• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5204 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۱ ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

واقعا چرا؟ 

فقط دو نكته مي‌ماند؛ اول اينكه اكنون امكان ديده شدن ماه با چشم عادي قابل محاسبه است و علم نجوم پاسخ قطعي مي‌دهد كه در يك منطقه جغرافيايي معين، ماه چه زماني قابل ديده شدن است و نيازي به اين همه هزينه‌هاي اضافي و تجهيزات ندارد. اگر هم با چشم ديده نشود، ناشي از غلظت هوا يا ابري بودن و امثال آن است.  نكته دوم اينكه محدوده جغرافيايي تعميم رويت ماه براي اعلام عيد تا كجاها صادق است؟ در قديم چنين مشكلي نبود، زيرا به همان مكان ديده شده تعميم مي‌دادند، چون امكان اطلاع‌رساني سريع ميان مناطق وجود نداشت. اكنون چنين نيست، دنيا يكپارچه و به قول معروف برخط يا آنلاين شده است. براي اين پرسش فقها مي‌توانند فتوا دهند، البته به علل گوناگون و به لحاظ اداري و اجرايي و به‌طور رسمي بايد فتواي فقيه حاكم در عمل اجرا شود. تعيين مصداق آن نيز به عهده نهاد علمي مرتبط با نجوم است. شايد بتوان گفت كه مبناي فتوا براي تعميم منطقه جغرافيايي نيز بايد بر اساس پديده جديد سياست يعني واحد جغرافيايي ملي يا كشوري باشد و اگر در يك نقطه از كشور امكان ديده شدن ماه باشد، آن را براي همه كشور منظور كنند. اين كار نيز فقط از طريق محاسبات دانشمندان به دست مي‌آيد. آنان به راحتي نشان مي‌دهند كه به لحاظ علمي آيا در هيچ نقطه‌اي از اين سرزمين، امكان ديده شدن ماه با چشم غيرمسلح وجود دارد يا خير؟ علم نجوم و همه علوم ديگر محصول اراده خداوند است و چيزي غير از اين نيست و دليلي ندارد به شيوه‌هايي متوسل شد كه در مراحل پيش از علم رايج بوده است. اين شكل‌گرايي و اخباري‌گري بي‌ثمر و حتي زيان‌بار كه دين را از محتواي خودش خالي مي‌كند و به امور شكلي مي‌پردازد، به زيان دينداري است. مگر اوقات طلوع آفتاب يا اذان صبح و مغرب و ماه‌هاي ديگر سال را جز از طريق اين علم تعيين مي‌كنيد؟ ديدن ماه شوال چه فرقي با اين موارد دارد؟ دنيا در حال فرستادن تجهيزات براي رصد كهكشان‌ها به فاصله ده‌ها ميليون كيلومتر آن سوي زمين است، حتي اندازه گرفته‌اند كه ماه هر سال حدود ۴ سانتي‌متر از زمين دور مي‌شود، آنگاه در اينجا اندر خم اين هستيم كه ماه را با دوربين در قلل كوه‌ها و در ۱۵۰ نقطه كشور ببينيم!! تازه شهادت زنان هم در ديدن ماه اعتبار ندارد. اين هيچ فرقي ندارد با اينكه امروز براي سفر به چين به جاي هواپيما، قاطر و شتر سوار شويم.  هنگامي كه مساله‌اي به اين سادگي را نتوان حل كرد چگونه انتظار بايد داشت كه موضوعات بسيار مهم‌تر و پيچيده مثل اقتصاد و سياست را حل كرد؟ واقعا چرا؟


توييتر  فروخته شد 

 در دستان سرمايه انحصاري يك مالك قرار گرفت و نگراني براي آينده را تشديد كرد! نگاهي به اثربخشي اين رسانه در عرصه ديپلماسي شايد خالي از لطف نباشد! در اين خصوص مي‌توان به توييت‌هاي وزير خارجه ايران در هنگام تهيه سند توافق هسته‌اي ايران با 1+5 اشاره كرد كه در بزنگاه توانست مسيرهاي انحرافي در اين معاهده را مسدود كند يا ورود ترامپ به عرصه توييتر و دوري از رسانه‌هاي سنتي كه بستري منحصر‌به‌فرد را براي اين رسانه ايجاد كرد و بهره‌گيري نسبتا مطلوب كشورهايي نظير ايران كه در دسترسي به رسانه‌هاي سنتي به دليل ساختار آنها و مالكيت‌هاي خاص‌شان، امكان حضور متناسب را نداشتند، فراهم كرد .در واقع اين رسانه‌ها همواره روايت‌هاي ساخته و پرداخته خود را نشر و رواج  و افكار عمومي را تحت تاثير قرار مي‌دادند و دايره فعاليت كشورهاي مخاطب آنها معمولا محدود بود.اما توييتر توانست اين انحصار را بشكند و فارغ از زمان و مكان اين امكان را در اختيار سياستمداران قرار دهد كه فرصت‌هاي تازه‌اي براي سياست خارجي خود مهيا كنند . در تحقيقي روي توييتر در مقطع خروج امريكا از برجام آمده است كه ديپلماسي ايران در توييتر در آن مقطع به صورت تهاجمي و تدافعي درصدد تبيين هويت‌سازي و اعتماد‌سازي بوده و اين مهم توانسته به عنوان عنصري كمك‌كننده در دستور كار ديپلماسي كشور در راستاي قدرت نرم قرار گيرد(1). در واقع كاركرد توييتر در عرصه سياست‌ورزي نه تنها براي ايران حتي براي ساير كشورها نيز بستري از تعامل را در عرصه افكار عمومي فراهم كرده است. سرمايه اجتماعي(2) كه توييتر براي كشورهاي مختلف از طريق آشكار‌سازي، شفاف‌سازي و روان‌سازي سياست در عرصه عمومي فراهم كرده بستري براي گفت‌وگو بيشتر را فراهم ساخته است . در واقع امكان توييتر براي بيان روايت‌هاي متفاوت از يك موضوع به دليل در دسترس بودن و براي همگان بودن آن فارغ از قدرت سياسي، اقتصادي و فرهنگي بستري متفاوت براي بيان بود .با اين نگاه خريد توييتر، فقط يك اقدام اقتصادي يا يك خبر صرف نبود!بلكه به چالش كشيده شدن ظرفيتي بود كه با مالكيت انحصاري امكان بازگويي نقش پيشين را شايد نداشته باشد! و شايد عرصه گشوده رسانه‌هاي نوين براي ورود به نوعي دموكراسي در حوزه ديپلماسي را به چالش كشانده است!
رسانه‌هاي نوين تصويري براي اعتمادزايي، ترميم نگرش‌ها و بازخواني حقيقت بود، چراكه بستري براي گفت‌وگو فراهم كرده و اگر در انحصار مالكيت سرمايه‌داري گام بردارد شايد سرنوشت دوباره رسانه‌هاي سنتي براي آنها دور از ذهن نباشد! در حقيقت از آنجا كه اقتصاد سياسي مبنايي براي اقتصاد فرهنگ شده و رسانه‌ها نيز دور از آن نيستند اين خريد و فروش مبنايي جز قدرت ندارد به ويژه آنكه آقاي ايلان ماسك در مقابل مقاومت هيات مديره توييتر در برابر فروش آن گفته بود كه به دليل داشتن سهم 15 درصدي نوعي بلوكه كردن سرمايه را در اين رسانه به اجرا خواهد گذاشت .  اين مهم جدا از نقطه كانوني همه تبادلات اجتماعي، سياسي و اقتصادي كه قدرت است، تعريف نمي‌شود، قدرتي كه رسانه توانسته آن را بازآرايي كند و براي مخاطبان خود جذابيتي از جنس قدرت مردم را فراهم كند! اما ميل و رغبت به قدرت صاحبان سرمايه به انحصاري كردن آن گريبان توييتر را نيز گرفت! حال اين سوال مطرح مي‌شود كه آينده توييتر در كجا تعريف مي‌شود، در شركت ماشين‌سازي تسلا يا در بازار بورس نيويورك يا در دستان ...!!!! 
  1-https://mediastudy.ihcs.ac.ir/article_6505.html
 2-https://jisr.ut.ac.ir/article_86383.html

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون