• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5171 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۲ اسفند

روايت جان مرشايمر، نظريه‌پرداز امريكايي از ريشه رويارويي روسيه با غرب

غرب مسوول وقوع بحران اوكراين است

ترجمه: آرمين منتظري

جنگ در اوكراين خطرناك‌ترين درگيري بين‌المللي از زمان بحران موشكي كوبا در سال 1962 است. اگر بخواهيم از بدتر شدن آن جلوگيري كنيم و در عوض راهي براي پايان دادن به آن بيابيم، درك علل اصلي آن ضروري است.
شكي نيست كه ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه جنگ را آغاز كرد و مسوول نحوه انجام آن است. اما اينكه چرا چنين كرده، بحث ديگري است. ديدگاه غالب در غرب اين است كه او يك متجاوز غيرمنطقي و غيرقابل فهم است كه قصد دارد يك روسيه بزرگ شبيه به اتحاد جماهير شوروي بنا كند. بنابراين، اين پوتين است كه به تنهايي مسووليت كامل بحران اوكراين را بر عهده دارد. اما اين شكل روايت، اشتباه است. غرب و به ويژه امريكا، مسوول اصلي بحراني است كه در فوريه 2014 آغاز شد و اكنون به جنگي تبديل شده است كه نه تنها اوكراين را تهديد مي‌كند، بلكه اين پتانسيل را دارد كه به يك جنگ هسته‌اي بين روسيه و ناتو تبديل شود. مشكل بر سر اوكراين، در واقع در نشست بخارست ناتو در آوريل 2008 آغاز شد، زماني كه دولت جورج دبليو بوش ناتو را تحت فشار قرار داد تا اعلام كند كه اوكراين و گرجستان را به عضويت خواهد پذيرفت. رهبران روسيه بلافاصله با عصبانيت واكنش نشان دادند و اين تصميم را يك تهديد موجوديتي براي روسيه توصيف و تاكيد كردند كه اين تهديد را خنثي خواهند كرد. به گفته يك روزنامه‌نگار معتبر روسي، پوتين «به خشم آمد» و هشدار داد كه «اگر اوكراين به ناتو بپيوندد، مجبور خواهد شد بدون كريمه و مناطق شرقي اين كار را انجام  دهد و به سادگي از بين خواهد رفت.» با اين حال، امريكا خط قرمز مسكو را ناديده گرفت و تلاش كرد اوكراين را به يك سنگر غربي در مرز روسيه تبديل كند. اين استراتژي شامل دو عنصر ديگر نيز بود: نزديك كردن اوكراين به اتحاديه اروپا و تبديل آن به يك دموكراسي طرفدار امريكا.
اين تلاش‌ها سرانجام در فوريه 2014، پس از يك شورش و قيام كه مورد حمايت امريكا قرار گرفت باعث شد تا رييس‌جمهور طرفدار روسيه، ويكتور يانوكوويچ، از كشور فرار كند. روسيه در واكنش به اين اتفاق، كريمه اشغال كرده و باعث شد جنگ داخلي در دنباس در شرق اوكراين آغاز شود. رويارويي بزرگ بعدي در دسامبر 2021 رخ داد و مستقيما به جنگ فعلي منجر شد. علت اصلي اين بود كه اوكراين در حال تبديل شدن به يكي از اعضاي واقعي ناتو بود. اين روند در دسامبر 2017 آغاز شد. در آن زمان دولت ترامپ تصميم گرفت «سلاح‌هاي دفاعي» به اوكراين بفروشد. با اين حال، آنچه به عنوان تسليحات «دفاعي» به اوكراين داده شد، براي روسيه و متحدانش در دنباس، سلاح‌هاي تهاجمي محسوب مي‌شد. ساير كشورهاي ناتو نيز وارد عمل شدند و سلاح به اوكراين ارسال كردند، نيروهاي مسلح اين كشور را آموزش دادند و به ارتش اوكراين اجازه دادند در تمرينات مشترك هوايي و دريايي شركت كند. در جولاي 2021، اوكراين و امريكا به‌طور مشترك ميزبان يك رزمايش دريايي بزرگ در منطقه درياي سياه بودند كه شامل نيروي دريايي از 32 كشور بود. عمليات نسيم دريا تقريبا روسيه را تحريك كرد تا به يك ناوشكن دريايي بريتانيا را كه عمدا وارد آب‌هاي سرزميني روسيه شده بود، شليك كند.
روابط بين اوكراين و امريكا در دولت بايدن نيز همچنان در حال افزايش است. اين تعهد در يك سند مهم منعكس شده است. سندي با عنوان «منشور شراكت استراتژيك ايالات متحده و اوكراين» امضا شده است. در ماه نوامبر سال 2021، آنتوني بلينكن، وزير امور خارجه امريكا و ديميترو كولبا، همتاي اوكرايني‌اش اين سند را امضا كردند. هدف از امضاي اين سند، «تاكيد بر تعهد اوكراين به اجراي اصلاحات عميق و جامع لازم براي ادغام كامل در نهادهاي اروپايي و يورو آتلانتيك بود.» اين سند به صراحت بر مبناي «تعهدات اتخاذ شده براي تقويت اوكراين-امريكا» بنا شده است. مشاركت استراتژيك بين زلنسكي و بايدن تاكيد مي‌كند كه دو كشور بر اساس «اعلاميه اجلاس سال 2008 سران ناتو در بخارست» به همكاري‌هاي‌شان ادامه خواهند داد. 
جاي تعجب نيست كه مسكو اين تحولات رو به جلو را غيرقابل تحمل يافته و بهار گذشته ارتش خود را در مرز اوكراين مستقر كرد تا عزم خود را به واشنگتن نشان دهد. اما اين اقدام پوتين هيچ تاثيري نداشت، زيرا دولت بايدن به نزديك شدن به اوكراين ادامه داد. اين امر باعث شد روسيه در ماه دسامبر به يك بن‌بست ديپلماتيك تمام عيار دامن بزند. همان‌طور كه سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه گفت: «ما به نقطه جوش خود رسيديم.» روسيه خواستار تضمين كتبي شد مبني بر اينكه اوكراين هرگز بخشي از ناتو نخواهد شد و اين ائتلاف تسليحات نظامي خود را كه از سال 1997 در شرق اروپا مستقر كرده بود، جابه‌جا خواهد كرد. بعد از اينكه آنتوني بلينكن، وزير خارجه امريكا اعلام كرد كه ناتو و امريكا در روابط‌شان با اوكراين تغييري ايجاد نخواهند كرد، پوتين وارد عمل شد. يك ماه از اين سخنان بلينكن، پوتين، دستور حمله به اوكراين را با هدف رفع تهديد ناتو صادر كرد. 
اين روايت از وقايع در تضاد با شعار رايج در غرب است كه گسترش ناتو را بي‌ربط به بحران اوكراين نشان مي‌دهد و در عوض اهداف توسعه‌طلبانه پوتين را مقصر قلمداد مي‌كند. بر اساس سند اخير ناتو كه براي رهبران روسيه ارسال شده است، «ناتو يك اتحاد دفاعي است و هيچ تهديدي براي روسيه ندارد.» شواهد موجود با اين ادعاها تناقض دارد. براي تازه‌كارها، موضوع مورد بحث اين نيست كه رهبران غربي مي‌گويند هدف يا مقاصد ناتو چيست، بلكه موضوع اين است كه مسكو اقدامات ناتو را تهديد‌آميز مي‌بيند.
پوتين مطمئنا مي‌داند كه هزينه‌هاي تسخير و اشغال مقادير زيادي از سرزمين‌هاي اروپاي شرقي براي روسيه گران تمام مي‌شود. همان‌طور كه يك بار گفته بود: «هر كس كه دلش براي شوروي تنگ نشود، احساس ندارد. هر كه بخواهد آن را پس بگيرد، عقل ندارد.» عقايد او در مورد پيوندهاي تنگاتنگ بين روسيه و اوكراين و تلاشش براي پس گرفتن كل اوكراين مثل اين است كه كسي بخواهد يك جوجه تيغي را ببلعد. علاوه بر اين، سياستگذاران روسيه - از جمله پوتين - به ندرت چيزي در مورد تسخير سرزمين‌هاي جديد براي بازسازي اتحاد جماهير شوروي يا ساختن روسيه بزرگ بيان كرده‌اند. در عوض، از زمان نشست بخارست در سال 2008، رهبران روسيه بارها گفته‌اند كه پيوستن اوكراين به ناتو را يك تهديد موجوديتي عليه خود مي‌دانند كه بايد از آن جلوگيري كرد. همان‌طور كه سرگئي لاوروف در ماه ژانويه اشاره كرد: «كليد حل همه اختلافات، تضمين عدم گسترش ناتو به سمت شرق است.»
مشخص است كه رهبران غربي تا قبل از سال 2014، به هيچ وجه روسيه را يك تهديد نظامي براي اروپا به حساب نمي‌آوردند. همان‌طور كه مايكل مك‌فال سفير سابق امريكا در مسكو اشاره مي‌كند، تصرف كريمه توسط پوتين براي مدت طولاني برنامه‌ريزي نشده بود و يك حركت واكنشي در پاسخ به كودتايي بود كه رييس‌جمهوري طرفدار روسيه در اوكراين را سرنگون كرد. در واقع، تا قبل از اين جريان، توسعه ناتو با هدف تبديل تمام اروپا به منطقه بزرگي مملو از صلح و آرامش انجام مي‌شد نه مقابله با روسيه خطرناك. با اين حال، زماني كه بحران شروع شد، سياستگذاران امريكايي و اروپايي نمي‌توانستند بپذيرند كه با تلاش براي ادغام اوكراين در غرب، روسيه‌ را تحريك كرده‌اند. آنها منشا واقعي مشكل را بدخواهي روسيه و تمايلش به تسلط بر اوكراين يا تسخير اين كشور اعلام كردند. با توجه به اينكه بسياري از كارشناسان برجسته سياست خارجي امريكا نسبت به گسترش ناتو از اواخر دهه 1990 هشدار داده‌‌‌اند، داستان من در مورد علل درگيري اخير نبايد بحث برانگيز باشد. رابرت گيتس، وزير دفاع امريكا در زمان نشست بخارست، اذعان داشت كه «تلاش براي وارد كردن گرجستان و اوكراين به ناتو واقعا بيش از حد بود». در واقع، در آن اجلاس، هم صدراعظم آلمان، آنگلا مركل و هم رييس‌جمهور فرانسه، نيكلا ساركوزي، مخالف پيشبرد عضويت اوكراين در ناتو بودند، زيرا مي‌ترسيدند اين امر خشم روسيه را برانگيزد.
نتيجه روايت من اين است كه ما در وضعيت بسيار خطرناكي قرار داريم و سياست غرب اين خطر را تشديد مي‌كند. از نظر رهبران روسيه، آنچه در اوكراين اتفاق مي‌افتد ربطي به خنثي شدن جاه‌طلبي‌هاي امپرياليستي آنها ندارد. از نظر آنها كاري كه در اوكراين مشغول انجام آن هستند، مقابله با چيزي است كه آنها به عنوان يك تهديد مستقيم براي آينده روسيه مي‌دانند. پوتين ممكن است توانايي‌هاي نظامي روسيه، اثربخشي مقاومت اوكراين و دامنه و سرعت واكنش غرب را نادرست ارزيابي كرده باشد، اما هرگز نبايد دست‌كم گرفت كه قدرت‌هاي بزرگ چقدر مي‌توانند بي‌رحم باشند، آن هم زماني كه معتقدند در وضعيت وخيمي قرار دارند. با اين حال، امريكا و متحدانش همچنان به اين مساله بي‌تفاوت هستند و اميدوارند يك شكست تحقيرآميز به پوتين تحميل كرده و حتي باعث بركناري او شوند. آنها در حال افزايش كمك به اوكراين هستند و در عين حال از تحريم‌هاي اقتصادي براي تحميل مجازات‌هاي گسترده عليه روسيه استفاده مي‌كنند؛ اقدامي كه پوتين اكنون آن را «مشابه اعلام جنگ» توصيف كرده است.
امريكا و متحدانش ممكن است بتوانند از پيروزي روسيه در اوكراين جلوگيري كنند، اما اوكراين اگر تجزيه نشود، آسيب جدي خواهد ديد. علاوه بر اين، خطر جدي تشديد تنش فراتر از اوكراين وجود دارد. در اين ميان خطر درگيري هسته‌اي را نيز نبايد دست‌كم گرفت. اگر غرب نه تنها مسكو را در ميدان‌هاي نبرد اوكراين ناكام بگذارد، بلكه آسيب جدي و پايدار به اقتصاد روسيه وارد كند، در واقع يك قدرت بزرگ را به لبه پرتگاه هل مي‌دهد. بنابراين در چنين شرايطي پوتين ممكن است به سمت استفاده از سلاح‌ هسته‌اي حركت كند. در حال حاضر نمي‌توان شرايطي را كه بر اساس آن، اين درگيري حل و فصل مي‌شود، متوجه شد. اما اگر علت عميق آن را درك نكنيم، نمي‌توانيم قبل از اينكه اوكراين نابود شود و كار ناتو و روسيه به جنگ بكشد، بحران را خاتمه دهيم. 
 (جان مرشايمر، نظريه‌پرداز و استاد علوم سياسي دانشگاه شيكاگو است.)


    شكي نيست كه ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه جنگ را آغاز كرد و مسوول نحوه انجام آن است، اما اينكه چرا چنين كرده، بحث ديگري است. ديدگاه غالب در غرب اين است كه او يك متجاوز غيرمنطقي و غيرقابل فهم است كه قصد دارد يك روسيه بزرگ شبيه به اتحاد جماهير شوروي بنا كند. بنابراين اين پوتين است كه به تنهايي مسووليت كامل بحران اوكراين را بر عهده دارد. اما اين شكل روايت، اشتباه است. غرب و به ويژه امريكا، مسوول اصلي بحراني است كه در فوريه 2014 آغاز شد و اكنون به جنگي تبديل شده است كه نه تنها اوكراين را تهديد مي‌كند، بلكه اين پتانسيل را دارد كه به يك جنگ هسته‌اي بين روسيه و ناتو تبديل شود.
    از نظر رهبران روسيه، آنچه در اوكراين اتفاق مي‌افتد، ربطي به خنثي شدن جاه‌طلبي‌هاي امپرياليستي آنها ندارد. از نظر آنها كاري كه در اوكراين مشغول انجام آن هستند، مقابله با چيزي است كه آنها به عنوان يك تهديد مستقيم براي آينده روسيه مي‌دانند. پوتين ممكن است توانايي‌هاي نظامي روسيه، اثربخشي مقاومت اوكراين و دامنه و سرعت واكنش غرب را نادرست ارزيابي كرده باشد، اما هرگز نبايد دست‌كم گرفت كه قدرت‌هاي بزرگ چقدر مي‌توانند بي‌رحم باشند، آن هم زماني كه معتقدند در وضعيت وخيمي قرار دارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون