كنند.
الف: جنگ و نتيجه طبيعي آن مرگ
ب: شهرنشيني و مدنيت
ج: بوم‌گرايي
اين سه عنصر در دل هم اتفاق مي‌افتند و شعرها را به سوي نوعي نوستالژي و اعتراض مي‌كشانند و گاه سطرهايي ضد جنگ مي‌آفرينند. نمونه بارز آن شعر «دبستان» است: 
«پس از جنگي/ به جنگي ديگر مي‌رفتيم/ مدرسه شهيد كوهي/ مدرسه شهيد قشقايي/به همه شهدا مدرسه نمي‌رسيد...»
و «نيمي از ما خلبان/ نيمي دكتر/ نيمي كلاس را بمباران مي‌كردند/ نيمي پانسمان/ اما پشت نيمكت‌ها/ اين زخم بود كه بزرگ مي‌شد»
يا  «كلاس‌ها خالي ست/ ملوانان جوان/ رفته‌اند در مراسم خاكسپاري آبها شركت كنند...» و در پايان شعر مخاطب را با اين پرسش روبه‌رو مي‌كند: «راستي گفتم كه جنگ بود؟» تو گويي جنگ يك پديده عادي است و عنصري جداناشدني از اين جغرافيا كه در تمام شعر جرياني معمولي دارد. 
«با طناب بالاتر مي‌رود اين گردن/ با طناب، انتظار به انتها مي‌رسد...»  يا «تنها مرگ نيست كه خيره مي‌شود به رفتار اين زندگي...»
بوم‌گرايي و مدنيت دو عنصر ديگري هستند كه در كتاب حضور دارند. از آنجا كه فرزاد آبادي اهل جنوب است و شعر حاصل زيست شاعر در اين كتاب نيز هر از گاهي به جنوب و نشانه‌هاي آن اشاره دارد: «در حفره‌هاي بزرگ ديوار مدرسه/ آينده بوي گريزپايي داشت/ بوي بنزيني كه شب گذشته/ ما را دور دله‌ها جمع كرده بود و گرم...»  يا  «بندر ماهشهر/ كمرش را گذاشته بود زير پاي اسب/ تا بلندتر بپرد از ديوار...»
و «اي شركت نفتِ بنزينِ گازوييلِ...»
و نمونه‌هايي از مدنيت: «به ياري ما مي‌آيند/ روزي گاوها/ از روي جعبه شير/ روزي ميمون‌ها/ از روي پاكت چيپس...»
و «بر ما ببخشاييد/ كه ترك ميدان‌ها دشوار است/ آنها كارمندان اداره‌جات حتي/ آنها كه باقي مانده روز را/ در صف‌هاي كش‌آمده تا خانه آتش مي‌زنند/ ... يادم رفت بگويم/ اسب‌هاي استخدام شهر بازي‌ها/ آنها با ميله‌هايي كه از شكم فرو رفته‌اند تا سقف‌ها...»
و در تمام اين سطرها شاعر به رنج آدمي در ساحت‌هاي گوناگون اشاره دارد. زبان به عنوان اصلي‌ترين مولفه و وجه افتراق متون از يكديگر موضوعي اساسي است. از ويژگي‌هاي زباني «از مردمك‌ها» يكي تكرار واژه‌هاست. موضوع مهم آن است كه آيا شاعر با اين تكرارها به نفع شعر خود سود جسته است يا خير. همان‌گونه كه مي‌دانيم تكرار يك واژه يا حرف در شعر چند استراتژي را در پي دارد. 1- كمك به موسيقي شعر؛ 2- تاكيد و 3- برداشت‎‌هاي مختلف از يك واژه. مثلا: 
«چشم‌ها تار/ چراغ‌ها تار/ جدول‌ها تار/ كتف‌ها تار/ روزگار/ از عكس‌هاي ما/ تلاش چند دست و پا مانده است...»
يا «در تقويمي به اين كوتاهي/ تجربه چاه به چه كار مي‌آيد/ به چه كار/ خيره شدن به دود به چه كار...»
نگارنده معتقد است اين تكرارها گاه به نفع شعر عمل كرده و خاصيتي ديناميك به آن داده است و گاه نتوانسته از اين مسووليت سربلند بيرون بيايد. نكته ديگر شلوغي و ترافيك شعرها به واسطه تصاوير يا گفتار شاعرانه است. در بعضي شعرها با رگبار انواع واژه روبه‌روييم كه متن را گاه به سمت شلختگي برده؛ در حالي كه مي‌توانست با رعايت اقتصاد كلمه ساختار منسجم‌تري را خلق كند. با همه اين تفاسير، فرزاد آبادي شاعري است جزيي‌نگر كه با نوستالژي مرگ، مخاطب را به زندگي وادار مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون