• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5116 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۴ دي

دعوت به عدم خشونت در زمانه خشن

مالكوم يا مارتين؟ مساله اين است

محسن آزموده

در نوجواني در چند شماره از هفته‌نامه مرحوم مهر، به مدير‌مسوولي محمد‌علي زم و سردبيري سيدعلي ميرفتاح، مقالات و يادداشت‌هايي راجع به فيلم مالكوم ايكس (1992) به كارگرداني اسپايك لي و با بازي درخشان دنزل واشينگتن (در نقش مالكوم ايكس) خواندم. اين نخستين آشنايي‌ام با يكي از رهبران مبارزه با تبعيض نژادي در امريكا بود، فعال سياهپوست مسلمان امريكايي كه يادداشت‌ها و فيلم مي‌گفتند، چندان با روش‌هاي عاري از خشونت همدل نيست و مي‌گويد براي تامين امنيت و عدالت سياهپوستان، در صورت لزوم مي‌توان دست به سلاح برد. مالكوم ايكس در سال 1965 و در 39 سالگي توسط چند تروريست كشته شد. در همان مطالب، نام ديگر فعال سرشناس مبارزه با تبعيض نژادي در امريكا هم آمده بود، مارتين لوتر كينگ، رهبر جنبش حقوقي مدني امريكايي‌هاي آفريقايي‌تبار كه دقيقا برعكس مالكوم ايكس، عميقا به مبارزه عاري از خشونت معتقد بود و عميقا از روش‌هاي راديكال پرهيز مي‌كرد. مارتين لوتركينگ هم سه سال بعد و دقيقا در 39 سالگي، قرباني ترور شد. 
در سال‌هاي دهه 1370 جامعه ايران، با گذر از انقلاب و جنگ و خسته از يك دهه تنش، به آرامش و صلح مي‌انديشيد و انديشه عدم خشونت و مصالحه و اصلاح، سكه روز بود. وضعيت جهان نيز تا حدودي بر همين منوال بود. جنگ سرد با فروپاشي شوروي به پايان رسيده بود و حتي برخي تحليلگران فكر مي‌كردند كه پايان تاريخ شده و جهان با ليبرال دموكراسي به سر منزل مقصود خود رسيده. روشن است كه در چنين وضعيتي سخن گفتن از روش‌هاي مسالمت‌آميز و گفت‌وگو بسيار طرفدار داشت و در تقابل ميان مالكوم و مارتين، هيچ‌كس شك نداشت كه راه دومي بهتر و درست‌تر است. يعني اگر قهرمان نسل پيشين چريك اسلحه به دستي چون چه گوارا بود، حالا همه به گاندي و ماندلا تأسي مي‌كردند و شيوه مبارزاتي آنها را تبليغ. 
با سقوط برج‌هاي بانك تجارت جهاني در نيويورك به علت حمله بنيادگرايان و سربرآوردن گروه‌هاي افراطي راديكال در سراسر جهان در آستانه قرن بيست و يكم و با اندكي تاخير ظهور بحران‌هاي جدي در نظام سرمايه‌داري، آن‌هم در قلب سرزمين‌هاي توسعه‌يافته، خوش‌خيالي و ساده‌انگاري پيشين بر همگان آشكار شد. عموم دريافتند كه انديشه پرهيز از خشونت اگرچه شعاري جذاب و دلفريب است، اما تحقق عيني و عملي آن به اين سادگي ميسر نمي‌شود. وقتي منافع و بلكه حيات گروه‌هاي مختلف انساني به شكلي واقعي در معرض خطر باشد، دعوت ايشان به صلح و آرامش اگرچه توصيه‌اي اخلاقي و درست است، اما نتايج عيني چنداني در بر ندارد. 
در واقعيت هم دو دهه گذشته، سال‌هايي پر آشوب و خطر در سراسر جهان بوده است. وقوع انقلاب‌هاي معمولا خشونت‌آميز با نتيجه‌هاي متفاوت و عمدتا غمبار، در كنار افزايش بي‌سابقه فقر و فاصله طبقاتي و سر بر آوردن دولت‌هاي راست‌گراي پوپوليست در سراسر دنيا گواه آن است كه ظرفيت و استعداد رفتارهاي خشونت‌آميز زياد شده و گروه‌هاي سياسي و اجتماعي به سمت راديكاليسم سوق پيدا كرده‌اند. اين افراط‌گرايي، اگر در ميانه سده بيستم با ايدئولوژي‌هاي انقلابي و آرمان‌گرا و معطوف به بهبود وضعيت زندگي عمومي و اجتماعي انسان‌ها همراه بود، اكنون فاقد همين سويه‌هاي روشن است و وجه رهايي‌بخش و آرمان‌خواه خود را از دست داده. اكنون جنبش‌هاي راديكال سياسي و فكري يا به ‌طور كلي ضد هرگونه نظم و آرماني هستند يا در اكثر موارد، تنها به منافع گروه‌هايي خاص مي‌انديشند و اهدافي همه شمول و كلي را مطرح نمي‌كنند. 
حتي در خود ايالات متحده هم ديگر خوش‌خيالي زمان اوباما مبني بر پايان تبعيض نژادي جوابگو نيست. كشته شدن جورج فلويد در سال 2020 نشان داد كه نمي‌توان به سادگي حضور يك رييس‌جمهور سياهپوست را شاهدي بر پايان خشونت عليه سياهپوستان اين كشور تلقي كرد. ضمن آنكه حالا مساله فقط خشونت و تبعيض عليه سياهپوستان در امريكا يا ساير اقليت‌ها در كشورهاي در حال توسعه نيست. شواهد نشان مي‌دهد كه در بسياري از كشورهاي توسعه يافته، برخوردهاي تند و خشن عليه مهاجران و مردماني با دين و فرهنگ متفاوت غربي بسيار رواج دارد.
 امروز برخلاف سال‌هاي دهه 1370، پرسش مالكوم يا مارتين، ديگر آن پاسخ سرراست و ساده را ندارد و نمي‌توان به راحتي افراد را به يك‌سوي ماجرا فراخواند. براي پرهيز از خشونت، به چيزي فراتر توصيه و نصيحت يا حتي استدلال عقلاني نياز است. براي اتخاذ گفت‌وگو به عنوان روشي مسالمت‌آميز براي حل مشكلات بايد شرايط عيني را نيز عوض كرد و حداقل‌هايي را فراهم آورد. يك زماني مشهور بود كه با گودزيلا نمي‌توان گفت‌وگو كرد و براي مقابله با او بايد از روش‌هاي خودش بهره جست، اكنون اما مي‌توان گفت كه تجربه امثال گاندي و مارتين لوتركينگ نشان داده كه حتي گودزيلا را هم مي‌توان منعطف ساخت، منتها نه فقط با حرف‌هاي قشنگ و منطقي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون