• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5045 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۰ مهر

نقد و بررسي فيلم «Free Guy» به كارگرداني «Shawn Levy 2021»

حلاوت جهان‌شمول مجازي

رضا بهكام

بي‌شك عصر حاضر تلفيقي از واقعيت بيروني و فضاي مجازي حاصل از عصر ارتباطاتي‌ است كه رويكرد اصلي آن فناوري اطلاعات در امتداد زندگي تكنولوژي‌زده امروزي  است.
اگرچه «Free Guy» يا «مرد آزاد» در نگاه اول فيلمي سرگرم‌كننده از جهاني فانتزي به نظر مي‌آيد اما با ورود به آن و هوك (ضربه) قوي فيلمنامه‌نويس در موضوعات مسلسل‌وار پيرنگ بيروني مخاطب را به سرعت وارد جهان فانتزي و سه‌بعدي خود مي‌كند. جهان سه‌بعدي كه خود سوژه جهان دوبعدي اين روزهاي رسانه‌هاي اجتماعي استوار بر پلتفرم‌هاي تلفن همراه، انواع كنسول بازي‌هاي ويديويي، كجت‌ها و «Pc»ها هستند.
زوج  نويسندگان فيلمنامه به اندازه كافي اغوا‌كننده نشان مي‌دهد، تركيب «Zak Penn» كهنه‌كار كه او را با فيلم‌هاي مهمي چون «هالك شگفت‌انگيز» 2008 و «مردان ايكس1و2» 2003 و 2006 به ياد مي‌آوريم در كنار «Matt Lieberman» كه با «تاريخچه كريسمس1و2» 2021-2018 و «خانواده آدامز» 2019 به شهرت رسيد مي‌تواند نويد يك داستان سراسر مهيج را به ارمغان آورد. «ليبرمن» كه از اعضاي شركت استعداديابي دپارتمان « Creative Artists Agency» در كاليفرنيا است، پيش‌تر به عنوان دستيار نويسنده در والت‌ديزني فعاليت مي‌كرده اما با رشدي سريع به داستان‌سرا و فيلمنامه‌نويسي در فضاهاي پويانمايي سه‌بُعدي و فانتزي تبديل مي‌شود و از سويي «زك پِن» سناريست امريكايي نيز كه تبحر خاصي در خلق «Super Hero» ابرقهرمانان انسان‌نما دارد، مي‌توانند با گواه گرفتن ايده بازي ويديويي «شهر آزاد» با نسبت ابژه‌هاي ميداني فيلم و توسعه كاراكترهاي بازي با توجه به آنچه از قلم و تصويرگري نويسندگانش بر مي‌آيد به تناسبي مهم در قامت فيلمي دست يابيم كه پشت لنز تصويربرداري آن كارگردان خوش‌ذوق كانادايي قرار دارد كه با تزريق به اندازه جلوه‌هاي ويژه بصري و ميداني و تدوين متناظر به نسبت ريتم توليد شده در اثر، «مرد آزاد» را فراتر از يك فيلم سرگرم‌كننده برده و براساس فلسفه بروز ديجيتال و توسعه روزافزون آن در زندگي روزمره انسان معاصر آن را به نسلي نويي بسط مي‌دهد كه همواره سيطره جهان دوبعدي و زندگي اِسكرُولي، آنها را به نماد انساني سطحي، پرسرعت و كم‌تحرك در تمدّن بشري امروز صُلب كرده است.
«NPC»ها يا «Non Player Character» به واقع كدهاي نوشته‌شده بازيگراني در صحنه بازي‌هاي ويديويي به شمار مي‌روند كه به اصطلاح پُركننده پس‌زمينه صحنه‌هاي بازي هستند، همين ايده خام مي‌تواند ايفاگر ايده اصلي فيلم شود اتفاقي كه نويسندگان پلات نهايت استفاده را از آن برده‌اند تا با بهره‌مندي از ايده موازي هوش مصنوعي در ربات‌هاي هوشمند امروزي آن را گسترش دهند. خرده‌پيرنگ دعواي حقوقي «ميلي راسك» اسكريپت‌نويس بازي‌هاي رايانه‌اي با «آنتوان» مالك كمپاني «سونامي» از يك سو و در مقابل نقش دادن به «NPC»هايي چون «مرد آبي‌پوش» كارمند و «بادي» نگهبان بانك حين سرقت از بانك به تصادفي آشكار در نقطه عطف اول فيلم بدل مي‌شود تا جهان واقعي به دنياي مجازي ورود كند و سيطره فضاي مجازي در بستر روزمرّگي با جست‌وجوي عشقي فانتزي به تحولي بر كل اثر سايه اندازد. «رايان رينولدز» كه تجربه بازي در سري «مردان ايكس» را دارد و در فيلم‌هاي ابرقهرماني چون «دِدپُول» خوش درخشيده اينك با برآيندي از تجربه‌هاي پيشين گام به پروژه جديد كمپاني قرن بيستم گذاشته تا با دو نقش اصلي «Guy» و مكمل «Dude» به تحولي از نقش‌آفريني‌هاي خود دست يابد. نقش اصلي‌اش كه بر پايه قهرماني انساني بنا شده و نقش مكملي كه برگرفته از ابرقهرماني خلق شده در جهان بازي‌هاي رايانه‌اي است، تقابل دو نقش در پرده آخر فيلم به نمادي از عناصر بصري نويسندگانش چون شخصيت‌هاي «هالك» و «ددپول» مي‌انجامد، ضد قهرماناني كه ارجاعات ميزانسني را دامن مي‌زنند تا بيش از پيش پاي «مارول كاميكس» و استريپ كميك‌هايش وسط كشيده شود. 
پروتاگونيست مجازي روايت «گاي» در برابر آنتاگونيست قصه بيروني «آنتوان» قد علم مي‌كند. «Taika Waititi» در نقش «آنتوان» با حركات بداهه در بيان و رفتارش مخاطب فيلم را يك گام به پروتاگونيست‌هاي مجازي قصه، «گاي» و «مُولُوتف» كه در مرز مشترك واقعيت و توهم در تردد هستند نزديك‌تر مي‌كند. جهان هرمسي كه مانند كش آمدن بازي يويو هر دو كاراكتر مذكور را گاه به بيرون جهان روايت پرتاب و گاه به عمق فانتزي برتابيده از آن غرق فرو  مي‌كشد.
موسيقي متن فيلم با هدايت موسيقيدان پركار كانادايي «كريستف بِك» كه موسيقي انيميشن‌هاي سري «Frozen» را در پرونده خود دارد نيز شايان ذكر است، به غايت او در اين اثر متدولوژي خلق موسيقي بازي‌هاي ويديويي را در دستور كار خود قرار داده است تا مخاطب در تعامل با شخصيت‌ها، خود را در مقاطعي از صحنه‌هاي پركشش در بطن اثر حس كند. قدر مسلم در امتداد اين كش‌وقوس شنوايي نمي‌توان از جلوه‌هاي ويژه بصري و ميداني آن نام نبرد، تكنيك‌هاي بصري «VFX» كه واقع‌گرايي فيلم را به جهان بازي‌هاي رايانه‌اي آنلاين متصل مي‌كند.
سايد افكت‌هايي نظير اتفاقات درون بازي ويديويي آنلاين «شهر آزاد» نظير توانبخشي، كسب امتياز و پول و ارتقاي سطح بازي براي قهرمان فيلم سويه‌هاي سوداي مالي ديجيتال در دنياي واقعي امروزي و تحقق روياهاي شيرين فرديت در جامعه تكنولوژي‌زده را تقويت و انسان معاصر را بار ديگر به انسان مصرفي اسير چنگال مدرنيته محاط مي‌كند، هر آنچه عطش مصرف‌گرايي و زندگي لوكس (لاكچري) را به كام او شيرين مي‌كند، اتفاقي كه با كمك رسانه‌هاي اجتماعي بر بستر تلفن‌هاي همراه، نسل جوان را به پديده جهاني‌شدن «Globalism» رهنمون مي‌كند.
ديالوگ‌هاي فرامتني چون: «كل دنيا يك بازيه»، «جهان صفر و يك واقعيه»، «من يك تقلب هستم» نيز برگرفته از انديشه ترسناك جهان دوبعدي خود را به عمق ديالوگ‌هاي متني روايت مي‌چسباند تا با جهان نمايشي و سطحي محور هم‌راستا شويم.
كليد اتصال دو فضاي مجازي و واقعي در فيلم عنصر رئاليسم جاوديي يعني عينكيست كه كاراكترهاي «گاي» و «بادي» با استفاده از آن به سياهچاله مجازي و طعم شيرين آن ورود كرده تا با قدرت گرفتن، از خمودي ناشي از روزمرّ‌گي فائق آيند. آنها با تجهيز قدرت جادويي مبتني بر بازي ويديويي به المان نمايي «شهرت»  با كمك رسانه‌هاي اجتماعي در دهكده جهاني آغشته مي‌شوند. در اين بين طراحي صحنه فيلم بر پايه فانتزي مواجش و مبتني بر آكسسوارهاي بازي‌هاي رايانه‌اي به تحولي در نظام زندگي لوكس‌مابانه در واقعيت مي‌تازد تا كماكان انديشه تجمل‌گرايي در صدر حمله به اذهان نسل نو قرار گيرد.
تيم قلابي‌ها (Fake) يا «NPC»ها با كمك «گاي» و دستيارش «بادي» رفته‌رفته كليشه‌هاي رايج رفتاري را شكسته و به فضاي كنشمند درون بازي ويديوي مفروض گام مي‌نهند تا جايي‌كه مورد توجه اينفلوئنسرهاي شبكه‌هاي معروف جهاني كه خود از پديده‌هاي اين روزهاي جهان ديجيتال هستند قرار گيرند تا اين روند به موجي سنگين عليه آنتاگونيست قصه تبديل شود تا او را به خشم و واكنش باز دارد. فيلم در اين بازه به خلق انگيزه و توليد انرژي مجازي در بستر رويدادهاي اجتماعي شانه مي‌زند تا رويكرد رسانه‌هاي جمعي را بيش از هميشه انعكاس دهد. روندي كه به جدا شدن انسان معاصر از واقعيت‌هاي بيروني و ژرف‌نگري در مضاميني چون عشق و زندگي و ايثار و نظاير آن سايه‌افكني مي‌كند. بخش پاياني و نقطه اوج فيلم نيز از جهتي شايان ذكر است: «آنتوان» با تخريب سِروِرهاي بازي در زيرزمين شركت به قطع اتصال جهان بيروني و مجازي دامن مي‌زند و هر بار كه تيشه به سرورها مي‌زند با تخريب مجازيت و توهمات موجود، بخش‌هايي از آسمان آبي دنياي واقعي هويدا مي‌شود؛ اتفاقي كه به تهي شدن از معنا در جهان امروزي  پهلو مي‌زند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون