• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5111 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۸ دي

اخلاق بودايي

سيدحسن اسلامي اردكاني

جذاب‌ترين بخش آيين بودا، نگرش اخلاقي آن است. در اين عرصه، به شكلي شفاف و روشن درست و نادرست و راه‌هاي رسيدن به آن‌ و گريز از اين بازنموده مي‌شود. فهم آيين بودا گرچه به ظاهر آسان به نظر مي‌رسد، اما چنين نيست و بر خلاف شهرت اين گزاره كه «اين آيين متافيزيك ندارد و شما مي‌توانيد با حفظ باورهاي اعتقادي خود به آن روي بياوريد»، مانند لابيرنت است. همين كه وارد آن شديد سرگرم برخي جذابيت‌ها و سرگردان پاره‌اي انديشه‌هاي آن خواهيد شد.
اين مساله در عرصه اخلاق نيز خود را نشان مي‌دهد. آيا اخلاق بودايي از ما مي‌خواهد به فكر خودمان و رهايي خويش باشيم؟ يا از ما انتظار دارد كه در پي نجات ديگران باشيم؟ آيا اخلاق بودايي اصولي ساده دارد كه مي‌توان آسان به آنها عمل كرد؟ يا آنكه بسيار دشوار و زياده‌خواه است؟ قسمت خوشايند مساله آن است كه پاسخ همه اين پرسش‌هاي متضاد گويي مثبت است. شما مي‌توانيد به اخلاقيات بودايي به مثابه تلاشي جامعه‌گريزانه براي نجات خود بنگريد يا آن را كوششي براي درگيري در جامعه براي رهايي ديگران بدانيد. دو شاخه بزرگ آيين بودا: شاخه تراوده و ماهايانه پاسخ‌هاي متضادي به اين پرسش‌ها مي‌دهند. در نتيجه اگر كسي جامعه‌گريز باشد مي‌تواند آيين بودا را پناهگاه خود بداند و اگر هم جامعه‌گرا باشد از آيين بوداي درگير يا آيين بوداي ملتزم بهره بگيرد. اين نكته در كنار جذابيت‌هاي ديگر، پژوهشگران اخلاق را متوجه آيين بودا كرده است كه حاصل آن آثار متعددي است كه پياپي مي‌رسد.
كتاب اخلاق بودايي نوشته خانم ماريا هايم (ترجمه محمد دهقاني و مجيد دهقاني، تهران، نشر آن‌سو، 1400، 151صفحه)، يكي از اين نمونه‌هاي خواندني و آموزنده است كه در عين فشردگي، مباحث دقيقي را در بر گرفته است. يكي از آموزه‌هاي قابل تامل آيين بودا كه در اخلاق آن به خوبي كاربرد دارد، آموزه «كرمه» است. اين آموزه بيانگر آن است كه هر چه بكاريم همان را درو مي‌كنيم. اما چون همه كاشته‌هاي ما در زندگي ما به بار نمي‌آيد، زندگي ما در چرخه «سنساره»، يا گردونه بازپيدايي، ادامه پيدا مي‌كند و بارها به اين جهان در قالب‌هاي گوناگون باز مي‌گرديم تا حاصل اعمال خود را بيابيم. آموزه كرمه، منهاي سنساره يا تناسخ با اصل «تجسم اعمال» در سنت اسلامي تناظر قابل توجهي دارد.
دومين نكته قابل توجه در اخلاق بودايي كه البته در ميان نظام‌هاي اخلاقي كهن رواج داشته، آن است كه اخلاق در واقع كاري است كه با خود و زندگي خود مي‌كنيم. تصور عمومي از زيست اخلاقي آن است كه ما به ديگران نيكي مي‌كنيم. حال آنكه از نظر آيين بودا، خوب و بد رفتار ما در خود ما جلوه‌گر مي‌شود و آرام آرام هستي ما را مي‌سازد. اين آموزه نيز با برخي آيات قرآني همسويي شگفتي دارد: «اگر نيكي كنيد به خود نيكي كرده‌ايد.» شكل ساده‌شده اين آموزه در فرهنگ عمومي ما اينگونه بازتاب پيدا كرده است: «هر چه كني، به خود كني/‌گر همه نيك و بد كني».
در حالي كه شاخه تراوده در آيين بودا بر دغدغه خود را داشتن و خود را پاييدن و در پي رهايي خويش بودن تاكيد عجيبي دارد و رهايي نهايي را ويژه افراد معيني مي‌داند، شاخه ماهايانه، بر درگير شدن و براي ديگران كوشيدن و خواستار نجات همه شدن پاي مي‌فشارد و گويي نگرش دموكراتيك‌تري را رواج مي‌دهد. اين دو نگرش را در قطعه سعدي آشكارا مي‌بينيم: «صاحبدلي به مدرسه آمد ز خانقاه/ بشكست عهد صحبت اهل طريق را». در عين حال اين تنوع نگرش و تفاوت راه‌ها زمينه نظرورزي عميق درباره سرشت و جايگاه اخلاق و اصول آن را فراهم آورده است كه بخشي از آن در كتاب اخلاق بودايي بازگو شده است. با خواندن اين كتاب پاسخ برخي پرسش‌ها را مي‌يابيم و هم‌زمان پرسش‌هاي تازه‌اي راه را بر ما مي‌بندد و ما را به تامل فرا مي‌خواند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون