اولين سالگرد دكتر شريعتي در قم
آيتالله سيد حسين موسوي تبريزي
در اوايل پيروزي انقلاب و زماني كه امام تازه به قم آمده بود و من از طرف ايشان مسوول تاسيس دفتر تبليغات و اداره آن شده بودم، همينطور كه كمكم به خرداد ماه و سالروز رحلت دكتر نزديك ميشديم، هر روز تعدادي از طلاب جوان و دانشجويان و دانشآموزان دبيرستاني به ما مراجعه ميكردند و تقاضا داشتند كه براي دكتر مراسم سالگرد بگيرند و از آنجايي كه اين اولين مراسم سالگردي بود كه بعد از پيروزي انقلاب براي مرحوم دكتر شريعتي گرفته ميشد از حساسيت و اهميت خاصي نيز براي دوستداران و هوادارانش برخوردار بود و اين در حالي بود كه در جبهه مخالفين دكتر نيز حساسيت زيادي وجود داشت، به همين جهت يك روز آقاي شرعي درحالي كه خيلي مضطرب و نگران به نظر ميرسيد پيش من آمد و گفت: به دليل حساسيتي كه عدهاي از علما و بيوت مراجع به خصوص بيت آيتالله گلپايگاني نسبت به دكتر شريعتي دارند شما نبايد براي او مراسم سالگرد بر پا كنيد، چون اينها مخالفت خواهند كرد و اين مخالفت به بروز مشكلاتي در سطح قم خواهد انجاميد.
من در جواب ايشان گفتم: من بايد از حضرت امام كسب تكليف كنم، ايشان هر چه فرمود ما همانطور عمل ميكنيم.
به همين خاطر من يك روز خدمت امام رسيدم و جوّ موجود را در اين زمينه تا حدودي براي ايشان تشريح كردم و گفتم: با اين وضع كه يك عده خواهان برگزاري مراسم و عده ديگري مخالف برپايي آن هستند نظر حضرتعالي چيست؟
ايشان فرمود: شما براي دكتر سالگرد بگيريد منتها كسي را براي سخنراني دعوت كنيد كه با افكار و انديشههاي ايشان به خوبي آشنا باشد و نسبت به اشكالات و انتقادات وارد بر دكتر نيز آگاهي كافي داشته باشد تا ضمن تبيين آن انديشهها به نقد و ارزيابي آنها هم بپردازد و تنها به تعريف و تمجيد اكتفا نكند.
من عرض كردم آيا شما شخص خاصي را مدنظر داريد؟
ايشان فرمود: به نظر من آقاي بنيصدر براي اين كار مناسب است و از او دعوت كنيد، منتها قبل از سخنراني من ميخواهم چند دقيقهاي او را ببينم.
من از محضر امام مرخص شدم و ترتيب مراسم را دادم و اطلاعيهاي هم در اين مورد منتشر كردم و به بنيصدر هم كه آن موقع در شوراي انقلاب عضويت داشت، تلفن كردم و براي سخنراني دعوتش كردم كه پذيرفت و در موعد مقرر به قم آمد و من طبق سفارش حضرت امام، ابتدا بنيصدر را خدمت ايشان بردم و حضرت امام حدود بيست دقيقه به طور خصوصي با او صحبت كرد.
در اين مدت من در اتاق ديگري منتظر نشسته بودم تا اينكه ملاقات تمام شد و من به همراه بني صدر به طرف حرم مطهر حضرت معصومه (س) كه محل برگزاري مراسم بود، حركت كرديم و موقعي كه به حرم رسيديم ديدم صحن بزرگ حرم و خيابانهاي اطراف مملو از جمعيت است و آماده استماع سخنان بنيصدر هستند.
بنيصدر هم در جايگاهي كه در ايوان بزرگ حرم به اين منظور مهيا شده بود، قرار گرفت و شروع به سخنراني كرد كه انصافا سخنراني خوبي از آب درآمد، يعني هم از مبارزات و خدمات مرحوم دكتر شريعتي تجليل و تقدير كرد و هم اشكالات اساسي و مهمي كه بر مطالب و نظريات دكتر وارد بود و در لابهلاي كتابهايش وجود داشت، مطرح كرد.
اين سخنراني به قدري جالب و سنجيده بود كه هم طرفداران دكتر و هم مخالفين وي با رضايت كامل و بدون ايجاد مشكل خاصي مجلس را ترك كردند و افرادي مثل آقاي شرعي هم كه خيلي نگران بودند، از اينكه اين مجلس به اين خوبي تمام شد خيلي خوشحال و راضي به نظر ميرسيدند.
خاطرات آيتالله سيدحسين موسوي تبريزي، ناشر: چاپ و نشر عروج، ص ۳۴۸ - ۳۵۰