• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5121 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۱ دي

داستان انسولين

مرتضي ميرحسيني

بدن انسان براي تنظيم قند موجود در خونش به انسولين نياز دارد و اساسا كار اين هورمون، مديريت سطح گلوكز خون است. اواخر قرن نوزدهم، گويا سال 1889 بود كه دو محقق آلماني به نام‌هاي اسكار مينكوسكي و جوزف مرينگ در يكي از آزمايش‌هاي خودشان متوجه شدند اگر غدد پانكراس را از بدن سگ بيرون بكشيم، حيوان علايم بيماري ديابت را از خودش نشان مي‌دهد و چند روز بعد هم مي‌ميرد. اين دو پس از بررسي بيشتر به اين نتيجه رسيدند كه پانكراس محل توليد انسولين در بدن جانوران است و مطالعات بعدي هم كه به كوشش دانشمنداني ديگر انجام شد معلوم كرد مشكل بيماران مبتلا به ديابت از كجا سرچشمه مي‌گيرد. خلاصه اينكه اوايل قرن بيستم رابطه بين پانكراس و انسولين و گلوكز خون معلوم شده بود، اما علم هنوز براي مهار ديابت، پيشنهاد دقيق و موثري در اختيار نداشت. مي‌دانيم كه تا پيش از سال 1920 مبتلايان به ديابت نوع يك، عمر كوتاهي داشتند و از بهترين پزشكان هم كاري براي كمك به آنان برنمي‌آمد. سخت‌گيري بسيار در رژيم غذايي تنها گزينه موجود بود كه چند سالي به عمر بيماران اضافه مي‌كرد، اما هم كيفيت زندگي آنان را پايين مي‌آورد و هم چاره واقعا موثري براي مهار بيماري محسوب نمي‌شد. حتي نوشته‌اند رژيم‌هاي پيشنهادي برخي پزشكان، به ضعف شديد بيمار و مرگ ناشي از ضعف منتهي مي‌شد. ناگفته نماند كه پزشكان عصر باستان هم ديابت را مي‌شناختند و مثلا حكيمان مصري در اسناد پاپيروسي مواردي از مواجهه با بيماران مبتلا به آن را ثبت كرده‌اند، اما چندهزار سال براي كشف روش موثر مقابله با اين بيماري زمان نياز بود. سال 1921 فردريك بنتينگ و دستيارش چارلز بست، انسولين را از پانكراس سگي سالم بيرون كشيدند و به سگي مبتلا به ديابت تزريق كردند. سگ دوم به ديابت حاد مبتلا و مرگش قطعي و نزديك بود، اما با روش ابتكاري دكتر بنتينگ 2 ماه و 10 روز بيشتر زنده ماند. البته مُرد، اما نه به علت ناكارآمدي روش درمان، دقيقا به اين علت كه دو پزشك تزريق انسولين را متوقف كردند تا نقش آن را در بهبود حال سگ بفهمند. بنتينگ و بست، براي تكميل مطالعات‌شان از دو دانشمند همكار ديگر به نام‌هاي جيمز كوليپ و جان مك‌ليد كمك گرفتند و اين چهار كانادايي، با استفاده از پانكراس گاو، انسولين خالص‌تري ساختند. سپس آماده آزمايش آن روي انسان شدند. از جزييات ماجرا كه بگذريم، سرانجام در چنين روزي از ژانويه 1922 نخستين آزمايش انساني، روي پسر نوجواني به نام لئونارد تامپسون انجام شد كه در بيمارستاني در تورنتو كانادا بستري و رو به مرگ بود. بدنش به اولين تزريق واكنش شديدي نشان داد، اما سطح گلوكز خون او از «بسيار خطرناك» به «تقريبا عادي» رسيد. براي دومين تزريق 12 روز منتظر ماندند و انسولين را هم - براي پيشگيري از عوارض شديدي كه بدن لئونارد بعد از اولين تزريق نشان داده بود - پالايش كردند. موفقيت تزريق دوم، تاثير مثبت (به تعبيري «معجزه‌آسا») استفاده از انسولين در مهار ديابت را اثبات كرد و خبرش به مهم‌ترين خبر دنيا تبديل شد. زيرا اتفاقي كه تا قرن‌ها ناممكن به نظر مي‌رسيد، روي داده بود. بنتينگ و مك‌ليد سال بعد برنده جايزه نوبل پزشكي شدند، هرچند خودشان آن زمان و بعدها مي‌گفتند اين جايزه به هر چهار نفرمان تعلق دارد و همگي به يك اندازه در آن شريك هستيم. اما لئونارد تامپسون هم كه نقش خودش را در تاريخ ايفا كرده بود چه سرنوشتي پيدا كرد؟ گويا چندي بعد از بيمارستان مرخص شد و 13 سال ديگر زندگي كرد و در 26 سالگي، نه از ديابت كه از ذات‌الريه مرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون