• 1404 چهارشنبه 10 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5214 -
  • 1401 دوشنبه 2 خرداد

جامعه روي قدرت‌زدايي از نهاد دولت هوشيار است

ما در جاي خود انتقاد كرديم. ما بعد از انتخابات 92 گفتيم ترجيح مي‌دهيم كه به جاي آنكه همكار پاسخگوي دولت باشيم يعني برويم در كنار دولت و در برابر مردم پاسخگو باشيم، دوست داريم همراه پرسشگر باشيم. اتحاد و انتقاد داشته باشيم در قبال دولت. سعي خودمان را هم كرديم. زماني كه دولت در مسير خودش بود همراهي مي‌كرديم. ولي از جايي به بعد، كه مسير دولت عوض شد، پرسشگري كرديم. بيانيه سال 96 و بيانيه سال 98 ما را ببينيد درباره ماجراي بنزين. بيانيه‌هاي كنگره‌هاي ما را ببيند. از سال 96 به بعد موضع اصلاح‌طلباني مثل ما در قبال دولت حاميانه بود يا منتقدانه؟ طبيعي است آن مسير طي شد كه ما به انتخاباتي رسيديم كه دولت روحاني در سال 1400 برگزار كرد و آن نگاه را داشتيم و شركت نكرديم در آن. 
 به عنوان سوال آخر درباره گفتمان اعتمادزايي مي‌خواهم بپرسم. آقاي خاتمي هم چند سال پيش بحث گفت‌وگوي ملي را مطرح كردند. اين گفت‌وگو واقعا مي‌تواند اتفاق بيفتد. زماني بود كه مي‌گفتند آقاي تاجزاده معاون سياسي وزارت كشور يا آقاي معين وزير علوم نباشد. امروز كارمند جزء شهرداري را هم به صرف اينكه بستگي به يك حزب اصلاح‌طلب دارد، اخراج مي‌كنند. اين واقعيت امروز جامعه است. يعني با نسل جديدي از اصولگرايان جوان انقلابي مواجه هستيم كه حتي براي نان خوردن و درآمد ساده به اصلاح‌طلبان مجال نمي‌دهند. آيا مي‌شود در چنين شرايطي گفت‌وگو كرد؟
اين رفتارها و برخوردهاي حذفي كه تجربه شكست خورده‌اي است و مشخص است كه براي هيچ كدام از طرفين ثمري ندارد. همين حالا هم اگر به آقاي خاتمي مراجعه كنيد، مي‌گويند آشتي ملي. براي اينكه حركت قهري جامعه به سمت يك خصومت را مي‌بيند. آقاي خاتمي سال 95 يا 96 بحث آشتي ملي را مطرح كرد. اين بحث دنبال نشد. سال 96 طرف مقابل هم گفت كه اصلا مگر ما قهر هستيم. اين حرف‌ها چيست. اصلا شما بي‌خود كرديد. ملت خيلي هم آشتي است. اصلا شماها جزو ملت نيستيد. اصلا كي شماها را به حساب مي‌آورد. به جرياني كه 24 راي دارد، مي‌‌گفتند كه كي به شما كار دارد. ملت آشتي هستند. اما شش ماه بعد همين ملت كف خيابان بودند. دو سال بعد از آن هم كف خيابان بودند و 236 نفر كشته شدند. به قول آقاي رحماني‌فضلي به پاهاي‌شان هم شليك شد. در اين جامعه آشتي ملي است؟ الان در جامعه آشتي ملي مي‌بينيد؟ دولت يك تصميم نمي‌تواند بگيرد. صدها كارشناس گفته‌اند كه وقتي بيمار به پزشكش اعتماد ندارد، جراحي اقتصادي معنايي ندارد. يك‌سال پيش حدود 60 درصد در انتخابات شركت نكردند يعني اعتماد ندارند. مگر در اين يك‌سال جامعه عوض شده؟ چطور اسم اين كار را اصلاح و جراحي اقتصادي مي‌‌گذاريد! آقاي دكتر طبيبيان سي يا چهل سال پيش برنامه سوم كشور را نوشته است. اخيرا مقاله‌اي نوشته و گفته دستور جراحي اين است. چه كسي گوش مي‌كند؟ در شرايط تحريم، ركود جنگ جهاني قحطي گندم و بي‌اعتماد بين دولت و ملت، عدم مشاركت مردم، چرا سراغ اجراي چنين طرحي مي‌رويد؟ وقتي بيماري قرار است جراحي شود فشار خونش، علايم حياتي و وضعيت بدني او چك مي‌شود تا اجازه صادر شود كه بيمار به اتاق عمل برود. قبل از عمل، اول آمپول بيهوشي به او تزريق مي‌شود. مگر مي‌شود بيمار را بدون اينكه علايم بدني‌اش را چك كرد، در حالي كه به هوش است، جراحي كرد؟ آن هم از حياتي‌ترين اعضاي جامعه يعني نان و سفره مردم. مردم هم نماينده‌اي پيدا نمي‌كنند، حرف‌شان را بزنند. با تشكل‌هاي مدني و صنفي برخورد مي‌شود. اين مردم چطور بگويند كه نمي‌خواهند جراحي شوند و اين موقعيت مناسب جراحي نيست؟ يارانه نداريد به مردم بدهيد؟ موقعي كه آقاي حدادعادل رييس مجلس هفتم آمد و گفت كه من طرح تثبيت قيمت‌ها را به عنوان عيدي به مردم مي‌دهم، ما فرياد زديم كه اين كمانچه‌اي كه داريد مي‌زنيد صدايش 5 يا 6 سال ديگر در مي‌آيد. اين صدا در ادوار مختلف درآمد. اگرنه در برنامه سوم و چهارم سياست‌هاي اقتصادي آقاي خاتمي اصلاح قيمت و حذف يارانه‌هاي حامل‌هاي انرژي به صورت تدريجي و پلكاني بدون اينكه به مردم فشار بيايد، آمده بود و داشت اتفاق مي‌افتاد. حالا آقاي حدادعادل چند روز پيش مدعي شده‌اند كه اين كار خيلي هم خوب است. آقاي حداد شما سياستمدار هستيد، فيلسوف هستيد. صدا و تصويرتان ضبط شده.  حالا چرا زمان آقاي خاتمي مردم اعتراض نكردند؟ يكسان‌سازي نرخ ارز يك‌بار در ايران اتفاق افتاد و حاشيه نداشت و آن هم زمان آقاي خاتمي بود. زمان آقاي هاشمي قرار بود اتفاق بيفتد، بلوا شد. زمان احمدي‌نژاد بلوا شد. زمان روحاني بلوا شد و الان هم بلوا شده است. براي اينكه روش غلط است. عناصر آشتي ملي وجود ندارد كه ما بتوانيم هزينه چنين تصميمات كلاني را به سفره مردم تحميل كنيم. مردم اگر همراه بودند و آشتي بودند، تحمل مي‌كردند. زمان مهندس موسوي جنگ بود. كشور در بدترين وضعيت ممكن است. تحريم بوديم و درآمد نفتي نداشتيم. اما جامعه با حكومت آشتي بود. ملت طلاهاي‌شان را به دولت مي‌دادند. مي‌‌‌گفتند كشور بايد پاي انقلاب بايستد. هزينه مي‌دادند. بچه‌هاي‌شان را جلوي گلوله توپ و تانك مي‌فرستادند. براي اينكه آشتي ملي داشتيم. الان مردم حاضر نيستند براي ساختاري كه به آن اعتماد ندارند، هزينه كنند. مي‌گويند چرا من بايد گشنگي بكشم؟ چرا بايد كم بخورم؟ چرا بايد گران بخرم؟ رويايي بدون مشاركت مردم در كشور حاكم شده كه براي كشور هزينه دارد. اينكه رفيق ما آقاي ليلاز مي‌گويند جراحي اقتصادي، اصلا آزادسازي قيمت نيست. مگر چند سال پيش نگفتند كه بنزين قاچاق مي‌شود يا يارانه‌اش به طبقات مرفه مي‌رسد و بايد گران شود تا اينها برطرف شود؟ بنزين شد سه هزار تومان فوب خليج فارس. ما گفتيم اين كار را نكنيد. شرايط اقتضا نمي‌كند. با همه انتقادها اين كار را كردند و هزينه‌اش را هم دادند. امروز، بنزين در خليج فارس ليتري حدود يك دلار است؛ يعني 30 هزار تومان. پس آن هزينه‌ها را چرا پرداخت كرديم؟ اگر قرار بود بنزين ما حالا يك‌دهم قيمت خليج فارس باشد، چرا آنقدر هزينه داديم؟ بنابراين آزاد‌سازي قيمت شوخي است. مگر قرار است آزادسازي اقتصاد از قيمت‌ها شروع شود؟ اصلا چه كسي گفته كه قيمت را دست بزنيد كه حالا بخواهيد آزادش كنيد؟ آزادسازي يعني مقررات. يعني كوچك كردن سهم دولت در اقتصاد دستوري. يعني تجارت آزاد با جهان. يعني نظام تعرفه‌اي نزديك به صفر. يعني ماليات‌ستاني موثر. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون