خاطرات سفر و حضر (194 )
اسماعيل كهرم
دو دسته گل نازنين، فرزندان ايران كه عازم نقده بودند نرسيده به درياچه اروميه پرپر شدند و فرصت نشد كه چگونگي احياي درياچه اروميه را گزارش كنند. خبرنگاران ايران، دختران ايران، جوانان سرزمينمان با آرزوي خدمتگزاري رفتند و بازنگشتند. همهشان را ميشناختم، بچههاي ناب ايران، فرزندان خدمتگزار ايران پاك. چقدر دردناك و غريبانه رفتند از اين خانه!
آقاي روحاني در ابتداي تشكيل دولت خود،نام اين دولت را زيستمحيطي، يا محيطزيستي گذاشتند. اولين جلسه هيات دولت در مورد درياچه اروميه بود 37 روز بعد وقتي كه خانم ابتكار به مسووليت درياچه اروميه رسيدند ايشان خود به اروميه رفتند و قول همكاري دادند. چندبار نيز! به طوري از عملكرد خانم ابتكار خوشنود بودند كه در مسافرت به هامون، ايشان را بانوي هامون ناميدند! طي دو دولت آقاي روحاني قول بر احياي درياچه اروميه به طور مكرر و احترام به صيانت از محيطزيست، احترام به خواستههاي مردم... نمودهاند. به هر حال در عمل قدمي در جهت اجراي اين قولها برداشته نشده است و با گذشت زمان، احياي درياچه اروميه به اميدي و آرزويي دست نيافتني تبديل شد. آخرين قول: درياچه اروميه يك متر آب خواهدداشت. خبرنگاران در يك اتوبوسي قراضه و با ترمز معيوب، جوانان خبرنگار را به دره مرگ بردند. دو نفر بازنگشتند و در قطعه مشاهير جاي گرفتند؛ بقيه با تني مجروح و خاطري آشفته با خاطرهاي تا ابد به ياد ماندني و مشقتبار از همفسران و درياچهاي كه احيا نشد كه نشد.