• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5151 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۷ بهمن

فردوسي از دريچه بازيگران تاجيكستاني

ماهرخ ابراهيم‌پور

بچه بودم پدرم در خلوت خودش شاهنامه مي‌خواند و من در كنجي به دور از چشمش گوش مي‌دادم و اعتراف مي‌كنم بعد از شنيدن اشعاري كه پدرم زمزمه مي‌كرد، خوف مي‌كردم، اما دم نمي‌زدم. بزرگ‌تر كه شدم اين ترس در من ماند، هرچند گاهي سعي مي‌كردم به تماشا و شنيدن نقالي شاهنامه بروم تا شايد ترسم برطرف شود، اما سودي نداشت. سال‌ها گذشت در سفري كه به مشهد داشتم دوستي ابياتي از شاهنامه را با صداي خوشش برايم خواند و من براي نخستين‌بار گوش دادم و لذت بردم. امروز فكر مي‌كنم چرا به صورت جدي درصدد برنيامدم تا ترسم را از بين ببرم يا علتش را كشف كنم؟!
بعد از آن همه غفلت هرچه درباره شاهنامه به دستم مي‌رسيد، ورق مي‌زدم، مي‌خواندم و مي‌آموختم و گاه با خالق اثر به گفت‌وگو مي‌نشستم. شنبه شب، آناهيد خزير مرا به تماشاي نمايش فردوسي در سالن سنگلج برد و با تني چند از دوستان به تماشاي اين نمايش نشستيم؛ نمايشي كه نقاط قوت و ضعف داشت اما تماشايش در اين روزگار خاص ما خالي از لطف و لذت نبود.
بازيگر نقش فردوسي تا اندازه‌اي توانست تماشاگر را با خود همراه كند و از رنجي بگويد كه در تدوين و تاليف شاهنامه كشيده بود و فراز و فرود شخصيت فردوسي را به ما نشان دهد كه دربار سلطان سليم به قرمطي‌گري و رافضي‌گري متهم شد و او براي رد اين اتهام و انگيزه‌اش از نوشتن شاهنامه به اداي دين به فرهنگ نياكانش در عين مسلمان بودنش اشاره كرد، چنان‌كه گفت: «نوشتن شاهنامه براي ماندگاري هويت ايراني و زبان فارسي است.» من اگر هزار مطلب درباره شاهنامه و شخص فردوسي مي‌خواندم به اندازه اين نمايش نمي‌توانست مرا دلبسته فردوسي و شاهنامه كند. وقتي يكي از دست‌اندركاران تاجيكي نمايش پرسيد نظرتان درباره نمايش چيست؟گفتم حس خوبي دارد كه فارسي زبان‌ها فارغ از مرزها از هويت و فرهنگ‌شان بگويند و جهان خودشان را توسعه بدهند با اشتراكات فرهنگي و در اين نمايش اشتراكات ما زبان فارسي است كه حلقه وصل ميان ما و شماست و چه خوب بود اگر بيشتر قدر اين حلقه قوي را مي‌دانستيم.
از سالن سنگلج كه بيرون آمدم به ابياتي فكر كردم كه اين روزها بحث بر سرش بسيار است از جمله (بسي رنج بردم در اين سال سي/ عجم زنده كردم بدين پارسي) و لفظ عجم كه چند بار از سوي شخصيت فردوسي تكرار شد و شاهنامه‌شناسان ما بحث بر سر اين دارند كه كلمه عجم منسوب به فردوسي درست نيست. از اين هم بگذريم به ريتم موسيقي و ناهماهنگي آن فكر كردم كه گاهي مانع درست شنيدن ديالوگ‌ها بود و لباس‌هاي همسر فردوسي و عروسش كه جاي حرف داشت و قدري متفاوت از زمانه فردوسي نبود. با همه اين تفاسير و تعابير، تماشاي نمايش فردوسي از كشور دوست تاجيكستان دلچسب و لذت‌بخش بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون