• 1404 پنج‌شنبه 19 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5194 -
  • 1401 دوشنبه 5 ارديبهشت

شاخصه‌هاي حكومت تراز

محسن موسوي‌وند٭

مشهور است قبر حضرت علي(ع) نزديك به يك قرن مخفي بود. اختفاي قبر اميرالمومنين هرچند براي مولاي متقيان مظلوميتي بزرگ است اما مظلوميت بزرگ‌تر و عميق‌تر، اختفاي شخصيت و سيره آن حضرت حتي نزد شيعيانش است. نيم‌نگاهي به كتب منتشر شده درباره امام علي(ع) - و حتي ديگر ائمه- صدق ادعاي نگارنده را آفتابي مي‌كند. آثاري را كه براي بيان فضايل و مناقب و كرامات و معجزات حضرات معصومين نگاشته شده را با آثاري كه به تحليل سيره فردي و اجتماعي و مديريتي و خانوادگي اهل‌بيت و استخراج الگوي تربيتي و حكومتي از سيره معصومين است  مقايسه كنيد. 

ائمه در ميان ما
چهره‌اي كه از ائمه به ما نشان داده شده، بيشتر به يك عارفِ صاحب كرامات، شباهت دارند نه مقتدا و الگوي انسان‌ها و اسوه زندگي فردي و اجتماعي. گويا فلسفه پيامبر و اهل‌بيتش صرفا براي مجالس منقبت‌خواني و بيان فضايل و كسب ثواب، به انسان‌ها معرفي شده‌اند. باري، چه نيكو و ضروري است با اقتدا به سيره معصومين به سوي حيات طيبه فردي و اجتماعي گام‌برداريم و خود و جامعه را از سطح احساسات مذهبي و عاطفي به سطح شعور ديني و تدين نبوي و تعقل علوي ارتقا  بدهيم.

سيره حكومت‌داري حضرت امير(ع) 
 سيره حضرت علي(ع) در كمتر از پنج سال حكومت و زمامداري ايشان سرشار از هدايت‌هايي است كه براي همگان از هر قشري، مفيد و نافع است. بخش بسيار زيادي از ميراث علوي به بيان شيوه حكومت‌داري و تنظيم رفتار كارگزاران است. لازم است حاكمان و كارگزاران نظام اسلامي آنها را آويزه گوش و نصب‌العين خود گردانند و تلاش كنند تا حد امكان، خود را به سيره حكومتي حضرت، نزديك گردانند تا ادعاي آنان با عمل و رفتارشان هماهنگ گشته و ادعاي آنها در تبعيت و پيروي از اميرالمومنين، تصديق شود. 

رووس شاخص‌هاي حكومت علوي
در اين مقال به اختصار و ايجاز به اهم نكاتي كه از حضرت امير در دوران طلايي زمامداري ايشان به ما رسيده مي‌پردازيم.

1- برابري طبقاتي
 در سيره علوي هيچ‌كس با هيچ لقب و عنواني حق ندارد سهمي بيش از ديگران از منابع طبيعي داشته باشد. استفاده و دسترسي به نعمت‌ها و منابع طبيعي بايد براي همگان يكسان باشد. متنفذان سياسي و صاحبان مناصب دولتي حق ندارند خود را در استفاده و تصرف و تملك منابع طبيعي و بيت‌المال، از ديگر شهروندان، ذي‌حق‌تر بدانند. 
اعطاي وام‌هاي ميلياردي به برخي نورچشمي‌ها آن هم بدون اخذ ضامن و وثيقه با عدالت علوي و آرمان‌هاي حكومت اسلامي سازگاري ندارد. امام علي(ع) در نامه‌اي به مصقله بن هبيره فرماندار خود در ولايت فارس، او را به خاطر اختصاص برخي امتيازات به قبيله خويش مذمت كرده و خطاب به او مي‌نويسد اگر اين گزارش درست باشد و واقعا چنين كاري كرده باشي نزد من خوار و خفيف و بي‌ارج و مقدار خواهي شد. (نهج‌البلاغه، نامه 43) امام در اجراي برابري طبقاتي، هيچ فرقي ميان شهروندان عادي و اقوام و نزديكان خويش نمي‌گذارد به حدي كه دخترش را بابت عاريه گردنبندي از بيت‌المال (آنهم با وثيقه، كه جرم هم نيست) به‌شدت توبيخ مي‌كند. (مناقب آل ابي‌طالب جلد ۲ صفحه ۱۰۸) امام پس از آنكه خبر خيانت و دست‌درازي يكي ديگر از كارگزارانش (كه از نزديكان امام هم بود) به او مي‌رسد به او مي‌گويد به خدا قسم اگر حسن و حسين هم به بيت‌المال دست‌درازي مي‌كردند هيچ نرمشي از من نمي‌ديدند و از طريق من به مقصودشان نمي‌رسيدند تا حق را از دست آنها بگيرم و باطلي را كه از كار غلط آنها به وجود آمده از بين ببرم. (نامه 41) 
2- سياست  صادقانه
سياست در جهان امروز با دروغ و نيرنگ و خدعه آميخته شده به حدي كه برخي سياستمداران، به دروغگويي و فريب افكار عمومي شهره شده‌اند.  سياستِ اخلاق‌مدار علوي به او حتي اجازه نمي‌دهد براي كسب خلافت و كوتاه‌كردن دست غاصبان، يك دروغ مصلحتي بگويد.  علي(ع) تصريح مي‌كند كه اگر تقوا مانع من نبود همه راه‌هاي فريب و نيرنگ را بهتر از همه عرب، بلد بودم و مي‌توانستم براي پيروزي از آنها استفاده كنم. (اصول كافي، ج8 / ص 24) اما مشكل اين بود كه علي، علي است نه معاويه! حكومت براي علي، وسيله است و نه هدف. راه است نه مقصد! حكومتي كه براي احقاق حق نباشد نزد علي از آب بيني بز هم بي‌ارزش‌تر است. (خطبه 3) 

3-  شايسته‌سالاري
شايسته‌سالاري، واژه‌اي كه كام رعيت را شيرين مي‌كند و نمادي از عدالت دولت‌ها و حكومت‌ها است. چه كسي است كه بر مسند قدرت بنشيند و بر اريكه حكومت تكيه زند ولي اطرافيان و نزديكانش را از قدرت و مناصب حكومتي بي‌نصيب گذارد؟ آنچه در سيره علوي ديده نمي‌شود اعطاي قدرت و مناصب حكومتي به بستگان و نزديكان است. امام حتي از دادن امارت كوفه و بصره به طلحه و زبير (با آن‌همه سابقه در اسلام) خودداري مي‌كند و آنها را لايق چنين مسووليتي نمي‌بيند. حضرت علي(ع) در اين باره فرموده: ناكارآمدي و سقوط دولت‌ها معلول گماردن نالايقان و انزواي شايستگان است. (ترجمه‌ الحياه: ج 1/ 551) 

4- تامين  اجتماعي  همگاني 
فراهم كردن نيازهاي ضروري و اوليه شهروندان، وظيفه حتمي دولت‌ها است. هيچكس نبايد در تامين نيازهاي ضروري حياتي (همچون آب آشاميدني سالم و غذاي روزانه و مسكن و سرپناه و بهداشت و درمان) دچار اختلال شود. هيچ حكومتي در اين باره معذور نيست و بر اساس سيره علوي، هيچ عذري پذيرفته نخواهد بود. حضرت علي(ع) درباره دوران كوتاه زمامداري خويش فرمود اكنون در كوفه، همگان از رفاه نسبي برخوردارند و پايين‌ترين مردم [از نظر اقتصادي] نيز نان و سايبان (سرپناه) دارد و از آبِ فرات، استفاده مي‌كند. (دانشنامه امام علي، ج4/ 142) اين حقيقت، از سويي گواه دغدغه‌مندي علي(ع) نسبت به معيشت شهروندان و از سوي ديگر نشان تعهد بر اجراي وعده‌هاي خويش است. دولتمردان نسبت به اولويات زندگي آبرومندانه و شرافتمندانه همه شهروندان مسوولند و نبايد يك شب از فكر تامين مايحتاج همه مردم- با هر دين و مذهب و عقيده‌اي-  غافل باشند. 
5-  مبارزه با رانت خواري 
ويژه‌خواري آفت هر حكومتي است. كساني كه با سوءاستفاده از مقام و جايگاه خود يا نزديكان‌شان به اموال عمومي دست‌درازي و حقوق مردم جامعه را چپاول مي‌كنند. دولتِ رانت‌ستيزِ علوي در اين باره با هيچكس مدارا ندارد.  امام با اينكه شرايط سخت معيشتي برادرش عقيل را مي‌دانست و گفته بود «كودكانش را از شدت فقر و گرسنگي، با موي ژوليده و رنگ پريده ديدم» اما با اين‌حال حاضر نشد «سهميه ويژه» از گندم بيت‌المال به عقيل بدهد و عدالت را به پاي خواسته برادرش قرباني كند. حكومتي كه مدعي عدالت و برابري است بايد رفتار علي را سرمشق قرار بدهد نه سيره عثمان و معاويه را.  امام(ع) در نامه به مالك اشتر (كه مانيفست زمامداري اسلامي است) مي‌نويسد: «هر زمامداري، خواص و نزديكاني دارد كه خوي برتري‌طلبي و دست‌درازي و مقدم بودن بر ديگران دارند... ريشه اين خصلت را از بين ببر تا چنين افرادي ريشه‌كن شوند... نبايد هيچ‌يك از اطرافيان و خويشاوندانت در تو طمع كنند كه قراردادي را به سود آنها منعقد كني كه سبب آسيب و ضرر به ديگري شود.» (نهج‌البلاغه: نامه 53)

6- بهبود زندگي اقتصادي مردم
 از نگاه اميرالمومنين، افزايش درآمدهاي مردم حق آنها و وظيفه دولت است. حكومت‌ها بايد درآمد خود از بازارهاي جهاني و مبادلات بين‌المللي را به نحوي مديريت كنند كه آثار آن در افزايش رفاه و قدرت خريد مردم محسوس باشد. «توفير فيء» در فرمايش امام به معناي افزايش سطح رفاه و معيشت مردم است. حضرت امير، افزايش درآمدهاي عمومي دولت و حكومت (به جهت افزايش رفاه مردم) را وظيفه كارگزاران و حق مردم مي‌داند. (نهج‌البلاغه، خطبه 34) 
مديريت ناصحيح برخي حاكمان موجب مي‌شود كه به‌رغم دريافت ماليات‌هاي بسيار از مردم، هيچ تاثير محسوسي در زندگي و رفاه آنان مشاهده نشود. از اين رو حضرت معتقدند حكومت و دولتي كه از مردم ماليات بستاند ولي در آبادي كشور و رفاه خود مردم صرف نكند هم كشور را نابود كرده و هم مردم را و حكومتي ناپايدار خواهد داشت كه عمر زيادي نخواهد كرد. (نهج‌البلاغه: نامه 53) 

7- نظارت بر بازار و كنترل قيمت اقلام ضروري يكي از كارهايي كه حضرت امير بر آن اصرار داشت نظارت بر قيمت اقلام و مايحتاج مردم بود به‌طوري كه شخصا در بازار حضور مي‌يافت و در صورت رويت گرانفروشي يا عدم رعايت موازين شرعي و اخلاقي، به فروشنده تذكر مي‌داد. ايشان افرادي را هم براي نظارت بر بازار و اطلاع از روند خريد و فروش اجناس، منصوب مي‌كرد همانطور‌كه به رفاعه بن شداد، قاضي اهواز نامه نوشت و دستور داد ابن هرمه را از بازار بردارد و شخص ديگري را براي نظارت و رسيدگي به مسائل بازار معين كند. (موسوعه الامام علي بن ابي‌طالب ج 4/ 167) اين حق مردم است كه اجناس ضروري و اقلام معيشتي با قيمت عادلانه به دست آنها برسد و دست واسطه‌ها و دلالان از معيشت مردم كوتاه شود. 

8- عزل كارگزاران فاسد و نظارت بر مسوولان حكومتي  به ‌طور  نامحسوس 
يكي از كارهايي كه حضرت علي(ع) پس از به دست گرفتن خلافت انجام داد عزل همه كارگزاران و مديران منصوب عثمان بود. امام همچنين بر نظارت بر مسوولان و واليانش اهتمام و توجه جدي داشت و حتي براي اين هدف، بازرسان نامحسوسي را گماشته بود تا از تخلفات احتمالي زيردستانش گزارش به او بدهند. ضرورت وجود نظارت بر قدرت، انكارناشدني است و براي جلوگيري از فساد و وقوع تخلفات، لازم است رفتار و عملكرد همه مسوولان، پايش شود. امام در نامه خود به مالك اشتر به او سفارش مي‌كند بازرساني براي نظارت مخفيانه از عملكرد كارگزارانت منصوب كن چون اين كار باعث مي‌شود مسوولان دولتي با مردم مدارا كرده و امانت را رعايت كنند (نامه 53) 

9- انتخاب وزير و مشاور صالح
زمامداران و سياستمداران غالبا كساني را به مناصب دولتي انتخاب مي‌كنند كه همسو با آنان بوده و سخني به خلاف راي و سليقه آنان نگويند و تا مي‌توانند آنها را تاييد و عملكرد آنان را توجيه كنند. از سوي ديگر حضرت امير درست به‌خلاف اين منش غلط، به مالك دستور مي‌دهد كساني را براي مشورت برگزيند كه در گفتن حق، هيچ تعارف ندارند و اگر كار خطايي كرده باشي با تو همراهي نمي‌كنند. (نامه 53) 

10- انتقاد آزاد از حاكمان
 اگر بخواهيم ملاكي براي تعيين ميزان استبداد و آزادي شهروندان حكومت‌ها ارايه بدهيم آزادي مخالف و مخالفت، مهم‌ترين ملاك است - اگر تنها‌ترين ملاك نباشد - و الا آزادي موافقين و همراهان حكومت امري طبيعي است. اينكه مخالفان و دگرانديشان مجال اظهارنظر داشته باشند و آزادانه آراء خود را عرضه كنند و با محدوديت‌هاي قبل و بعد از بيان مواجه نشوند مطلب مهمي است كه در كمتر حكومتي سطح ايده‌آل چنين آزادي ديده مي‌شود. 

آزادي در سيره علوي
نگاهي به سيره علوي بر تحقق اين آزادي بسيار بالا برخورد حضرت ايشان با مخالفان سياسي و فكري خود مي‌تواند ما را در سنجش بهتر حكومت‌ها و آزادي مخالفان و مخالفت راهنمايي كند. نمونه روشن آن نحوه تعامل حضرت با خوارج است؛ كساني كه حضرت علي(ع) را كافر مي‌دانستند و علنا مخالفت خود با ايشان را در جامعه ابراز مي‌كردند. اما حضرت به ايشان فرمود: تا وقتي دست به سلاح نبرديد و نظم و امنيت جامعه را به هم نزديد شما را از حضور در مساجد (و مجامع عمومي) منع نمي‌كنيم و حقوق شما را از بيت‌المال پرداخت مي‌كنيم. (تاريح طبري 5/ 47) 
آنچه در اين 10 نمونه ذكر شد گوشه‌اي از صدها رفتار هدايتگر و الهي مولاي متقيان در دوران زمامداري خويش است. مظلوميت علوي در اين است كه عده‌اي با تمسك به اين شعارها و سخن گفتن از آنها راي مردم را به دست آورده ولي به محض تكيه بر مسند قدرت، همه گفته‌ها و وعده‌هاي خويش را فراموش مي‌كنند و مست قدرت و دولت مي‌شوند. سيره حكومتي علي(ع) و حتي در مقياس كوچك‌ترش، نامه ايشان به مالك اشتر، سنجه خوبي براي آزمودن و ارزيابي حكومت‌هايي است كه به اسم اسلام تشكيل مي‌شود تا هركس با تطبيق عملكرد مسوولان با فرمايشات حضرت امير، ميزان دوري يا نزديكي دولت‌ها به اسلام را دريابد.
٭استاد مدعو دانشگاه اديان و مذاهب


    بخش بسيار زيادي از ميراث علوي به بيان شيوه حكومت‌داري و تنظيم رفتار كارگزاران است. لازم است حاكمان و كارگزاران نظام اسلامي آنها را آويزه گوش و نصب‌العين خود گردانند و تلاش كنند تا حد امكان، خود را به سيره حكومتي حضرت، نزديك گردانند تا ادعاي آنان با عمل و رفتارشان هماهنگ شده و ادعاي آنها در تبعيت و پيروي از اميرالمومنين، تصديق شود
   در سيره علوي هيچ‌كس با هيچ لقب و عنواني حق ندارد سهمي بيش از ديگران از منابع طبيعي داشته باشد. استفاده و دسترسي به نعمت‌ها و منابع طبيعي بايد براي همگان يكسان باشد. متنفذان سياسي و صاحبان مناصب دولتي حق ندارند خود را در استفاده و تصرف و تملك منابع طبيعي و بيت‌المال، از ديگر شهروندان، ذي‌حق‌تر بدانند
   امام علي(ع) در نامه‌اي به مصقله بن هبيره فرماندار خود در ولايت فارس، او را به خاطر اختصاص برخي امتيازات به قبيله خويش مذمت كرده و خطاب به او مي‌نويسد اگر اين گزارش درست باشد و واقعا چنين كاري كرده باشي نزد من خوار و خفيف و بي‌ارج و مقدار خواهي شد
   امام در اجراي برابري طبقاتي، هيچ فرقي ميان شهروندان عادي و اقوام و نزديكان خويش نمي‌گذارد به حدي كه دخترش را بابت عاريه گردنبندي از بيت‌المال (آن هم با وثيقه كه جرم هم نيست) به‌ شدت توبيخ  مي‌كند.
   امام پس از آنكه خبر خيانت و دست‌درازي يكي ديگر از كارگزارانش (كه از نزديكان امام هم بود) به او مي‌رسد به او مي‌گويد: به خدا قسم اگر حسن و حسين هم به بيت‌المال دست‌درازي مي‌كردند هيچ نرمشي از من نمي‌ديدند و از طريق من به مقصودشان نمي‌رسيدند تا حق را از دست آنها بگيرم  و باطلي را كه از كار غلط آنها به وجود آمده از بين ببرم
  علي(ع) تصريح مي‌كند كه اگر تقوا مانع من نبود همه راه‌هاي فريب و نيرنگ را بهتر از همه عرب، بلد بودم و مي‌توانستم براي پيروزي از آنها استفاده كنم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون