• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5193 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۴ ارديبهشت

جنگ تروآ، افسانه و تاريخ

مرتضي ميرحسيني

يك: تا اواخر قرن نوزدهم ميلادي، جنگ در سرزمين تروآ را افسانه‌اي ميان افسانه‌هاي يوناني مي‌ديدند و روايت‌هايي را كه از هومر و هرودت و سوفوكل و ويرژيل به جاي مانده بود «تاريخ» محسوب نمي‌كردند. اما كشفيات باستان‌شناسي در شمال غربي تركيه امروزي اين نگاه را تغيير داد و قصه شهر تروآ به جمع روايت‌هاي تاريخي آميخته به افسانه راه يافت. در كاوش‌هاي اوايل قرن بيستم، شهر از دل خاك بيرون زد، بعدتر در يونسكو ثبت شد و امروزه جزو مناطق گردشگري آن ناحيه است. سال‌هاست كه بيشتر محافل دانشگاهي ترديدها درباره اصل ماجرا را كنار گذاشته‌اند و وجود شهري متعلق به عصر برنز، كم‌وبيش با همان ويژگي‌هاي توصيف‌شده در سروده‌هاي هومر را پذيرفته‌اند.

دو: پاريس شاهزاده‌اي مطرود از تروآ بود كه هلن، همسر منلوس شاه اسپارت را فريب داد و با خود به تروآ برد. منلوس از برادرش آگاممنون كمك خواست و اين دو، شاهان و قهرمان يونان را براي حمله به تروآ و تنبيه اهالي آن و پس گرفتن هلن بسيج كردند. جنگ، جنگ منلوس بود اما آگاممنون كه برادر بزرگ‌تر بود فرماندهي را به دست گرفت و اين دو برادر، پيشاپيش همه قهرمانان يونان، سوار بر هزار كشتي از دريا گذشتند و در ساحل تروآ لنگر انداختند. براي جنگي سريع و كسب پيروزي آسان رفته بودند، اما استحكامات دفاعي شهر و ديوار بلند آن، كار را دشوار كرده بود. پيروزي‌هاي كوچك در نبردهاي پراكنده تاثيري در جريان جنگ نداشت و رخنه به شهر نيز ناممكن بود.

سه: يوناني‌ها از تصميم به تسليم تروآ برنگشتند و در آن سرزمين به جنگ ماندند. شهر را محاصره كردند. محاصره‌اي كه ده سال بدون نتيجه طول كشيد. قهرمانان دو طرف باهم جنگيدند، عده زيادي مُردند اما شهر سرپا ماند و تسليم نشد. آشيل در نبردي تن به تن هكتور، قهرمان بزرگ تروآ را به خاك انداخت، اما خودش به تير پاريس كشته شد. پاريس نيز چندي بعد از پا افتاد و پايان جنگي را كه خودش باعث و باني آن بود به چشم نديد. سرانجام اوديسيوس كه مكارترين همراه آگاممنون بود نقشه‌اي متفاوت كشيد و با تاييد آگاممنون آن را به اجرا گذاشت. يونانيان اسب چوبي بزرگي ساختند و شماري از بهترين سربازان‌شان را در آن جاي دادند. سپس چنان وانمود كردند كه از ادامه جنگ منصرف شده‌اند و به كشورشان برمي‌گردند. اسب چوبي را براي مردم تروآ باقي گذاشتند.

چهار: مردم تروآ اين اسب چوبي را – كه هديه دشمن بود – به عنوان غنيمت و به نشان پايان جنگ، در چنين روزي از سال 1184 قبل از ميلاد با خود به داخل شهر بردند. جشن گرفتند و شادي كردند. شب‌هنگام كه برخي نگهبانان مست و برخي ديگر مثل اهالي شهر در خواب بودند، يوناني‌ها به سركردگي اوديسيوس از اسب بيرون زدند، نگهبانان شهر را كشتند و دروازه اصلي تروآ را باز كردند. يوناني‌ها مثل سيل به داخل شهر سرازير شدند و دست به كشتار زدند. همه اهالي را كشتند و بعد شهر را به آتش كشيدند. چه بر سر هلن آمد؟ بعد از مرگ پاريس، مرد ديگري از اهالي تروآ او را تصاحب كرد، اما اين دومي هم پيش از پايان ماجرا كشته شد. پس از ختم خونين جنگ، منلوس، هلن را با خود به اسپارت برد و طبق روايتي، عنوان و جايگاهش را به او بازگرداند. طبق روايتي ديگر، هلن را به جزيره‌اي نزديك اسپارت تبعيد كردند. در آنجا به دست زناني كه شوهران‌شان در جنگ تروآ كشته شده بودند به‌ دار آويخته شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون