• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5048 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۴ مهر

نگاهی به بازی ایران - کره جنوبی و حاشیه‌هایش

اسكوچيچ، VAR، حق زنان و چند داستان ديگر

امير حاج‌رضايي

بازي تيم ملي فوتبال ايران و كره جنوبي سويه‌هاي متفاوتي داشت. از شرايط تيم ملي و كادرفني تا قول‌هاي فدراسيون و بحث ورود زنان به استاديوم. 

قدر و سهم اسكوچيچ
منتقدين سه محور اصلي را در انتقاد به اسكوچيچ در نظر مي‌گيرند. گروهي او را دلال مي‌نامند گروهي معتقدند تيم ملي با او به جام جهاني مي‌رود اما در جام جهاني موفق نمي‌شود و گروهي ديگر نقش او را در موفقيت تيم ملي زير سوال مي‌برند. اين سه مساله اخيرا در كنفرانس خبري آقاي اسكوچيچ قبل از بازي با كره جنوبي هم تنش‌زا شد و مربي تيم ملي را برآشفت. در پاسخ به مورد اول بايد به اين نكته اشاره كرد كه آيا منتقدين براي اين افترا شواهد و ادله‌اي دارند؟ آيا مي‌دانند در قانون آنهايي كه افترا مي‌زنند تحت تعقيب قرار مي‌گيرند؟ به نظرم كساني كه مي‌گويند ايشان دلال است و از طريق دلالي بازيكن دعوت مي‌كند با زبان فوتبال آشنا نيستند. در پاسخ به مورد دوم بايد گفت ما هنوز به جام جهاني نرسيديم. بايد صبر كرد و شش بازي باقيمانده را برگزار كنيم و جايي كه صعودمان مسجل شد، مي‌شود به اين مساله پرداخت و بررسي كرد. آن زمان موافقين و مخالفين مي‌توانند اظهارنظر كنند تا به يك نتيجه مطلوب برسيم. در پاسخ به مورد سوم هم مي‌توان گفت در دنياي فوتبال تيم‌ها به سه دسته تقسيم مي‌شوند؛ تيم‌هاي بازيكن‌محور، تيم‌هاي مربي‌محور و تيم‌هاي برنامه‌محور. پاري‌سن‌ژرمن بازيكن‌محور است. همه ستاره‌ها را جمع كرده و سعي مي‌كند با قدرت دلار جام باشگاه‌هاي اروپا را به دست آورد. از آن طرف ليورپول را داريم. اين تيم مربي‌محور است. يك مربي آمد و بعد از اينكه ليورپول ۱۹ سال نتوانست عنوان قهرماني ليگ را به دست آورد  اين تيم را قهرمان انگليس كرد. اما تيم‌هايي هم هستند كه برنامه‌محور هستند. اين به نظرم بهترين حالت است. چون يك تيم نمي‌تواند همواره بهترين بازيكنان يا يك مربي درجه يك داشته باشد. حال برخي مي‌گويند تيم ملي فعلا بازيكن‌محور است. سوال من از اين دسته افراد اين است كه آيا يك بخش كوچك هم نمي‌توان براي مربي قائل بود؟ مثلا ۸۰ درصد را بدهيم به بازيكنان و بيست درصد هم بدهيم به مربي؟ آن هم مربي‌اي كه از دو تا بازيكن شاخص سال‌هاي دور فوتبال ما بهره مي‌برد يعني آقاي باقري و هاشميان. 

ضرورت وجود نقد
شايد از پاسخ‌هاي بالا چنين استنباط شود كه من مي‌گويم نقد را كنار بگذاريم يا نبايد كاري كنيم كه سرمربي تيم ملي آشفته شود. ابدا اين طور نيست، چراكه نيمكت تيم ملي تحت هر شرايطي پرفشار است. من روي آن نيمكت نشستم و شرايط را مي‌دانم. در اينجا ذكر يك خاطره خالي از لطف نيست. زماني كه ما در سال ۱۹۹۳ در مقدماتي جام جهاني امريكا مقابل عربستان شكست خورديم قرعه فال به نام من افتاد كه در كنفرانس خبري شركت كنم. ما باخته بوديم و همه عصباني و ناراحت بودند. در آن كنفرانس من خيلي خويشتنداري كردم. تيم حذف شده بود و به عربستان ۴ بر۳ باخته بود و طبيعتا جام رسانه‌اي كشور خيلي تهاجمي‌تر برخورد مي‌كرد. من ناراحتي‌ها را درك مي‌كردم ولي شدت انتقادات‌شان واقعا صبوري مي‌خواست. من هم يك انسان بودم و خيلي تحت فشار قرار گرفتم. به‌طور كل براي يك مربي خيلي سخت است كه از فشار يك مسابقه خارج شود مخصوصا اينكه آن مسابقه را نبرده باشد. مربي‌هاي بزرگ دنيا از جمله ژرار هوليه كه اخيرا فوت شد سه بار عمل جراحي قلب كرده بود. يا سر آلكس كه دچار ضايعه مغزي شد. مربيگري حرفه بسيار سنگيني است. پول دارد، شهرت دارد ولي فشار سنگيني كه وارد مي‌شود عجيب است. ما كه پاي تلويزيون نشسته‌ايم تحت فشار قرار مي‌گيريم چه برسد به مربي. اين بدان معناست كه من وضعيت اسكوچيچ را تا حد زيادي درك مي‌كنم اما اين نافي لزوم وجود نقد نيست. نقد بايد در جامعه باشد. جامعه‌اي كه در آن نقد نباشد نه به بالندگي مي‌رسد نه به پويايي. نقد يك عنصر اساسي در پيشرفت همه مسائل است اما چگونگي آن نقد مورد بحث است. طبيعي است كه چون ما در امارات خوب بازي نكرديم و در ايران هم مقابل كره انتظارات برآورده نشد بخشي از جامعه رسانه‌اي با شدت بيشتري تهاجم مي‌كنند. با اين حال من نقدي كه مودبانه باشد و بر پايه انصاف را دوست دارم. نقدهاي مودبانه و منصفانه كه همراه با داشتن تخصص در تحليل است، مي‌تواند به تيم ملي كمك كند. نقد هميشه لازم است حتي در آستانه يك مسابقه بسيار مهم. ولي مشكل سر نقاد است. در فدراسيون گذشته گاهي اوقات مي‌گفتند ما نزديك مسابقه هستيم و فعلا نقد نكنيد! يعني چه اين حرف‌ها؟ كاش مي‌گفتند تخريب نكنيد ولي مگر مي‌شود نقد را كنار گذاشت؟ نقد راهگشاست و نقش حمايتي از تيم ملي دارد. اگر آدم باسواد و با نيت خوب پشت نقد باشد به سود تيم ملي است. نمي‌شود گفت در شرايط بحراني هستيم و همه دهان‌ها بسته و قلم‌ها روي ميز گذاشته شود. 

حواله ما به ناكجاآباد
فدراسيون فوتبال نتوانست به دو قول خود يعني حضور تماشاچيان و استفاده از كمك‌داور ويديويي عمل كند. واضح است كه اگر تماشاگر در استاديوم بود شرايط فرق مي‌كرد. كره‌اي‌ها از تماشاگران ما مي‌ترسند. گرچه من از اين تعبير خوشم نمي‌آيد اما آنها بارها گفتند ورزشگاه آزادي جهنم است. اگر وي‌اي‌آر هم بود كره جنوبي خيلي تحت فشار قرار مي‌گرفت. فدراسيون آقاي عزيزي‌خادم در اين هفت ماهي كه كارش را شروع كرده كارهاي مثبتي انجام داده. دادن تيم ملي اميد به آقاي مهدوي‌كيا و اضافه كردن آقاي باقري و هاشميان به نيمكت تيم ملي و چند كار ديگر. ولي با اين شكل موضع‌گيري‌هايي كه مي‌كنند و قول‌هايي كه مي‌دهند كارنامه خودشان را خراب مي‌كنند.‌اي كاش مسوولان فدراسيون تا مطمئن نمي‌شدند اين را نمي‌گفتند. نبايد اين‌طور مي‌شد كه در آستانه مسابقه ما از هر دو محروم شويم و لطمه بخوريم. نكته بد ماجرا اينجاست كه حالا ما را به ناكجاآباد حواله مي‌دهند. مي‌گويند برويد از AFC بپرسيد. ما را چه به AFC؟ چرا آمديد گفتيد تمام است و تماشاچي مي‌آيد و دستگاه‌ها نصب شده؟ بعد از بازي از كمك‌داور ويديويي رونمايي شد. بعد از بازي به چه درد ما مي‌خورد؟ ادامه اين روند و اينكه قول بدهند و توانمندي انجامش را نداشته باشند باعث سلب اعتماد از جامعه مي‌شود. اين مسائل كارنامه آقاي عزيزي‌خادم را از نمرات بد انباشته مي‌كند. طوري مي‌شود كه جامعه اطمينان نمي‌كند به حرف‌هاي اينها. اگر نمي‌گفتند انتظاري هم نبود اما قول دادند و امروز بايد پرسيد ديگر چطور مي‌شود به اينها اعتماد كرد؟ آقاي كامراني‌فر مي‌گويد برويد از اي‌اف‌سي بپرسيد و الان ديگر وقت اين حرف‌ها نيست. چرا وقت اين حرف‌ها نيست؟ اتفاقا الان وقتش است. ‌بايد جامعه رسانه‌اي اين دو مساله را بررسي كند و دنبال چون و چراي آن باشد. امروز نوع فوتبال ايران يك بحث است و اتفاقاتي كه در فدراسيون رخ داد يك بحث ديگر. اين باعث شد اعتقاد من به فدراسيون متزلزل شود و ديگر اعتقادي به اينها ندارم. با توجه به اينكه چيزي كه مي‌توانست به ما كمك كند از ما دريغ شد.

حق مسلم زنان
در اين ميان برخي رسانه‌ها گمانه‌زني كردند كه منتفي شدن ورود تماشاچيان به استاديوم به خاطر مساله حضور زنان بوده است. متاسفانه در اين زمينه بايد گفت كه معلوم نيست اين مساله چه زماني حل مي‌شود. نيمي از جامعه ما زنان هستند. به دفعات در اين مورد صحبت شده و من هميشه گفته‌ام حق مسلم زنان مي‌دانم كه بيايند در ورزشگاه و تيم ملي خودشان را حمايت كنند. اين نظر قطعي من است. در شرايط فعلي مي‌توانند بخشي از ورزشگاه را به زنان تخصيص بدهند و با تدابيري آن چيزي كه خودشان فكر مي‌كنند و ممكن است مصونيت خانم‌ها را تحث‌تاثير قرار دهد، برطرف كنند. تاكيد مي‌كنم حق زنان است وارد ورزشگاه‌ها شوند. اينجا فدراسيون فوتبال بايد مي‌دانست در لحظه آخر نمي‌تواند زنان را وارد ورزشگاه كند و از همان اول نبايد قولش را مي‌داد.


نباید این طور می‌شد که در آستانه مسابقه ما از هر تماشاگران و VAR محروم می‌شدیم. نکته بد ماجرا اینجاست که حالا ما را به ناکجاآباد حواله می‌دهند. می‌گویند بروید از AFC بپرسید. ما را چه به AFC؟ چرا آمدید گفتید تمام است و تماشاچی می‌آید و دستگاه‌ها نصب شده؟ بعد از بازی از کمک‌داور ویديویی رونمایی شد. بعد از بازی به چه در ما می‌خورد؟ ادامه این روند و اینکه قول بدهند و توانمندی انجامش را نداشته باشند باعث سلب اعتماد از جامعه می‌شود. آقای کامرانی‌فر می‌گوید بروید از ای‌اف‌سی بپرسید و الان دیگر وقت این حرف‌ها نیست. چرا وقت این حرف‌ها نیست؟ اتفاقا الان   وقتش است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون