• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5041 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۲ مهر

خانه كردن در زمين ديگران

علي وراميني

اين بيت از مولانا كه مي‌گويد: «در زمين مردمان خانه مكن/ كار خود كن كار بيگانه مكن» به‌ نظر شباهت يا حتي پيوند زيادي با جمله معروف سقراط دارد؛ زندگي نسنجيده ارزش زندگي كردن ندارد. اگر كل نظام آموزشي و تربيتي بر حول اين دو آموزه باشد احتمالا آدم‌هاي بيشتري خود را كام‌يافته در دنيا مي‌بينند.
براي رسيدن به حكمت و عمل اين دو آموزه سال‌ها ذهن بايد آماده شود. اينكه چطور بتوانيم به ميل واقعي خود دست پيدا كنيم. چطور ميل ديگري‌اي كه به ما القا مي‎شود ميل خودمان است، از ميل واقعي خود تشخيص دهيم، چطور بتوانيم بفهميم كه بهترين مسير با توجه به سنخ رواني‌اي كه داريم براي ما كدام است. اينكه برمبناي كدامين هنجار و اصول زندگي كنيم و اساسا مبناي انتخاب مسير در زندگي چگونه باشد، همه اينها چيزي نيست كه با نصيحت يك پير  يا به سبك جديد، در سخنراني‌هاي «تِد» بتوان به كنه آن رسيد و از لحظه بعدش آن را در زندگي عملي كنيم. به همين دليل است كه نظام آموزشي و تربيتي‌اي بايد كه ‌چنين چيزي را اصل خود قرار دهد و براي هر نسل بهتر از نسل گذشته بتواند روش‌هايي را به كار گيرد كه انسان‌ها در اين مسير گام بردارند.
شوربختانه نظام آموزش ‌و پرورشي كه ما در آن رشد كرديم، از خانواده تا دانشگاه و بعدتر ساختارهاي اجتماعي كاملا خلاف اين بوده است. مادران و پدران ما هم همين‌طور بوده‌اند، از ديگر جاها نمي‌توانم سخني بگويم كه هر نظام شيوه خودش را دارد و تجربه هيچ‌كدام را جز شنيدن و بعضا از دور ديدن نداشته‌ام، اما به نظر نمي‌رسد كه كل ساختار فعلي، انسان مطلوب؛ آدمي را كه عنصر كارآمد براي اين ساختار باشد، فردي بداند كه به تعبير مصطفي ملكيان، مي‌خواهد دكان خودش را داشته باشد و نه كسي كه بخشي از سوپرماركت زنجيره‌اي ديگري است.
به كار نبستن اين دو آموزه در زندگي، اينكه هميشه ميل‌ها و خواسته‌ها و حتي نيازهاي القاشده را نياز حقيقي خود دانسته‌ايم، يكي از دلايلي است كه عمده ما آدميان هميشه از جايي كه هستيم ناراضي‌ايم. حتي اصرار داريم كسي هم كه به اين مسير نرفته به‌ قول‌ معروف به راهش بياوريم و وادارش كنيم كه همان كليشه‌هاي مسلط را بپذيرد.
اين طرز تفكر مثل هر چيز ديگري سويه مبتذل هم البته دارد. سويه مبتذل به اين معنا كه ضد خودش به‌ جاي خود واقعي‌اش القاشده. نگاه كنيد به سخنراني‌هاي انگيزشي يا روانشناسي‌هاي مثبت‌گرا كه در اينستاگرام باب شده است. آدم‌هايي كه عربده‌كشان مي‌گويند تو مي‌تواني و بهترين خودت باش و از اين ‌دست تعابير. يا به خودخواهي شريف اشاره مي‌كنند و اينكه خودت را بيشتر از هركس ديگري دوست داشته باش. مراد اينها نيست، مراد از سخن مولانا و گزاره سقراط اين است كه آدمي هر لحظه زندگي‌اش بايد ببيند كه در خدمت چه چيزي است؟ آيا به اوقاتي كه سپري مي‌كند فكر كرده است؟ آيا در مسير هدف يا حتي بي‌هدفي كه خواست و ميل واقعي خودش بوده در حركت است؟ اگر همين لحظه بميرد خودش را ناكام مي‌داند؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها