مطمئن شويد رئال كشته شده

اين يكي از پرتكرارترين سكانس‌هاي سينمايي در فيلم‌هاي اكشن است: قهرمان يا ضد قهرمان چند گلوله خورده و كسي كه به او شليك كرده تصور مي‌كند كار طرف تمام است. به همين خاطر از شليك تير خلاص صرف‌نظر مي‌كند. اما هنوز چند قدمي دور نشده صداي شليك يك گلوله مي‌آيد و لحظاتي بعد روي زمين مي‌افتد. اصطلاح «مطمئن شو  دشمنت رو كشتي» از همين جا مي‌آيد. اما هميشه براي دراماتيك‌تر شدن قصه‌ها كاراكترها يادشان مي‌رود اين كار را كنند. درست مثل چلسي و خيلي از تيم‌هاي اروپايي. چلسي سه‌شنبه شب در سانتياگو برنابئو تا دقيقه ۸۰ بي‌‌نظير بود. سه گل به رئال زد و تقريبا هيچ موقعيت جدي به حريف نداد. شاگردان توخل سوار بر بازي بودند و اگر سيو كورتوآ نبود بازي مي‌توانست چهار هيچ هم بشود. بعد از آن بود كه احتمالا سرمربي آلماني و تمام بازيكنان تيم لندني تصور كردند رئال مرده. آنها سه شليك مرگبار به پيكر حريف وارد كرده بودند و آثاري از زنده ماندن در چهره قوهاي سفيد مادريد ديده نمي‌شد. پس توخل دست به تعويض‌هاي نه چندان حساب‌شده زد. به تعويض‌هاي آنچلوتي دقت نكرد. بازيكنان هم فكر كردند كار رئال يكسره شده. درست در همين لحظات بود كه صداي شليك يك گلوله از پشت سر آمد.  پاس تماشايي مودريچ به رودريگو را بايد قاب كرد و زد روي ديوار چون دست كمي از يك اثر هنري ندارد. همان پاس شد اولين شليك رئال به چلسي. رئال زخم خورده نمرده بود و همين حريف را غافلگير كرد. چلسي يادش رفته بود مطمئن شود كه دشمنش مرده. خيلي از تيم‌هاي اروپايي در سال‌هاي قبل چنين اشتباهي كردند. در همين مرحله قبل پاريسي‌ها بعد از برد يك هيچ در خانه خود و زدن يك گل به رئال در برنابئو تصور كردند كار تمام است. آنها هم بدون اينكه اطمينان حاصل كنند رئال واقعا كشته شده شل كردند و تاوان سختي هم پس دادند. در سال‌هاي قبل هم بارها و بارها اين اتفاق افتاده است. چه در جريان يك بازي چه در جريان يك فصل. مثل اوايل كار زيدان در سانتياگو برنابئو كه همه فكر مي‌كردند كار رئال تمام است و همان سال اين تيم قهرمان اروپا شد. بالاخره يكي از اين مربيان بازنده مقابل رئال بايد كتابي بنويسند تحت عنوان چطور رئال را شكست دهيم و در آن قيد كند درس اول: به رئال اجازه بلند شدن ندهيد. درس دوم: همان موقع كه مي‌توانيد تير خلاص را به آنها شليك كنيد و در مقابل درس سوم بنويسد درس يك و دو را هرگز فراموش نكنيد!