• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5142 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱۶ بهمن

نگاهي به فيلم سينمايي برف آخر به كارگرداني اميرحسين عسگري

گرگ‌ها هم عاشق مي‌شوند

مصطفي محمودي

برف آخر دومين ساخته اميرحسين عسگري كارگردان نوگراي سينماي ايران قصه سرراستي دارد: ماجراي يوسف، دامپزشكي كه همسرش را طلاق داده و در يك منطقه  دورافتاده كوهستاني مشغول به كار است و در اين بين رعنا حضور دارد؛ زني عاشق محيط زيست كه مي‌كوشد مراقب گرگ‌ها باشد. خليل مردي دامدار كه دخترش گم شده و ايمان پسر جواني كه عاشق دختر بوده. جالب اينكه نقطه اشتراك و پيونده‌دهنده همه اين آدم‌ها گرگ است. دامپزشك و دامدار زخم‌خورده از حمله گرگ، زن در پي تيمار گرگي زخمي و جوان به دنبال تيمار دختر فراري.
برف آخر البته نگاهي هم دارد به داستان كوتاه جلال‌آباد نوشته محمد صالح‌علا. نويسنده و شاعري كه نثر خاص خودش را دارد و در جلال‌آباد هم اين‌گونه بوده: «شايد يك روز كتابي بنويسم و در آن ثابت كنم به عكس تصور انسان‌ها، گاوها گاو نيستند. گاوها شخصيت پيچيده‌اي دارند. برخي احساساتي، گوشه‌گير، خجالتي و فروتنند، برخي رياست‌طلب، پرخاشگر و زود رنجند. اندام بزرگي دارند ولي بسيار مهربان، متين و بي‌آزارند. گاوها اغلب بيماري قلبي دارند، تنها به خاطر جثه بزرگ‌شان نيست، به خاطر رنج‌هايي است كه در طول زندگي مي‌كشند. از نظر عاطفي پيچيده‌اند» (1) 
اميرحسين عسگري در دومين اثرش يكي از سخت‌ترين كارها در سينماي ايران را انجام داده، دوربين را از شهر خارج كرده به سمت لوكيشن‌هاي متعدد و پربرف رفته و در سخت‌ترين شرايط جغرافيايي تلاش كرده تا به لحاظ تصويري، محصولي متفاوت را به تماشاچي ارايه كند. همان‌گونه كه قصه‌اش نيز متفاوت بوده و تعريف جديدي را از مقوله عشق از منظرهاي مختلف به مخاطب ارايه مي‌دهد و اين تعريف را البته با صبر و حوصله‌اي غريب به ثمر مي‌رساند؛ صبري كه به اعتقاد من در برخي بخش‌ها سبب مي‌شود تا ريتم به‌شدت افت كند و همين مساله باعث شود تا ارتباط مخاطب عام با برف آخر يا برقرار نشود يا به درستي صورت نگيرد. بدون ترديد حذف بخش‌هايي از فيلم و كاستن زمان آن مي‌تواند نسخه‌اي باشد براي اينكه عسگري بتواند تماشاچي عام را نيز راضي از سالن نمايش خارج كند. 
امين حيايي و مجيد صالحي بدون شك برگ برنده كارگردان در چنين فضايي هستند. بازي‌هاي متفاوت و به ياد ماندني از دو بازيگر طناز سينماي ايران كه سبب مي‌شود تماشاچي هر آنچه در پس ذهن خود و پيش از اين از صالحي و حيايي داشته دور بريزد و با چهره جديدي از اين دو مواجه شود. ساير بازي‌ها هم البته همين‌گونه است و هارموني مناسبي از بازي‌هاي خوب و دلچسب در فيلم به چشم مي‌خورد. 
اينجا لازم است به سكانس پاياني فيلم هم اشاره كنم. اين سكانس و پايان‌بندي فيلم هم يكي از بهترين‌ها و ماندگار‌ترين‌ها در سينماي ايران است. جايي كه نقش اول داستان ديگر نه يوسف و نه رعنا و نه هيچ‌كس ديگري بلكه يك گرگ است. همان گرگي كه در ابتداي اين نوشتار اشاره كردم كه حلقه اتصال آدم‌ها و بازتعريف جديدي از عشق از يك منظر متفاوت است. سكانس مذكور را بايد شاه‌بيت برف آخر دانست كه بهترين و متفاوت پايان‌بندي براي فيلم است. 
فيلمبرداري اثر هم همان‌طوركه پيش‌تر اشاره كردم زيباست و انتخاب هوشمندانه رنگ‌هاي سرد و گرم به فراخور داستان و شخصيت‌ها در تقابل با رنگ خنثي سفيد برف كه تقريبا در تمام طول فيلم وجود دارد قاب‌هاي جالب توجهي را شكل داده‌اند كه كمك شايان توجهي به لحاظ زيبايي‌شناسي و ارتباط حسي تماشاچي با داستان كرده است و البته قاب‌هاي چشم‌نوازي را نيز به واسطه بكر بودن لوكيشن‌ها پديد آورده.
اگرچه معتقدم كه برف آخر نسبت به كار قبلي عسگري يعني فيلم سينمايي بدون مرز، داراي پختگي مناسبي است و از با تجربه‌تر شدن كارگردان در فاصله اين ساخت اين دو فيلم خبر مي‌دهد و با وجود اينكه مي‌دانم اين فيلم نيز در جشنواره‌هاي مختلف جهاني راه خود را پيدا خواهد كرد و به موفقيت‌هايي دست خواهد يافت اما همچنان معتقدم كه ريتم فعلي بسيار كند است. چه به لحاظ بيان روايي و چه به لحاظ ساختاري يعني همان‌گونه كه داستان كند پيش مي‌رود (و اين نقيصه مي‌بايست در فيلمنامه برطرف مي‌شد كه نشد) شاهد تعدادي نماي كشدار در بخش‌هاي تنهايي يوسف هستيم كه همه اينها سبب مي‌شود تا ريتم فيلم بيفتند و در نتيجه تنها راه چاره براي برطرف ساختن اين مساله و رسيدن به ريتم مناسب‌تر فقط حذف بي‌رحمانه تعدادي سكانس و پلان است و بس. اما در نهايت برف آخر اثري است كه آبروي كارگردانش را مي‌خرد و تصور مي‌كنم همين مساله براي يك كارگردان فيلم دومي بسيار غنيمت باشد.
 (1): بخش‌هايي از داستان جلال‌آباد
نوشته محمد صالح علا

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون