• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5057 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۵ آبان

اكران نابودگر

مرتضي ميرحسيني

فيلم «نابودگر» كه سال 1984 در چنين روزي اكران شد هم براي جيمز كامرون كه كارگرداني‌اش كرده بود و هم براي آرنولد شوارتزنگر كه نقش اصلي آن را به عهده داشت بُردي كامل بود. البته فيلم حتي در فهرست 20 فيلم پرفروش آن سال جاي نگرفت، اما باتوجه به هزينه نسبتا اندكي كه در ساخت آن صرف شده بود (حدود 6 و نيم ميليون دلار) فروش نزديك به 80 ميليون دلاري‌اش موفقيتي تجاري هم محسوب مي‌شد. داستان فيلم با سفري در زمان، از سال 2029 به 1984 شروع مي‌شود. سايبورگي قاتل (آرنولد) از آينده به زمان حال مي‌آيد و مامور است تا زن جواني به نام سارا كانر را بكشد (سايبورگ ترجمه فارسي درست و رايجي ندارد و به موجودي گفته مي‌شود كه در اندام‌هايش هم قطعات مكانيكي و هم بافت ارگانيك وجود دارد). سارا كانر پيشخدمتي ساده در رستوراني در لس‌آنجلس است و -مثل تماشاگران فيلم- حتي نمي‌داند چرا سايبورگ قاتل، كه انگار هيچ چيزي هم مانع انجام ماموريتش نمي‌شود در تعقيب اوست. او به كمك مردي به نام كايل ريس از خطر آگاه مي‌شود و فرار مي‌كند. كايل نيز مثل سايبورگ از آينده آمده است، اما او انسان است و چنان‌كه خودش مي‌گويد سربازي ساده در جنگي بزرگ و سرنوشت‌ساز. سربازي كه به جان كانر خدمت مي‌كند، به پسر هنوز متولد نشده سارا كانر، كه در «آينده» نقش مهمي را به عهده دارد و چهره محوري نهضت مقاومت انسان‌هاست و بشريت را در جنگ با ربات‌ها رهبري مي‌كند. سپاهيان جان فقط يك قدم تا پيروزي قطعي و تضمين بقاي بشريت فاصله دارند، اما هوش مصنوعي كه عزم به نابودي انسان‌ها و حذف كامل اين «گونه» از روي كره زمين دارد، سايبورگ را از سال 2029 به 1984 فرستاده است تا با كشتن سارا كانر، جلوي تولد جان را بگيرد و مانع تشكيل نهضت مقاومت شود. همچنان‌كه داستان جلو مي‌رود و تعقيب و گريزها ادامه دارد، به تماشاگر ثابت مي‌شود كه كايل ريس حريف سايبورگ نيست و به روش‌هاي معمول و متداول نمي‌تواند جان سارا كانر را حفظ كند. سايبورگ از هر حيث از كايل -و نيز از همه كساني كه سعي مي‌كنند مانعش شوند- قوي‌تر است و به نظر مي‌رسد كه هيچ راهي براي متوقف كردن آن وجود ندارد. منتها اين واقعيت هم هست كه كايل «انسان» است و به درستي كاري كه مامور انجام آن شده، يعني نبرد براي بقاي بشريت باور دارد و آماده است براي اين باور، حتي جانش را هم فدا كند. بسياري از نشريات جريان اصلي و منتقداني كه براي اين نشريات مي‌نوشتند «نابودگر» را فيلمي خوب يا حداقل قابل دفاع ديدند، هرچند برخي ديگر نيز بودند كه آن زمان نه فيلم را جدي گرفتند و نه اهميت آن در ژانر علمي-تخيلي را درك كردند. اما «نابودگر» يكي از مشهورترين فيلم‌هاي تاريخ سينماست و برچسب‌هايي مثل «فقط سرگرم‌كننده» يا «مناسب براي علاقه‌مندان به داستان‌هاي مهيج» اين شهرت را نه انكار مي‌كند و نه حتي مخدوش. برايش دنباله‌اي هم به نام «روز داوري» ساختند كه سال 1991 اكران شد و فيلمي بهتر از فيلم اول از آب درآمد. مي‌گويند «روز داوري» مثالي است براي رد يا حداقل تضعيف اين قاعده كه دنباله‌هاي فيلم‌هاي موفق معمولا موفقيت اولين فيلم را تكرار نمي‌كنند. به جز اين دو فيلم، در سينما 4 فيلم «نابودگر» ديگر هم داريم كه داستان همگي مستقيم يا غيرمستقيم به سارا و جان كانر برمي‌گردند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون