• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5205 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۲ ارديبهشت

از اقتصاد خلاق تا اقتصاد موزه

سارا كريمان

امروزه صحبت از رونق گردشگري بيرق منورالفكري است كه مرسوم است پيشاپيش هر خطابه‌اي حمل شود. اما چرا؟ چگونه و‌ چطور؟ آن هم براي  ساختاري كه هرگز برمبناي اقتصاد خلاق شكل نگرفته است. طبيعتا اقتصاد خلاق شامل عناصري است كه گردشگري نيز بخشي از آن است. گردشگري مولودي عزيزكرده كه دانشگاهي شده است و همايش‌ها و نشست‌هاي فراواني پيرامون آن برگزار مي‌شود، درحالي كه پيوند و نسبت ماهوي آن در كليتي پيشرو، ابتر و مبهم است. سهم زيادي از اقتصاد خلاق به بازار‌هاي هنري، تبادلات آن و رويدادهاي وابسته به آن اختصاص مي‌يابد كه كشورها ‌و هنرمندان با حضور در رويدادهايي نظير دوسالانه‌ها، آرت فِرها نقش‌آفريني و در حقيقت سهم‌خواهي مي‌كنند و جايگاه خود را در اين تجارت جهاني، تثبيت و ارتقا مي‌بخشند. تعاملي كه علاوه بر جنبه‌هاي تجاري ارزش‌هاي معنوي كشور‌ها و افراد را توسعه مي‌دهد. اقتصاد خلاق، فضايي منبسط است كه روز به روز سايه‌اش بر ديگر عرصه‌ها گسترده‌تر مي‌شود. گاهي روش‌هاي متداول را به استهزا مي‌گيرد و گاهي خط پاياني بر برداشت منابع محدود مي‌كشد. مردماني كه محدوديت منابع را بهتر احساس و درك مي‌كنند، تلاش و ابتكار بيشتري در عرصه‌هاي نوين اقتصادي دارند و امروزه طلايه‌داران اقتصاد خلاق هستند و مردماني چون ما كه گرفتار مصيبت وفور منابع طبيعي و زوال‌پذير هستند، چنان مدهوش خام‌فروشي و حيف و ميل ذخايرند كه بسان بدمستان مجال خردورزي و برنامه‌ريزي در اين عرصه‌هاي نوين را از خود سلب كرده‌اند. ساحت اقتصاد خلاق، چنان ساختارمند و تخصصي است كه جايي براي تفنن و ساده‌انگاري ندارد. بر همين اساس عملا هنرمندان و نهادهاي مرتبط از سوي كشور ما حضور و تعامل قابل اعتنايي در اين عرصه ندارند، اندك تلاش‌هايي هم براي ايجاد نمونه‌هايي از بازارها و حراج‌هاي هنري در سايه غفلت و ناآگاهي از چيستي و ذات اين فرآيند بيشتر به حواشي زرد مي‌انجامد تا اثربخشي و جريان‌سازي هنري؛ اين دقيقا بزنگاهي است كه موزه‌ها در آن نقش‌آفريني مي‌كنند و فراتر از انبارهاي منفعل نگهداري آثار، نقشي كنشگر در ارزش‌بخشي و‌ جريان‌سازي هنري ايفا مي‌كنند. روال فعلي موزه‌داري ما نيز خود گونه‌اي از برداشت بي‌باكانه از منابع فاني و خام‌فروشي آن است. مويد اين نكته عدم تعيين نقش فعال و تعريف جايگاه محوري موزه‌ها در چرخه‌هاي اقتصادي از سوي متوليان امور است. صرف حفاظت از بنا و آثار موزه و فروش بليت به بازديدكنندگان و گاهي اجاره چند فضاي محدود و بلااستفاده در موزه، همه تلقي ما از اقتصاد موزه است. غافل از اينكه با تمام بضاعت كم و بيش ما اين مسير نهايتا رو به فرسايش و نابودي است و دير يا زود، سوخت و سوز دارد، مانند چاه‌هاي نفت به ظاهر بي‌پايان ما كه به زودي تمام مي‌شود. امروز هم براي برنامه‌ريزي كه تاكنون نكرده‌ايم دير است. فردا كه كلا فرصتي نيست.  از سوي ديگر صنايع دستي، معماري، موسيقي، مُد و فشن، سينما، ديزاين و... اجزاي ديگر اين صنعت (اقتصاد خلاق) هستند كه هر يك حلقه‌اي از اين زنجيره را تكميل مي‌كنند و همه در كنار هم معنا مي‌يابند. اين قاعده بدون هريك از اين اجزا و حلقه‌ها نامتعادل مي‌شود. به هر روي اقتصاد خلاق مهمي از اقتصاد جهاني است كه در وهله اول ما بايد آن را شناخته و درك كنيم و در ادامه براي ادامه زيست از آن بهره‌مند شويم. در غير اين‌صورت با سرزمين بايري مواجه مي‌شويم كه چيزي براي ارزان‌فروشي ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون