• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5014 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۰ شهريور

آيا زندگي به سبك كارتن‌خوابي روالي عادي است؟

فريدون مجلسي

آيا كارتن‌خوابي روالي عادي يا سبكي از زندگي است؟ وقتي چنين پديده‌اي در جامعه‌اي وجود و رواج دارد پس خارج از روال هم نيست. بد و ناهنجار و براي جامعه زشت است؟ اما هست! با انكارش كار درست نمي‌شود. انكار رييس‌جمهور اسبق را در مصاحبه مطبوعاتي در امريكا به ياد داريم كه وجود نوعي گرايش نامتعارف فردي را در ايران انكار كرد و گفت اين چيزها مساله شما غربي‌‌هاست و با پوزخند مواجه شد. قديمي‌ترين حرفه بدخيم اجتماعي با سوزاندن محله و انكار از ميان نرفت، با افزايش دلايل پديدآورنده افزايش هم يافت و از حالت تمركز كنترل شده به صورت پراكنده و بي‌پروا درآمد. پس مساله هست. اين مساله با كارتن‌خوابي به خصوص كارتن‌خوابي زنان بي‌ارتباط هم نيست. اما چرا اين روال در ايران اين‌طور رايج شده و از ديدگاهي مدعي مديريت شهر روال عادي تلقي مي‌شود؟ آيا لياقت‌شان همين است و چشم‌شان كور؟ يا لياقت آنهايي كه چنين روالي را موجب شدند و زمينه‌سازش بودند، لياقت‌شان در اين حد است. 
در سواحل جنوبي خليج‌فارس زندگي شِبه كارتن‌خوابي روالي متعارف و طبيعي بوده است. نامش كارتن‌خوابي نبود، زيرا كارتن نداشتند، اما روي رمل نرم بيابان گرم و زير سقف آسمان پرستاره خوابيدن و راه شيري را پيمودن عيب نبود و مشكلي نداشت. بزي را مي‌‌چراندند و نخلي بود و خرمايي و شتراني و شيري و گاهي قتالي و دستبردي به يك كشتي يا به قبيله مجاور. شب كه مي‌شد و خسته كه مي‌شدند، زيراندازي بود يا اگر هم نبود باكي نبود، رمل نرم بود و همانجا سر بر بالش ماسه مي‌‌گذاشتند و مي‌‌خفتند. اين روال عادي بود. امروز نيست. نفتي پيدا شد. فقيرترين سرزمين‌‌هاي جهان، نفت و آبي زير جلدشان رفت و خانه‌اي و بستري و ماشيني خريدند و شهرهاي‌شان مدرن و جهاني شد. دست‌‌ها را از آن شيوه شستند، كارد و چنگالي به دست گرفتند و طوري ديگر خوردند! و در بستر نرم خود طوري ديگر خفتند. 
عربستان و كويت و بحرين و قطر و امارات متحده عربي و مسقط و عمان، از فقر و فلاك به درآمدند و ثروتمندترين كشورهاي جهان با مرفه‌ترين مردمان شدند. بستر رمل را به كارگران بيگانه سپردند تا براي‌شان شهر بسازند و شهرهاي‌شان چشم‌هاي جهانيان را به خود خيره كند. آب دريا را شيرين كردند، باغ و بستان ساختند. كشاورزي در زير سقف با استفاده از بازيافت آب فاضلاب شهر راه انداختند و در زير همان سقف‌‌ها در درياچه‌اي با گسترش چندين هكتار، در آبي با مشخصات درياي خزر ماهي خاويار پرورش دادند. آنهايي كه خاويار نديده بودند و خوابش را هم نمي‌ديدند صادر‌كننده عمده آن شدند. دانشگاه‌هاي خوب ساختند و صنايع بزرگ پديد آوردند. درآمد توريسم‌شان از نفت ديگران هم بيشتر شد. مي‌‌دانيد، كشور نفتي كشوري است كه متكي به فروض نفت باشد و راه نفسش نفت باشد، اگر آن راه بسته شود خفه خواهد شد. اما وقتي روي غلتك توسعه افتاد، وقتي معني مدنيت را فهميد، وقتي جوانان بدوي در دانشگاه‌ها تحصيل كردند و مدير شدند، وقتي بيمارستان‌‌هاي خوب راه‌اندازي و پزشكان حاذق مشغول شدند، وقتي صنايع راه‌اندازي و صدها هزار نفر از اهل محل و با وام‌گيري كارگران خارجي به كار و توليد ثروت مشغول شدند، از سهم و نقش انحصاري نفت كاسته مي‌شود. وقتي درآمدهاي كشوري سالانه از هزار ميليارد دلار گذشت، آن‌وقت يك درآمد مناسب صد ميليون دلاري نفت فقط ذخيره و پشت‌گرمي خوبي تلقي مي‌شود. در چنين جامعه‌اي كارتن‌خوابي وجود ندارد. جامعه حتي جور نالايقان كارگريز را هم مي‌‌كشد كه سرپناه و غذايي داشته باشند و با احساس ايمني به بيكارگي خود ادامه دهند. همچنان كه براي مجانين و از كار افتادگان بي‌كس و كار نيز امكان زيست در خورشأن‌شان فراهم مي‌كند. در مديريت شهري اين‌گونه كشورها مديران فرهيخته شهري اصلا به كارتن‌خوابي نمي‌‌انديشند تا چه رسد به اينكه آن را سبك و روال زندگي تلقي كنند. تركيه كه نفت هم ندارد از درآمدي معادل يك‌سوم ايران به درآمدي سه‌برابر ايران ارتقا يافته است. در توسعه اقتصادي همه مردم كشور فرصت و نقش داشته‌اند. مغزها و ثروت‌‌ها از سوي تركان مهاجر به كشورشان سرازير است و آنها در تركيه خانه اول و دوم خودشان را مي‌‌خرند. نيازي هم به ابتياع تابعيت بيگانه ندارند.  چه چيزي موجب مي‌شود زندگي كارتن‌خوابي روالي و سبكي از زندگي تلقي شود، در كشوري كه در اين منطقه از منابع و ثروت‌‌هاي طبيعي بيشتر از همه برخوردار است؟ عقب مانده از كشورهايي كه كارتن‌خوابي در زير سقف آسمان براي‌شان روال طبيعي بود! چرا ما اين‌گونه هستيم؟ چرا ديگران را مسوول غارت خودمان مي‌‌دانيم. مگر دكل نفت ما را آنان ربودند. اگر سازمان كتاب ركوردهاي گينِس مي‌‌دانست، جايزه دزدي بزرگ‌ترين ساخته بشري را به مبتكران آن مي‌‌داد! 
خانم عزيز، مشكل ايران بايد كمبود نيروي كار و الزام به پذيرش كارگران و متخصصان خارجي براي رفع نيازهاي توسعه صنعتي باشد. بايد جلب مغزها و سرمايه‌هاي ايراني و غيرايراني باشد. فقر و فلاكت و كارتن‌خوابي و مفاسد بدتر نبايد روال زندگي مردم ما باشد. اينها دختران و خواهران و برادران خودتان هستند. سزاوار تحقير نيستند. چرا به فكر حل مسائل خودمان نباشيم؟ بهتر است سياست‌ها و شيوه‌هاي مديريت كارتن‌خواب‌پرور اصلاح شود. با ثروت مردن براي‌شان صنعت و اشتغال و رفاه فراهم كنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون