از آن لبخند تا اين رضايت
ابراهيم عمران
بعد از اعلام آزادسازي قيمتها و هدفمندي جديد يارانهها توسط رييسجمهور، فردي سياسي ادعا كرد مردم حين ديدار با او، گفتند از صحبتهاي آقاي رييسي در تلويزيون رضايت داشتند! خب گزاره آنچنان ناصوابي هم نيست. به هر حال دولتيان جديد به حتم سمپات و طرفداراني دارند و خاستگاه فكري يكسان همديگر را در مواقع لزوم، همراهي و همياري خواهند نمود و بالمآل جذب. صحبت اما در چرايي اين حمايت نيست. حرف حتي در واگويه كردن اين همدلي هم نيست. بحث آن است كه در كجا و چه زماني گويندگان ميبايست از همكيش سياسي خويش، حمايت نمايند. آيا در برههاي كه عموم مردم در چنبره امور روزانه، گرفتار هستند، اينگونه گفتنها به صلاح و ثواب است؟ نميدانم چه نگرهاي در برخي سياسيون وجود دارد كه آيينهشان هيچگاه، خطوط چهره و پيري را نشان نميدهد؟ مراد از خطوط چهره لزوما در اينجا گوينده گزاره فوق نيست. تمثيلي است از اينكه اجتماع هم ميتواند خطوط چهره و پيري اقتصادي داشته باشد. فينفسه نادرست نيست كه براي آرامش جامعه برخي طرفداريها صورت گيرد، ولي آيا نارضايتي عدهاي ديگر هم بيان ميشود از سوي اين همكيشان؟ چه ايرادي دارد اين دوستان كمي هم از ناخرسندي ديگران بگويند و مرهمي بر زخمشان باشند؟ هنر طرفداري و حمايت از مسوولان، فقط در اين شكل دلدادگي سياسي نيست. چه بسا كه در درازمدت به نفع هيچ يك نباشد. مگر نبود گفته رييس دولت سابق كه چهره مردم را شاد و خندان ميديد از داخل ماشين! چه شد فرجام اين گفته؟ شايد هم مردمي كه آن مقام مسوول سابق ميديد؛ واقعا هم شاد بودند. چه كه شادي ديري است در جايي همان حواليها، ميچرخد! آن سان كه رضايت هم حول و حوش جايي رخ ميدهد كه سياست پيشه موتلفه مشاهده كرده است! فقط نميدانم مردم در جغرافياي اين شهر؛ چه برداشتي از اوضاع دارند؟ فرد يا افرادي آنها را رصد ميكند؟ منوياتشان را در مييابد؟ آيا آنان صدايي دارند؟ سمپاتي دارند؟ جايي كساني زبان آنها ميشوند؟ به راحتي ميتوان صدق گفته آناني كه از زبان ديگران، اوضاع را بيان ميكنند در آتيهاي نزديك ديد. هميشه كه نميشود گفت: خوشتر آن باشد كه سر دلبران/ گفته آيد در حديث ديگران