• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5151 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۷ بهمن

دو قطبي‌سازي خطرناك...

حميد حاج اسماعيلي

گزارش روزنامه اعتماد با عنوان نسل‌كشي مديريتي، روز دوشنبه منتشر شد و بازتاب‌هاي وسيعي در فضاي عمومي كشور پيدا كرد. با توجه به اين واقعيت كه موضوع منافع عمومي كشور از جمله ضرورت‌هايي است كه همه دلسوزان بايد روي آن توافق داشته باشند، تصميم گرفتم كه به اين بحث بپيوندم و توضيحاتي درباره آن ارايه كنم. واقع آن است كه رفتارهاي غيرحرفه‌اي و غيرتخصصي كه اين روزها در بطن وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي (و بسياري از بخش‌هاي ديگر) جريان پيدا كرده در حقيقت، بيانگر يكي از مشكلات ريشه‌اي نهفته در اقتصاد ايران است. مشكلي با عنوان برخوردهاي جناحي و سياسي با مقولات اقتصادي و توسعه‌اي كه تار و پود نظام مديريتي كشور را درگير خود ساخته است. روز و روزگاري شاعري در اين كشور وجود داشت كه مي‌گفت، «هيچ‌كس اينگونه به كشتن خود برنخاست كه من به زندگي نشسته‌ام.» عباراتي كه گوياي بخش قابل توجهي از معضلات فعلي «مديريت» در ايران است. سال‌هاي سال است كه فضاي اجرايي كشور، تحت‌الشعاع نگاه‌هاي سياسي و جناحي قرار دارد. عمده مديران كشور، متاسفانه با عينك مسائل جناحي و سياسي به مقولات مي‌نگرند. جوي كه در حال حاضر در وزارت كار و ساير وزارتخانه‌هاي كشور ايجاد شده، نوعي دو قطبي‌سازي خطرناك است كه تداوم آن منافع ملي كشور را با آسيب‌هاي جدي مواجه مي‌سازد. در گام نخست، هر فردي كه در اين ساختارها مشغول به كار مي‌شود را به يكي از قطب‌هاي جناحي كشور (چپ-راست يا اصلاح‌طلب، اصولگرا) منتسب مي‌كنند و بعد هم با تيغ تيز نگاه سياسي و جناحي و بدون توجه به تخصص افراد، آنها را حذف مي‌كنند. طبيعي است وقتي مديران سياسي، اقتصادي و تقنيني همه از يك جناح باشند و نسبت به جناح خود احساس دين كنند، ساير گونه‌هاي تفكر را از قطار مديريت كشور پياده مي‌كنند. نتيجه اين نوع نگاه، اين مي‌شود كه درصد سرمايه‌گذاري به بهره‌وري در وزارتخانه‌اي مانند وزارت كار در ماه‌هاي اخير به پايين‌ترين درجات ممكن نزول مي‌كند. در واقع اين سرمايه‌هاي عمومي مردم است كه در بطن اين نگاه جناحي اتلاف شده و از ميان مي‌رود. نقصان‌هاي كشور نيز برآمده از اين رويكردهاي غيرتخصصي و اشتباه است. امروز مديران براي تعامل با هم از صفاتي مانند فساد، نارآمدي و پاكدستي استفاده مي‌كنند تا به خواسته‌هاي جناحي، سياسي و خانوادگي موردنظر برسند. يعني اگر وزير يا وكيل يا مدير ارشدي اعلام مي‌كند كه مديري را به دليل فساد بركنار كردم، عامل نخست اين اظهارنظر، نگاه و رويكرد متفاوت سياسي است كه در تقابل با آن فرد يا گروه تعريف شده است.

اين روند نشان مي‌دهد كه چه وضعيت خطرناكي در انتظار نيروهاي كار كشور است و در دورنماي آينده چه بحران‌هايي به كمين نشسته است. افراد با همين دو قطبي‌سازي به ميدان مديريت وارد مي‌شوند و پست‌هاي تخصصي را به افرادي اعطا مي‌كنند كه هيچ نسبتي با وظايف محول شده ندارند. كافي است سري به حوزه نظارتي وزارت كار (مانند بازرسي و...) بزنيد و نسبت تحصيلات و تخصص مديران انتخاب شده با نيازهاي پست موردنظر را بررسي كنيد تا متوجه عمق فاجعه مديريتي در كشور شويد. عدم استفاده تخصصي از مديران و كاركنان باعث مي‌شود تا كشور در بزنگاه‌هايي چون تحريم‌ها، كرونا و... با بحران‌هاي فزاينده تدبير و تصميم‌سازي مواجه شود. آسيب ديگري كه اين روند ايجاد مي‌كند، گسترش ميل به مهاجرت نخبگان، نيروي كار و متخصصان كشور است. وقتي افراد را وادار مي‌كنند كه خود را تحت لواي يك جناح سياسي خاص معرفي كنند و بعد هم جناح ديگر، اين افراد را از دايره فعاليت خارج مي‌كند، باعث سرخوردگي مديران و نخبگان و خارج شدن آنها از كشور مي‌شود. در حال حاضر دامنه وسيعي از نيروهاي متخصص، علمي و ملي، بدون گرايش سياسي در كشور وجود دارند كه بايد از آنها حفاظت شود. اينكه وزيري روي كار بيايد و بعد قلم به دست بگيرد و روي نام‌هايي كه در يك دوره خاص جذب شده‌اند، خط قرمز بكشد و افراد غيرمتخصص و جناحي را جايگزين آنها كند، قابل قبول نيست. اين نوع جابه‌جايي‌ها، برداشت‌ها و تصدي‌ها كه در دولت جديد بسيار گسترش پيدا كرده، نهايتا دولت را با بحران ناركارآمدي مواجه مي‌سازد. بايد توجه داشت برخي واژه‌ها مانند انقلابي-غيرانقلابي، خودي- غيرخودي، غرب‌زده-غير غرب‌زده و... ديگر كارايي خود را از دست داده‌اند. امروز مردم مي‌دانند كه افراد و جرياناتي از اين واژه‌ها براي بيرون كردن رقبا از صحنه استفاده مي‌كنند. تقسيم مردم به يك چنين عناويني باعث شده تا كشور از نيروهاي متخصص خالي شود. هر سال ده‌ها و صدها هزار نيروي كار متخصص در حوزه‌هاي مهندسي، مديريتي، پرستاري، پزشكي و... از كشور خارج مي‌شوند، چراكه در قالب الگوي تنگ‌نظرانه مديران جناحي كشور قرار نمي‌گرفتند. ضربه نخست تداوم اين روند به خود سيستم وارد مي‌شود كه با بحران كارآمدي مواجه مي‌شود. بحراني كه مدت‌هاست آلارم خطر آن به صدا درآمده است، منتها برخي خود را به نشنيدن و نفهميدن مي‌زنند. آن‌گونه كه بايد گفت، هيچ‌كس اين‌گونه به كشتن خود برنخاست كه اينان به زندگي نشسته‌اند...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون