• ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5136 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۹ بهمن

شور «شورا»

آلبرت كوچويي

 بچه ده-دوازده ساله بودم و در كليساي كاتوليك لاتين در آبادان با بچه‌هاي ديگر زبان لاتين مي‌آموختيم كه گفتند، يك موزيسين قدر، نوازنده كم همتاي ويلن كلاسيك، به آبادان آمده است.همه‌مان را به رديف درآوردند تا تست صدا بدهيم. بيست- سي نفري پذيرفته شدند. من و دوست و همكلاسي‌ام در دبستان فرهنگ و بعد دبيرستان پيروزي، سوليست اين گروه همسرايي شديم كه برايش آزمون داده بوديم. گروه همسرايي‌اي كه در مدتي كوتاه در آبادان شهره‌ور شد. رهبر گروه، همان موزيسين و ويلن‌نواز قدر بود. الكساندر
-شورا- ميخاييليان كه‌ زاده خاركف بود و از دوازده سالگي، رهبري اركسترهايي را در زادگاهش به عهده داشت.
از آن ميان يكي-دو تن به دنياي موسيقي پاپ ايران راه يافتند. «ادموند»، هنوز از چهره‌هاي درخشيده در موسيقي نوين آشوري است. الكساندر ميخاييليان، پس از گذراندن دوره‌هاي موسيقي در خاركف همراه خانواده راهي ايران شد. آنها از مهاجران گريخته از جنگ جهاني به روسيه بودند. شورا ميخاييليان، در همدان، به شاگردي ويليام دانيال اسطوره موسيقي كلاسيك و ادبيات آشوري درآمد. پس از كوچ به تهران، در زمره آهنگسازان راديو ايران، براي ساخت موسيقي كودك درآمد. سرود نوروز او، از ماندني‌ترين اثرهاست. الكساندر
-شورا- ميخاييليان به استراليا مهاجرت كرد و گروه همسرايي«نبورام» را در آنجا بنياد نهاد.
ميخاييليان، تا پايان زندگي به رهبري گروه‌هاي موسيقي و همسرايي پرداخت. نواهاي ويلن او، پر از شور زندگي، شادي و شكيبايي است. رنگ زندگي و شيدايي، رنگ غالب ساخته‌هاي او بود. در هر شهري زيست طعم خوش موسيقي و همسرايي را چشيد و چشاند. شور بي‌همتايي در نوازندگي ويلن داشت.‌سازي كه همدم همه روزهاي زندگي او بود. حتي در غم از دست دادن تنها دختر جوانش و سال‌ها بعد همسرش هم. كاشف فروتن استعدادهاي دنياي موسيقي بود. چهره‌هاي بسياري را كشف و به موسيقي كشاند. در ساخته‌هاي او، حتي رنج‌ها و غم‌ها هم، رنگ شادمانه و سرزندگي مي‌دهند. او كه با خانواده، رنج مهاجرت، پناهجويي و پناهندگي را در سال‌هاي كودكي چشيده بود، اما بازگشت به ميهن اجدادش شوري پر اميد در ساخته‌هايش دميد.
با همه شهرت و آوازه‌اي كه الكساندر ميخاييليان، با خود همراه داشت، اما او نيز چون نامداران ديگر دنياي موسيقي آشوري، تنها در اين عرصه ماند. ويليام دانيال اسطوره موسيقي كلاسيك آشوري و هم ادبيات حماسي آشوري چون او زيست و در غربت و تنهايي خاموش شد. خاموش كه نه، انبوه ساخته‌هاي او در دنياي موسيقي، هنوز مي‌خروشند و صداي چكاچك شمشيرهاي تك‌سواران و پهلوانان حماسه‌هايش، به گوش مي‌آيند. او را فردوسي ادبيات آشوري مي‌خوانند.«قاطينا» حماسه آشوري، گونه‌اي ادبيات شاهنامه را در زبان و ادبيات آشوري، زنده ساخته است. حماسه‌اي كه نياز به شناساندن و برگرداندن آن به زبان‌هاي ديگر است كه در قفسه كتابخانه‌هاي آشوري مانده است.
ناشناخته‌تر از اينان، نوازندگان و آهنگسازان تنهاي بسياري در محدوده جغرافيايي خود مانده‌اند. پولس خفري، موسيقيدان و رهبر اركستر گروه همسرايي، آسورهادون، نوازنده سازهاي بادي و موسيقيدان كه در راديو اروميه درخشيد و راهي ينگه دنيا شد. اينان نوازندگان تنهايند. نوازندگاني با همه شور زندگي، سرزندگي و سبكبالي، در تنهايي‌شان خاموش شدند. دريغ بر شور آنان و شور شورا.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون