• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5165 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۵ اسفند

روابط قدرت‌هاي بزرگ و ديپلماسي امريكا در قبال ايران

فن هونگدا

 با نگاهي به توسعه روابط ايالات متحده و ايران در قرن بيستم، به وضوح مي‌توان دريافت كه موقعيت بين‌المللي ايالات متحده و رقابت قدرت‌هاي بزرگ تاثير برجسته‌اي بر سياست واشنگتن در قبال ايران و سياست ايران در برابر ايالات متحده داشته است.  در قرن بيستم، به ويژه پس از جنگ جهاني اول، وضعيت بين‌المللي ايالات متحده همچنان رو به بهبود بود كه اين روند همزمان باعث افزايش تمركز بيشتر امريكا بر خاورميانه شد. وزارت امور خارجه ايالات متحده در سال 1909 دفتر امور خاور نزديك را تاسيس كرد. در مواجهه با دو درخواست ايران در سال‌هاي 1911 و 1922، ايالات متحده دو بار گروه‌هاي مشاور متخصص خود را در زمينه‌ امور مالي و ساير زمينه‌ها را به ايران اعزام كرد كه به ايران كمك كنند تا امور مالي آشفته و ساير امور خود را سامان دهد.   با اين حال، قبل از جنگ جهاني دوم، جايگاه و نفوذ بين‌المللي ايالات متحده به اندازه اروپا قوي نبود، بنابراين زماني كه ايران براي مقابله با فشارهاي وارد شده از سوي اتحاد جماهير شوروي و بريتانيا، قصد داشت از نفت به عنوان طعمه براي كشاندن ايالات متحده به ايران استفاده كند، ايالات متحده به دليل مخالفت مشترك بريتانيا و اتحاد جماهير شوروي، همكاري نفتي با ايران را قاطعانه كنار گذاشت.  پس از جنگ جهاني دوم، ايالات متحده قدرتمندترين كشور جهان شد و نيروهاي شوروي و انگليسي را يكي پس از ديگري از ايران بيرون راند. در آن زمان امريكا ايران را ابزار جنگ سرد عليه شوروي و مدافع منافع امريكا در خاورميانه مي‌دانست. وقتي ايالات متحده از جايگاه و نفوذ بين‌المللي كافي برخوردار شد، واشنگتن حتي حاضر نبود نفوذ خود را بر ايران با ساير قدرت‌هاي جهاني به اشتراك بگذارد.   پس از فروپاشي روابط ايران و امريكا در سال 1979 تاريخ ثابت كرد كه اگر هيچ قدرت جهاني ديگري شريك نزديك ايران نشود...

 واشنگتن مي‌تواند به اعمال تحريم‌ها و سركوب ايران كه دشمن ايالات متحده است، ادامه دهد. پس از انقلاب اسلامي روابط ايران و امريكا قطع شد و ايران با هيچ يك از قدرت‌هاي جهاني روابط نزديكي نداشت. اين يك عامل كليدي در تحريم‌ها و سركوب‌هاي شديد طولاني‌مدت اعمال شده توسط ايالات متحده عليه جمهوري اسلامي ايران بود. قدرت اول جهان، ايالات متحده، به چالشي مانند ايران اجازه حضور در منطقه مهم استراتژيك خود - خاورميانه را نمي‌دهد.   در مواجهه با تحريم‌هاي شديد امريكا، ايران مجبور شد سياست‌هاي خود را تعديل كند و به تدريج به چين و روسيه نزديك شود. اين امر سياست امريكا در قبال ايران را تحت فشار قرار مي‌دهد. دولت احمدي‌نژاد براي مقابله با فشارهاي امريكا پيشنهاد «نگاه به شرق» را داد. بعدها سياستگذاران ايراني «نگاه به شرق» را به عنوان استراتژي بلندمدت ايران تشريح كردند. چين و روسيه هر دو كشورهاي هدف كليدي براي «نگاه به شرق» ايران هستند. ايران و چين در 27 مارس 2021 «برنامه همكاري جامع 25 ساله» را امضا كردند. طرح‌هاي همكاري مشابهي بين ايران و روسيه نيز در حال مذاكره است. اين امر واشنگتن را عميقا نگران كرده است. ايالات متحده نمي‌تواند تحمل كند كه ايران قدرت خاورميانه به رقباي خود بپيوندد، در حالي كه سركوب مستمر ايران، تهران را به زانو در نياورده است. به اين ترتيب سياست تعديل در قبال ايران به انتخاب واشنگتن تبديل شده است.  در واقع، ايالات متحده ممكن است سياست خود را در قبال ايران صرفا براي مقابله با يك دشمن بزرگ‌تر تعديل كند، حتي اگر آن دشمن روابط نزديكي با ايران نداشته باشد. اين امر در سياست امريكا در قبال ايران در دوره اوباما منعكس شد. تا حد زيادي، اين به اصطلاح نياز استراتژيك ايالات متحده به «بازگشت به آسيا-اقيانوسيه» است كه دولت اوباما را به سمت نرم كردن نسبي نگرش خود نسبت به ايران سوق داد.  بنابراين چگونه بايد خروج دولت ترامپ از برجام (توافق هسته‌اي ايران) و «فشار حداكثري» آن بر تهران را درك كنيم؟ اولين نكته‌اي كه بايد به آن توجه كرد، اين است كه حتي نيروهايي كه در ابتدا از خروج دولت ترامپ از توافق هسته‌اي ايران حمايت مي‌كردند، از جمله برخي در داخل ايالات متحده و برخي خارج از ايالات متحده مانند اسراييل و عربستان سعودي، به حاميان بازگشت دولت بايدن به توافق هسته‌اي ايران تبديل شده‌اند.  دوم، دولت ترامپ به وضوح توانايي چين براي مقابله با فشارهاي ايالات متحده را دست‌كم گرفته بود و روابط ترامپ با روسيه نيز نسبتا ظريف بود. به علاوه اين را به اين واقعيت اضافه كنيد كه رييس‌جمهور ترامپ علاقه خاصي به حضور ايالات متحده در خارج از كشور نداشت و براي منافع اقتصادي بيش از مبارزات ايدئولوژيك ارزش قائل بود. اين عوامل باعث شد كه دولت ترامپ از زمان جنگ جهاني دوم، ديدگاهي بنيادي درباره ايران در واشنگتن را ناديده بگيرد، يعني ترجيحا ايران بايد كشوردوست ايالات متحده باشد و در غير اين صورت سعي شود از انحراف ايران به سمت رقباي امريكا خودداري شود. در واقع، در پس زمينه «فشار حداكثري» دولت ترامپ بر ايران بود كه روابط ايران با چين و روسيه سرعت گرفت. بنابراين، بايدن در طول مبارزات انتخاباتي رياست‌جمهوري بارها تاكيد كرد كه در صورت انتخاب، به توافق هسته‌اي ايران بازخواهد گشت و اميدوار است كه تنش‌ها با ايران را كاهش دهد.  از اين نظر، رابطه ايران با ديگر قدرت‌هاي جهاني عامل كليدي و موثر بر ديپلماسي واشنگتن با ايران است. تاريخ پس از جنگ جهاني دوم به وضوح نشان داد كه داشتن روابط نزديك تنها با يك قدرت جهاني براي ايران خطرناك است و همچنين نداشتن روابط متعادل با قدرت‌هاي جهاني براي ايران مضراست. در عين حال، حفظ روابط سالم با قدرت‌هاي بزرگ جهان، انتخاب ديپلماتيكي است كه مي‌تواند به بهترين نحو از منافع ملي ايران محافظت كند.
مترجم: سعيده زرين، دانشجوي دكتراي دانشگاه فودان چين 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون