• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5088 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۱ آذر

بيم امارات از تغييرات تحول‌خواهانه در منطقه

امارات متحده عربي هرگونه مطالبه مدني در خاورميانه را تهديدي عليه موجوديت خود مي‌داند

هلال کاشان

امارات متحده عربی در جهان خارج تصویری از یک کشور مسلمان لیبرال و اهل مدارا از خود ساخته است. اما این تصویر فاصله‌ی زیادی با واقعیت دارد. مذهب رسمی امارات تسنن مالکی است که در میان مکاتب اهل تسنن، تساهل‌طلب‌ترین محسوب می‌شود. امارات در زمینه ساختار اقتصادی و نظم اجتماعی نیز بسیار شبیه به کشورهای پیشرفته جهان است. اما این کشور به لحاظ سیاسی، ساختاری به شدت سرکوبگر دارد و علیه هرگونه جنبشی، به‌خصوص جنبش‌های اسلامگراي خواهان تغییر در داخل و خارج، دست به هر اقدامی می‌زند؛ چرا که آنها را تهدیدی از علیه موجودیت رژیم خود می‌داند.

امارات متحده عربی از دهه 1960 روابط بسیار آشفته‌ای با جنبش اخوان‌المسلمین داشته است. اخوان‌المسلمین که در سال 1994 فعالیتش در کشورهای عربی ممنوع شد، به شدت با مدرنیزاسیون غربی مخالفت می‌کرد و حرکت به سمت مدرن‌سازی را انحطاط غربی می‌دانست. اما بهار عربی و خیزش جهان عرب در دهه گذشته موجب شد که جنبش‌های سیاسی اسلامگرا در منطقه قدرت بگیرند و امارات نیز به این نتیجه رسید که باید هر گروهی که دستورکارش را به چالش می‌کشد، به شدت سرکوب کند. 

روابط  اخوان‌المسلمین
مبارزه امارات با نیروهای اسلامگرا در داخل، در حقیقت از مصر آغاز شد. بین دهه‌های 1950 تا 1960، جمال عبدالناصر، ريیس‌جمهوری مصر فعالیت اخوان‌المسلمین را ممنوع اعلام کرده و هزاران نفر از اعضای این جنبش را به زندان انداخت و رهبران ارشد این حزب از جمله سیدقطب را اعدام کرد. اما از میان بردن جنبش‌هایی اسلامگرا نظیر اخوان‌المسلمین سخت‌تر از آن بود که ناصر تصور می‌کرد. چرا که این جنبش به سادگی فعالیت زیرزمینی خود را آغاز کرد و هر زمان که در هر یک از کشورهای عربی با چالش مواجه می‌شد، فعالیت خود را به کشوری دیگر منتقل می‌کرد. بسیاری از اعضای اخوان‌المسلمین به عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس گریختند. برخی نیز به امارات مهاجرت کردند. 
سه سال پس از تشکیل امارات هفتگانه، گروهی از مردانی که در مصر تحصیل کرده بودند با ایده‌های پان‌عربی اتحادیه اصلاح و ارشاد اجتماعی را شکل دادند و نامش را الاصلاح گذاشتند. این اتحادیه با اخوان‌المسلمین روابط نزدیکی داشت. شیخ زاید بن سلطان آل‌نهیان، نخستین حاکم امارات به آنها اجازه داد کنترل برخی پست‌های کابینه را به دست بگیرند. برای مثال گروه الاصلاح برنامه‌های آموزشی مدارس امارات را در اواخر دهه 70 میلادی طراحی کرد.  در آن دوره، الاصلاح برنامه درسی مدارس را با تمرکز بر آموزش اسلامی، تفکیک جنسیتی و ممنوعیت یادگیری موسیقی و آموزش انگلیسی مدیریت می‌کرد. محبوبیت الاصلاح در جامعه محافظه‌کار و سنتی امارات افزایش یافت و این افزایش محبوبیت طرح‌های مدرنیزاسیون شیخ زائد را به خطر انداخت. در نهایت در سال 1994، شیخ زائد درست قبل از اجرای پروژه‌های اقتصادی خود که قرار بود آینده امارات را در دهه‌های آینده شکل بدهد، کمیته اجرایی الاصلاح را منحل کرد. پروژه‌های بزرگ امارات اغلب توسط ابوظبی تامین مالی می‌شد و بر این اساس قرار بود کل کشور و خصوصا شیخ‌نشین دوبی، توسعه یابد. ابوظبی یکی از بزرگ‌ترین و ثروتمندترین امارات هفتگانه‌ امارات متحده عربی است که 80 درصد مساحت سرزمینی کل امارات و 60 درصد تولید ناخالص داخلی ایران کشور را تامین می‌کند. دوبی که اقتصادی مبتنی بر خدمات دارد در مقایسه با ابوظبی تنها 25 درصد تولید ناخالص داخلی امارات را تامین می‌کند و 5 امارت دیگر نیز 15 درصد دیگر تولید ناخالص ملی را تامین می‌کنند. 
ابوظبی یک شهر فوق‌مدرن با پروژه‌های بسیار پرهزينه‌ و بزرگ است. اخیرا ابوظبی مرکز خرید عظیم الریم را تاسیس کرده که نخستین مرکز خرده‌فروشی چندمنظوره در جهان است. علاوه بر این ابوظبی پروژه عظیم تامین آب از بخار هوا را برای تامین نیازهای آینده جمعیت شهری به آب شرب آغاز کرده است. طی نیم قرن گذشته، دوبی نیز پیشرفت‌های چشمگیری به عنوان یک مرکز بین‌المللی توریسم و تجارت صورت داده است. مرکز تجارت جهانی دوبی یک مرکز عظیم است و مرکز خرید دوبی یکی از بهترین مراکز خرید در سراسر جهان به شمار می‌رود. جبل علی نیز امروز یکی از مهم‌ترین بنادر خاورمیانه و نهمین بندر بزرگ حمل و نقل کالا در جهان است که کالا و خدمات مورد نیاز بیش از 2 میلیارد نفر از مردم جهان از این بندر می‌گذرد. فرودگاه دوبی نیز یکی از شلوغ‌ترین فرودگاه‌های جهان است که به بیش از 140 مقصد در سراسر جهان پرواز دارد. 
با این همه، امارت از این بیم دارد که آشوب‌های منطقه‌ای دستاوردهایش را به خطر بيندازد. امارات که از اثرات واکنش زنجیره‌وار آشوب‌ها بیم دارد، هرگونه حرکتی به سمت گذار دموکراتیک در خاورمیانه و شمال آفریقا را به شدت و قاطعیت سد می‌کند.  نظام سیاسی امارات متحده عربی به حاکمانش قدرت مطلقه می‌بخشد و اگر چه این حاکمان به شدت به مدرن‌سازی اقتصادی کشور اشتیاق دارند اما با هر مطالبه‌ای در خصوص مدرن‌سازی ساختار سیاسی مخالفت می‌ورزند. این رویکرد کاملا در واکنش امارات متحده عربی به خیزش بهار عربی در 10 سال گذشته، مشاهده می‌شود. آن خیزش‌ها با ظهور جنبش‌های سیاسی اسلامگرا همزمان شد. ظهور این جنبش‌ها به مردم کشورهای عربی امید داد؛ مردمی که شرافت‌شان به واسطه نابودی جامعه مدنی به دست رهبران خودکامه منطقه، لگدمال شده بود. این الگوی سرکوب در سراسر منطقه قابل مشاهده بود؛ از مراکش در غرب گرفته تا عراق در شرق و از سوریه در شمال گرفته تا یمن در جنوب. 

سرکوب
در نتیجه امارات از تلاش‌های حاکمان این کشورها برای سرکوب مردم خود حمایت کرد. امارات در یمن شبه‌نظامیان تجزیه‌طلب را در استان‌های جنوبی شکل داد، چندین زندان مخفی ساخت و حضور نظامی خود را در جزیره‌های استراتژیک از جمله سقطرا که در دهانه خلیج عدن واقع شده، تقویت کرد. نیروهای امنیتی امارات نیز بسیاری از اعضای حزب اخوانی الاصلاح را ترور کردند. در تونس نیز منصف المرزوقی، ريیس‌جمهوری سابق و راشد الغنوشی ريیس پارلمان این کشور، محمد بن زايد ولیعهد ابوظبی را متهم کردند که کودتایی سیاسی را با همدستی قیس سعید صورت داده است. قیس سعید در ماه جولای سال جاری پارلمان تونس را منحل کرده و بیشتر اختیارات قانون اساسی را در اختیار خود گرفت. در سال 2013، امارات از اعتراضات علیه حزب اسلامگرای النهضه حمایت کرد و در سال 2014، تلاش کرد دولت ائتلافی شکل‌گرفته بر اساس توافق النهضه و حزب سکولار ندای تونس را با شکست مواجه کند که البته در این مسیر شکست خورد. امارات کمک‌های مالی بسیاری به اعضای رژیم قبلی تونس و شبکه‌های رسانه‌ای‌شان کرد تا وجهه عمومی النهضه را تخریب کرده و گذار دموکراتیک در تونس را با اخلال مواجه کنند. در سوریه نیز امارات متحده عربی هزینه‌های حضور نظامی نیروهای روسی در این کشور را پرداخت کرد و از نیروهای امنیتی خود برای ترور رهبران شورشی استفاده کرد. امارات به لحاظ سیاسی با بشار اسد مخالف بود اما همچنان روابط اقتصادی‌اش با دمشق را ادامه داد و به برخی از اعضای خانواده اسد و نزدیکانش پناه داد. 
در داخل نیز امارات هر گروه یا فردی که فریاد اصلاح بلند کرد را به شدت سرکوب کرد. دادگاه دسته جمعی 94 فعال سیاسی که در سال 2013 برگزار شد نمونه‌ای از بی‌عدالتی و ظلم عریان امارات علیه اعتراضات مسالمت‌آمیزی بود که در آن معترضان تنها خواستار تغییرات سیاسی نظیر برگزاری انتخابات سراسری بودند. از میان آن 94 نفر، 69 نفر به جرم توطئه برای سرنگونی دولت به زندان محکوم شدند. نظام امارات یک نظام پلیسی است که شالوده‌اش بر اساس نگرانی‌های امنیتی، نظم و حفظ وضع موجود شکل گرفته است. در امارات زندانیان سیاسی در شرایطی بسیار ظالمانه و خشونت‌آمیز در زندان‌هایی در بیابان‌های دوردست نگهداری می‌شوند. یکی از این زندان‌ها الرزین نام دارد که به گوآنتاناموی امارات مشهور است. 
در حال حاضر امارات سعی دارد نظم جدید منطقه‌ای ایجاد کند که مانع ظهور دموکراسی شده و آزادی بیان را از مردم منطقه سلب کند. نگاه امارات به معاهده صلحش با اسرائیل صرفا عادی‌سازی روابط نیست بلکه امارات قصد دارد گامی فراتر گذاشته و روابط اقتصادی، فرهنگی و نظامی با اسرائیل برقرار کند. ولیعهد ابوظبی تمایل دارد روابطش با ترکیه را نیز به عنوان نیروی خنثی‌کننده ایران تقویت کند. محمد بن زايد بعد از اینکه نتوانست در لیبی برنامه‌های ترکیه را با شکست مواجه کند، ترجیح دارد موقتا هم که شده از در دوستی درآید. علاوه بر این، ابوظبی روابطش با آمریکا، روسیه، چین و هند را تقویت می‌کند تا خود را به عنوان قدرت منطقه‌ای معتبری که با بسیاری از قدرت‌های بزرگ جهان رابطه نزدیک دارد، مطرح کند. 
اما سیاست ‌خارجی بلندپروازانه‌ محمد بن زايد از توانایی‌های اقتصادی و نظامی امارات پایش را فراتر گذاشته است. ابوظبی به شدت تلاش می‌کند از یمن تا لیبی و حتی فراتر از آن، با هر نیرویی که در جهت مخالف دستورکارش گام برمی‌دارد، مقابله کند. در این مسیر جنبش‌های سیاسی - خواه اصلاح‌طلب یا اسلامگرا - که خواستار تغییر هستند را نابود می‌کند چرا که هر نوع تغییری را یک تهدید علیه موجودیت خود می‌بیند. امارات خود را رهبر آینده منطقه می‌داند و این جنبش‌ها از نظر امارات موانعی هستند که باید از سر راه برداشته شوند.
ترجمه : آرمين منتظري
استاد دانشگاه آمریکایی لبنان

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون