• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5035 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۴ مهر

پيچيدگي‌هاي فني و راهبردي احياي برجام

جهانبخش ايزدي

تا به امروز شاهديم كه همه طرف‌هاي باقيمانده در برجام، يعني ايران و 1+4 در كنار ايالات متحده امريكا كه به صورت يك‌جانبه و غيرقانوني از برجام خارج شده‌اند، به شكل اعلاني و در موضع‌گيري‌هاي رسمي به احياي برجام به همان شكلي كه نوشته‌ شده است، اذعان كرده‌اند، اما براي مذاكراتي كه گفته‌ مي‌شود قرار است چند هفته ديگر از سر گرفته شود، همچنان پيچيدگي‌هاي فني و راهبردي جدي بر سر راه وجود دارد. در ادامه به ۸ چالش عمده در اين مسير اشاره مي‌شود. 
نخستين چالش احتمال قرار گرفتن روسيه و چين در كنار غرب، در مورد برخي خواسته‌ها و مطالبات مذاكراتي است. اظهارنظر اخير ميخاييل اوليانف، نماينده روسيه در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي كه به طرف ايراني تاكيد مي‌كند كه مذاكرات تيم جديد مذاكره‌كننده ايراني بايد دقيقا از همانجايي آغاز مذاكرات را آغاز كنند كه مذاكرات در پايان بهار سال جاري متوقف شده ‌بود، نشان از همراهي مسكو با كشورهاي غربي طرف مذاكره است. اين اظهارنظر پيامي به ايران بود. مضمون پيام به اين معناست كه «ما كه دست‌كم به صورت نمادين هم شده با ايران در نظام بين‌الملل و مذاكرات هسته‌اي همراهي مي‌كنيم، توقع نداريم كه ايران پاي ميز مذاكره بيايد و بگويد حالا كه من تعداد سانتريفيوژهايم را افزايش داده‌ام، سطح غني‌سازي را بالا برده‌ام و ذخاير اورانيوم غني ‌شده‌ام را افزايش داده‌ام، اهرم‌هاي فشار بيشتري دارم و خيلي از محدوديت‌هاي پيشين برجامي را ديگر قبول ندارم.»
چالش دوم اين است كه بخش‌هايي از برجام يا به نتيجه رسيده يا در حال به نتيجه رسيدن است. بحثي كه در امريكا از آن با عنوان Sunset Clause يا بندهاي داراي تاريخ انقضا ياد مي‌شود. اگر برجام قرار باشد در سال ششم از امضايش به همان شكل اجرا شود، ديگر چيزي از محدوديت‌هايي كه طرف مقابل مي‌خواست در مقابل ايران قرار دهد باقي نمانده است، آنچه هم باقي مانده بين دو تا چهار سال ديگر، منقضي مي‌شود و به پايان مي‌رسد. اين تفكر كه بايد تكليف بندهاي داراي تاريخ انقضا يا
 Sunset Clause روشن شود، در كانتكست و پس‌زمينه مذاكرات امريكايي‌ها وجود دارد، به همين دليل است كه آنها از عبارت
 Longer Agreement استفاده مي‌كنند، يعني اينكه اگر بتوانند، مدت زمان اجراي برخي از اين بندها را طولاني‌تر كنند، قطعا ذكر اين نكته به معناي منطقي يا درست بودن اين خواسته از طرف امريكايي‌ها نيست، به هر تقدير خروج خود امريكايي‌ها از برجام عامل به وجود آمدن اين شكاف زماني در اجراي برخي محدوديت‌ها شده است و به شكل طبيعي خواسته آنها براي تغيير برجام، قاعدتا پذيرفتني نيست.
چالش سوم بحث گذشته هسته‌اي ايران يا پرونده موسوم به «ابعاد احتمالي نظامي (PMD) » است. هر چند اين پرونده در آستانه اعلام توافق هسته‌اي در شوراي حكام انرژي اتمي بسته شد، اما گروهي از دشمنان ايران همچنان تلاش دارند با مطرح كردن برخي ابهام‌ها يا سوالات، آن را به عنوان مانعي در برابر عادي‌سازي پرونده هسته‌اي ايران در آژانس دوباره مطرح كنند. خود برجام عمدتا ناظر به تكاليف و تعهدات مرتبط به حال و آينده برنامه هسته‌اي ايران است و با گذشته چندان سر و كاري ندارد. اينكه در گزارش‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به عنوان يك نهاد تخصصي و تاثيرگذار ذكر مي‌شود كه ايران در رابطه با برخي سوالات مرتبط با گذشته با ما همكاري نمي‌كند، به يك چالش در مقابل احياي برجام تبديل مي‌شود. 
ضروري است ايران براي بازگشت همه طرف‌ها به برجام تكليف اين سوالات باقيمانده را روشن كند، چراكه طرف‌هاي مقابل براي ايفاي تعهدات برجامي، قطعا گزارش آژانس و ميزان همكاري ايران با اين نهاد بين‌المللي را به عنوان سند معتبر قبول مي‌كنند. موضوع سوالات باقيمانده پادماني آژانس هم تنش‌زاست و هم مي‌تواند به چالشي در مقابل احياي برجام بدل شود. از آنجا كه برنامه هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران، برنامه‌اي صلح‌آميز است و ايران چيزي براي پنهان كردن ندارد، قطعا پاسخ دادن به اين سوالات كار سختي براي ايران نيست، اما مسائل ايجاد شده از سوي امريكا براي برجام باعث شده است كه ايران نسبت به همكاري بيشتر با آژانس چندان تمايلي نشان ندهد. اگر طرف‌هاي ديگر برجام و امريكا آمادگي بازگشت به تعهدات را داشته ‌باشند، قطعا پاسخ به سوالات باقيمانده مي‌تواند تسهيل‌كننده اجراي تعهدات همه طرف‌ها باشد.
چالش چهارم، مباحث مرتبط با نظارت‌هاي فراپادماني است. درست است كه ايران اعلام مي‌كند اگر طرف‌هاي مقابل به همه تعهدات‌شان بازگردند، ما هم به اين دست نظارت‌ها مجددا مجوز خواهيم داد، اما در اين فاصله، به ويژه از بهمن ماه سال گذشته تاكنون، ابهاماتي در اين زمينه ايجاد شده است. ايران تاكنون براي اينكه از صدور قطعنامه‌اي عليه ايران در شوراي حكام آژانس پيشگيري كند، تفاهمي با آژانس داشت كه ابعاد آن پيچيده و ممكن است بخشي از آن محرمانه مانده باشد و علني نشده‌ باشد. فرآيند بازگشت ايران به تعهدات برجامي، شامل احياي نظارت‌هاي فراپادماني از جمله به شمول نظارت‌هاي مرتبط با پروتكل الحاقي و محدوديت‌هاي تعريف شده در برجام و البته بازبيني دوربين‌هاي نظارتي در بازه شكاف زماني از بهمن ماه پارسال تا زمان از سرگيري همكاري‌هاي فراپادماني است.
چالش پنجم، مطالبات حداكثري و مواضع اعلاني است. طرف‌هاي غربي اصرار دارند كه مذاكرات دامنه‌دارتر با ايران داشته ‌باشند و احياي برجام را منوط به مذاكرات درخصوص مسائل مرتبط با تروريسم، حقوق بشر، مسائل منطقه‌اي و برنامه دفاعي موشكي ايران كنند. اين موضع‌گيري‌هاي اعلاني، همگي غيرممكن و غيرقابل پذيرش هستند، اما همچنان به عنوان چالش در مقابل مذاكرات حضور دارند. جمهوري اسلامي ايران هم مطالباتي مانند لغو تمامي تحريم‌هاي امريكا عليه ايران، توبه واشنگتن، پيشقدم شدن امريكا در اجراي تعهدات و طي مراحل راستي‌آزمايي از سوي ايران و بعد اقدام ايران به اجراي تعهدات، بخشي از مواضع اعلاني حداكثري هستند كه قرار است در پايان پاي ميز مذاكره به يك توازن با طرف مقابل برسد. يكي از اين مواضع اعلاني، موضع منطقي و صحيح ايران است كه خواستار تضمين براي اين است كه يا امريكا ديگر از برجام خارج نشود يا اينكه در صورت خروج طرف مقابل، ايران متضرر نشود يا ضررهاي ايران از طريق فرآيندي مشخص جبران شود. اين خواسته منطقي است اما ممكن نيست، چراكه رييس‌جمهور امريكا از اين قدرت برخوردار نيست كه چنين تعهدي بدهد. به علاوه آنها معتقدند كه ايران هم تضميني نداده است كه هيچ‌گاه از برجام خارج نشود. روشن است كه امريكايي‌ها براساس شواهد ميداني توانايي تصويب برجام را در كنگره اين كشور ندارند. به علاوه بايد به اظهارنظر اخير آنتوني بلينكن، وزير خارجه ايالات متحده امريكا اشاره كرد كه گفته است: «در نظام‌هاي دموكراتيك، دست رهبران منتخب آينده را نمي‌بندند.» اين اظهارنظر به اعتقاد من يك اظهارنظر كليدي و جديد است و دست‌كم از لحاظ توليد ادبيات ديپلماتيك يك نقطه عطف در فرآيند سياسي برجام محسوب مي‌شود. 
چالش ششم مربوط به تحولات داخلي در ايران است. جناحي كه امروز در ايران صاحب قدرت اجرايي است، مخالفان برجام هستند. اينكه چنين موضعي تا چه اندازه درست يا غلط بود، اساسا مورد نظر من نيست، مساله اين است كه در هر صورت اين جناح، مخالف برجام بود و از اين توافق انتقاد مي‌كرد. دستگاه سياست خارجي كشور امروز دراختيار كساني است كه تلقي‌شان از برجام اين بود كه خيلي چيزها را در اين توافق داديم و چيزي دريافت نكرديم يا دست‌كم در عمل چيزي به دست نياورديم و منافعي براي كشور نداشت. امروز قانون مصوب مجلس دراختيار دارند كه همه تحريم‌هاي عليه ايران بايد برداشته ‌و در غير اين صورت همكاري‌هاي فراپادماني با آژانس تحت عنوان برجام و اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي براساس برجام، متوقف شود. اگر قرار باشد كه مخالفان و منتقدان پيشين برجام، امروز همان توافق را بپذيرند، پس تكليف ادبياتي كه در عرض 6 سال گذشته به كار برده‌اند چه خواهد شد؟ تيم جديدي كه در حال شكل‌گيري است با تيم قبلي تفاوت‌هاي زيادي دارند و موضع سرسخت‌تري در مورد مسائل هسته‌اي دارند. بخشي از اين سرسختي هم به موضع حاميان و راي‌دهندگان به اين جناح برمي‌گردد و انتظارات و توقعاتي كه از آنها وجود دارد. رويكردهاي راهبردي دولت سيزدهم از جمله نگاه به شرق و تضاد با غرب، خودش چالشي در مقابل احياي برجام است. البته طرف مقابل معتقد است كه تيم مذاكره‌كننده هر كسي و از هر جناحي باشد، نهايتا بازوي اجرايي حاكميت است و راهبرد نظام را دنبال مي‌كند كه ممكن است تغيير كرده يا نكرده باشد. بايد توجه داشت كه بخشي از اين سرسختي‌ها و ظاهرسازي‌ها، مي‌تواند در تكنيك مذاكره اثرگذار باشد و كمك كند كه يك طرف امتيازهاي بهتري بگيرد يا امتيازهاي كمتري بدهد. نبايد فراموش كرد كه به هر تقدير و با هر نوع رويكردي، دولت هم علاقه‌مند است كه سايه تحريم‌ها از سر كشور برداشته‌ شود تا بتواند گشايشي براي جامعه ايجاد شود كه به ‌شدت به لحاظ معيشتي و اجتماعي تحت تاثير تحريم‌ها قرار گرفته است. 
چالش هفتم به نظر من بازيگري طرف‌هاي باقيمانده در برجام است. به عنوان مثال اين حجم از اظهارنظر كه از سوي روس‌ها در مورد برجام و برنامه هسته‌اي ايران منتشر مي‌شود، بازيگري سالم و باورپذيري نيست. مگر نمايندگي يا سخنگويي برنامه هسته‌اي ايران دراختيار روسيه قرار گرفته است؟ گاهي اوقات از اين اظهارنظرها اين‌گونه برداشت مي‌شود كه مساله استفاده از ايران به عنوان كارت بازي، همچنان براي كشورهايي مانند چين و روسيه، موضوعيت دارد. تيم سياست خارجي ما بايد به دقت اين تحولات، موضع‌گيري‌ها و اقدامات را رصد كند تا روشن باشد كه چه كشورهايي واقعا خواهان از سرگيري اجراي برجام هستند و كدام كشورها خواهان استمرار بن‌بست‌ها و كش آمدن مسائل هستند.
نهايتا چالش هشتم جزييات مذاكرات است. هر چند هنوز به آنجا نرسيده‌ايم كه مذاكرات از سر گرفته ‌شود، اما به محض ازسرگيري مذاكرات، مسائلي مانند اينكه فرآيند بازگشت امريكا به برجام چگونه باشد، چه كسي پيشقدم شود يا چه تضميني وجود داشته ‌باشد، چه تبعاتي براي نقض عهد وجود دارد. همه اين جزييات چالش‌هاي مقابل مذاكره‌كنندگان خواهند بود.
به اعتقاد من يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي مربوط به جزييات فرآيند احياي برجام، اين است كه تضمين‌هايي ارايه شود كه در صورت برداشته ‌شدن تحريم‌ها شرايطي ايجاد شود كه ايران عملا از مزاياي آن برخوردار شود. در يكي، دو سالي كه در دوره اول شاهد اجراي بخشي از تعهدات امريكا در برجام بوديم، عملا تعدادي از شركت‌ها و سرمايه‌گذاران خارجي به دليل نگراني‌هايي كه از موقتي بودن يا غيررسمي بودن اين توافقنامه داشتند، حاضر به سرمايه‌گذاري و ورود به بازار ايران نبودند. به نظر من بايد شرايطي فراهم شود كه در صورت برداشته ‌شدن تحريم‌ها، ريسك سرمايه‌گذاري در ايران به حداقل برسد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون