• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5108 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۵ دي

هم اين و هم آن، نه اين و نه ‌آن

نسيم احمدپور

 

براي من كه سال‌ها در تئاتر كار كرده‌ام فيلمنامه‌نويسي نمي‌تواند تجربه‌اي مجزا از تئاتر باشد. روزي‌كه شهرام از من پرسيد: چطور شما نمي‌ترسيد و با خيال آسوده كار مي‌كنيد؟ از كجا مي‌دانيد كه بازيگرتان هر شب براي اجرا مي‌آيد؟ لابد جواب من به اين سوال ظاهرا بديهي ولي اساسي اين بود كه مي‌آيد. حتما مي‌آيد.  ولي من (ما) واقعا از كجا مي‌دانيم كه بازيگرمان حتما خواهد‌ آمد (تا همين‌جا دو بار پيش‌آمده كه هر بار به دليلي بازيگرمان سر اجرا حاضر نشده)  و اگر اين جواب به شيوه مرسوم تكيه بر اين فرض بديهي است كه «بازيگر مي‌آيد چون هميشه آمده است.» اصلا چطور به اوي امشب به مثابه همان ديشبي تكيه مي‌كنيم؟ چطور باور داريم كه بازيگر، اين انسانِ مختار، دانا و عاصي همان ديشبي باشد يا بخواهد كه بماند؟ و حتي اگر وفادارانه و به حكم وظيفه سعي در ارايه بي‌كم‌وكاست نقش خود را داشته ‌باشد آيا اين همانندي اساسا ممكن است؟ اين‌طور است كه ما تئاتري‌ها هر شب نمايشي را تكرار مي‌كنيم كه باور داريم كه هيچ بار دومي و هيچ بار چندمي مانند اولي و قبلي نيست و شايد باور به همين تجردِ هر اجرا‌ست كه منجر مي‌شود كه در دل گروهي تجربه‌گرا سعي كنيم تجربه هر شب اجرا را عامدانه متفاوت كنيم و پشت اين شعار نجات‌بخش سنگر مي‌گيريم كه اجرا در روالي پروسه‌محور، مجاز به تغيير است و هيچ مجبور به مشابهت به شب اول يا هر شب ديگري نيست،  چرا كه به قول كي يِركگور: امر نو فقط و فقط از طريق تكرار پديدار مي‌شود. جنايت بي‌دقت بازخواني رويداد سينما ركس است با تكيه به مستندات ارايه‌شده در بازجويي‌هاي دادگاه مربوط به همين پرونده و چه نمايشي است اين دادگاه‌ها و هر دادگاهي كه متهم و بازپرس و قاضي در آن با يادآوري و بازسازي (تكرار) هر رويداد تلاش بر درك حقيقت آن را دارند و لابد ما چه تلاش مذبوحانه‌اي مي‌كنيم در بازخواني‌هاي مكرر هر رويداد، اگر ايده‌مان ساختن عين به عين آن حادثه باشد در قالب هر چيز؛ فيلم يا تئاتر.   شنيده‌ايم و لابد جزو دانسته‌هاي‌مان است كه «تاريخ تكرار مي‌شود» و اگر اين جمله كليشه‌شده را فرض دوم بدانيم آيا در بازتوليد ايده‌اي برگرفته از تاريخ نمي‌توان در پروسه‌اي تجربه‌محور، رها و لاقيد از مشابهت قطعي با رويداد مبدا بود؟ چرا نشود وقتي كه تكرار تاريخي احتمالا، بازسازي رويدادي از گذشته در آينده و به عبارتي ديگر تجديد خاطره‌اي از آينده است. تكرار رفتاري است توامان براي يادآوري و فراموشي. براي تاكيد و حذف. براي دقيق شدن و سهل‌انگاري...  و اما براي ما اين‌بار بازسازي سينما ركس (در نگاهي آرماني و آرزومند) اصلاح لحظه‌اي از تاريخ بود كه آرزو داريم كه هرگز نبود كه مكرر و همچنان نباشد. سينه‌فيل‌ها را كه بشناسيد مي‌دانيد كه سينما براي‌شان همه‌چيز است و همه كار مي‌‌توانند بكنند. اصلا سينما براي‌شان جادوست و اين‌بار ما در همكاري باهم (تباني يك تئاتري با يك سينه‌فيل) به نفع همه‌مان زير ميز مي‌زنيم و هژموني تكرار را مخدوش مي‌كنيم. كاغذ زردي را آغشته به جادوي سينما، از جيب به جيب رد مي‌كنيم تا به دست تكبعلي (اين آنتاگونيست تا ابد محبوس در عنوان آتش‌افروز) برسد. تكبعلي كه حالا در تكرار دوباره خودش مي‌تواند هر كسي باشد.  همان‌طوركه كي يِركگور از زبان كنستانتين كنستانتيوس مي‌گويد: «فرد از طريق تكرار مستمر لحظه انتخاب است كه آزادي‌اش را به كار مي‌گيرد و خودش مي‌شود.»  
٭هم اين و هم آن، نه ‌اين ‌و نه آن عنوان مطلبي بود كه سال‌هاي دور درباره يكي از اجراهايم «پينوكيو» كه براساس داستان پينوكيو بود نوشته شده است. اجرايي كه طرفدارانش آن را خوانشي بديع از داستان محبوب‌شان لحاظ مي‌كردند و مخالفانش آن را در فاصله‌اي بعيد از داستان محبوب‌شان مي‌ديدند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون