• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5181 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۰ فروردين

نگاهي به يوم‌البيانيه فوتبال ايران و نقش مهران مديري

كل ليگ به‌هم ريخته! تيم‌ها شاكي‌اند!

علي ولي‌اللهي

 

«جناب سرهنگ! كل محله به‌هم ريخته! مردم شاكي هستن!» اين ديالوگي است كه سرگرد رياحي خطاب به مسعود شصت‌چي در سريال مرد هزار چهره مي‌گويد. در آن قسمتي كه شصت‌چي خودش را جاي سرهنگ نيروي انتظامي جا زده و با تلفيقي از تصميمات شخصي و قانوني مي‌خواهد مشكلات محله را برطرف كند. مي‌توان اين ديالوگ را عينا برداشت و با عوض كردن چند كلمه خطاب به اركان قضايي فدراسيون فوتبال به كار برد.
روز پنجشنبه هفته گذشته «يوم البيانيه» ليگ ايران بود. روزي كه در آن ركورد صدور بيانيه از نظر تعداد و سرعت شكست. همزمان با اعلام نتيجه بررسي پرونده دربي و چند پرونده ديگر در ليگ برتر كه به محروميت ۶ جلسه‌اي يحيي گل‌محمدي انجاميد، تيم‌هاي استقلال، پرسپوليس، پيكان، گل‌گهر، ذوب‌آهن، نفت مسجدسليمان، آلومينيوم و چند شخص ديگر بيانيه‌هايي در رابطه با احكام كميته انضباطي، بيانيه‌هاي ديگر تيم‌ها و اظهارات برخي افراد منتشر كردند. به شكلي كه براي ساعاتي دنبال كردن همه بيانيه‌ها و يافتن مخاطبان‌شان دشوار شد. مثلا استقلال بعد از اعلام حكم كميته انضباطي يك بيانيه خطاب به اين ركن قضايي نوشت و لحظاتي بعد جواب بيانيه پيكان را هم داد! پرسپوليس به كميته انضباطي حمله كرد و آلومينيوم در مورد مسابقه‌اي كه هنوز برگزار نشده بيانيه داد!
مي‌توان مثل هميشه انگشت اتهام را به سمت تيم‌هاي ليگ برتري گرفت و آنها را به قانون‌گريزي، منفعت‌طلبي، فرافكني و همه ‌چيزهايي كه نشان مي‌دهد يك تيم صرفا دنبال اهداف خودش است و مي‌خواهد روي ديگران فشار وارد كند متهم كرد. مي‌توان مثل اكثر اوقات از مديران تيم‌ها سوالات كليشه‌اي مثل «چه خبرتان است؟» يا «به كجا چنين شتابان؟» پرسيد. مي‌توان با كنايه به آنها گفت «آفتابه لگن هفت دست شام و ناهار هيچ چي!» به اين معنا كه ليگ برتر با اين كيفيت نازل فقط سر و صدا و هياهو دارد. مي‌توان همه اين كارها را كرد اما شايد بهتر باشد اين‌بار علاوه بر انتقاد به جا از تيم‌ها، كمي زاويه ديد را هم تغيير داد. 
وقتي همه شاكي هستند يعني نمي‌توان تقصير را به راحتي گردن «همه» انداخت. در اين جور مواقع بهتر است ابتدا به سيستمي كه «همه» با آن روبه‌رو هستند رجوع كرد و پرسيد آيا سيستم به درستي وظايفش را انجام مي‌دهد؟ اگر پاسخ مثبت بود مي‌توان سايرين را مورد نقد قرار داد. امروز انتقاد صرف از تيم‌هاي ليگ برتري بابت عصبانيت‌شان به همان اندازه اشتباه است كه سرزنش مردم محله جناب سرهنگ شصت‌چي! اركان قضايي و به تبع آن فدراسيون فوتبال به همان اندازه در بلبشوي فعلي ليگ مقصر هستند كه مهران مديري در آن قسمت از سريال. تيم‌ها تا حدودي حق دارند عصباني باشند. اركان قضايي گاهي وحدت رويه در صدور احكام ندارند. گاهي مصلحتي راي مي‌دهند. گاهي توصيه‌پذير هستند. داوري‌ها بسيار ضعيف شده. مقامات فدراسيون به وظايف‌شان به درستي عمل نمي‌كنند. مثال‌هاي واضحي براي اثبات اين ادعاها وجود دارد. در يك كلام شهر به‌هم ريخته! در چنين شرايطي نبايد و نمي‌توان يقه تيم‌ها را گرفت. 
نيازي نيست كه تمام احكام متناقض اين سال‌هاي كميته انضباطي فدراسيون فوتبال را با وجود چند رييس متفاوت برشمرد. همان‌طور كه نيازي نيست گفته شود مي‌توان اين به‌هم ريختگي را در سطحي كلان‌تر و در كل جامعه ديد. سيستم به‌هم ريخته همه را محق و در عين حال متهم نشان مي‌دهد. مثلا امروز تيم‌ها به وضعيت داوري اعتراض دارند و داوران به توهين‌هاي مدام تماشاچيان و مربيان و بازيكنان. هر دو هم حق دارند. هر دو هم اشتباهاتي دارند. اين تقصير كيست؟ قطعا تقصير فدراسيون و به صورت مشخص كميته و دپارتمان داوري. حالا هم كه همه تيم‌ها نسبت به آراي كميته انضباطي و نسبت به هم شاكي هستند و در حال اتهام زدن به يكديگر هستند علاوه بر تيم‌ها بايد در سطحي بالاتر هم دنبال مقصر گشت. 
هر بار كه اركان قضايي فدراسيون فوتبال حكمي صادر مي‌كند، آدم ياد آن سكانس از مرد هزار چهره مي‌افتد كه مهران مديري يك كتاب قانون گرفته دستش و در حال تورق كردن آن براي پيدا كردن بند و ماده قانوني است. آنجايي كه مي‌گويد: «طبق بند ماده... طبق بند ماده» بعد خسته مي‌شود، كتاب را مي‌بندد و مي‌گويد: «اصلا ولش كن! طبق قانون...» 
اين وضعيت به نفع هيچ تيمي نيست اما قطعا به ضرر همه تيم‌ها و از آن مهم‌تر فوتبال است. شايد اگر از سال‌ها قبل اركان قضايي فدراسيون به جاي مصلحت‌انديشي در موارد خاص و بدون در نظر گرفتن تبعات تصميم صرفا قوانين را اجرا كرده بود امروز چنين شرايطي بر ليگ حاكم نشده بود. شايد اگر يك روز با رافت و روز ديگر با رويكرد اشد مجازات به پرونده‌ها رسيدگي نمي‌كرد، امروز همه اهالي فوتبال خودشان را در جايگاه مظلوم نمي‌ديدند. شايد اگر توصيه‌پذيري به صورت كامل كنار گذاشته مي‌شد امروز اين‌قدر حرف و حديث از راهروهاي فدراسيون و اتاق‌هاي كميته انضباطي و اخلاق و استيناف بيرون نمي‌آمد. كاش يك سرگرد رياحي پيدا شود و برود پشت سر رييس كميته انضباطي فدراسيون يا ساير روسا و با صداي بلند داد بزند: «قربان ليگ به‌هم ريخته! تيم‌ها شاكي هستن!» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون